ترجمه
آفرینش یک متن ملی‌گرا: در رابطه‌ با ترجمه‌ی ترکی رمان دراکولا [Adding towards a nationalist text: On a Turkish translation of Dracula]

Sehnaz Tahir Gürçag˘lar
دانشگاه بوغازیچی
ترجمه شده توسط پریسا فتوحی,1 نرگس کاووسی,1 آیناز مردنای‌بین,2 و ندا محمدی1 تحت نظارت میرمحمد خادم‌نبی1
1دانشجوی زبان انگلیسی، دانشگاه مراغه | 2استادیار مطالعات ترجمه، گروه زبان انگلیسی، دانشگاه مراغه
چکیده

این مقاله پژوهشی بر « ترجمه پنهان » رمان دراکولا اثر برام استوکر11.Bram Stokerاز انگلیسی به زبان ترکی‌ است. علی‌رضا سیفی22.Ali Rıza Seyfi، نویسنده و مترجم داستان‌های تخیلی و کتب تاریخی ترکی، رمانی با عنوان Kazıklı Voyvoda نوشت که در سال ۱۹۲۸ منتشر و در سال ۱۹۴۶ مجددا به چاپ رسید. این کتاب ابعاد اصلی گوتیک33.Gothic را با گفتمان ملی‌گرای ترک ادغام کرده و با این کار نشان می‌دهد که ترجمه چه نقشی در خلق هویت‌های ملی می‌تواند ایفا کند. این مقاله با دنبال کردن هنجارهای ماتریسی که سیفی به کار گرفته است، درصدد است تا از آنچه او به دراکولا افزوده و منجر به آفرینش یک متن ملی‌گرا شده‌‌ است، پرده بردارد. به علاوه خاطر نشان شده‌ است که رمان کازیکلی وویوودا44.Kazıklı Voyvoda رابطه‌ی بخصوصی با مفاهیم ادبیات « ملی55.National literature » و « ملی‌گرا66.Nationalist literature » که در زمان انتشار هم بحث روز بوده‌اند، دارد.

فهرست

1.مقدمه

ترجمه کامل ترکی دراکولا، رمان گوتیک برام استوکر، تا قبل از سال 1998 منتشر نشده بود و مخاطبان ترک تا چندین دهه به دو نمونه ترجمه قبلی این رمان دسترسی داشتند. هر دوی نمونه‌ها دربردارنده‌ی مفاهیم جالبی در ارتباط با ترجمه‌اند. اولین نسخه را علی‌رضا سیفی در سال 1928 با خط عثمانی تنظیم کرد و انتشارات رسیملی آی آن را با عنوان کازیکلی وویوودا در دسترس عموم قرار داد. هجده سال بعد همان ترجمه با الفبای لاتین مجددا چاپ شد (سیفی 1928/1946). دومین نسخه، ترجمه سلامی مونور یورداتاپ 77.Selami Münir Yurdatap خلاصه‌ای 16 صفحه‌ای از رمان اصلی‌ست که انتشارات گوون88.Güven در سال 1940 با عنوان دراکولا، مرد خوناشام 99.Drakyola, Kan İçen Adam منتشر کرده است. با وجود اینکه این نسخه بسیار کوتاه شده است، بدلیل رویکرد عجیبی که نسبت جنسیت دارد، شایان توجه بیشتری است. بنظر می‌رسد که مترجم به شخصیت‌های زن کتاب، نقش‌های منفعلانه‌‌تری نسبت به داستان اصلی اختصاص داده است.

تصویر1: « جلد نسخه کازیکلی وویوودا 1928. روی جلد نوشته شده است: « انتشارات رسیملی آی / مجموعه کیوریوس ناولز1010.Curious Novels / شماره 1 / کازیکلی وویوودا / نویسنده: علیرضا سیفی / استانبول / چاپخانه رسیملی آی – شرکت سهامی ترک / 1928 »

مقاله پیش‌رو بر مبنای ترجمه سیفی خواهد بود و هدف اصلی آن تشخیص ارتباطات میان برخی از راهبرد‌های متناوب اتخاذ شده توسط مترجم و تمییز مفاهیمی چون ادبیات « ملی » و « ناسیونالیستی » است. این دو مقوله نه تنها در زمان انتشار، از عناوین رایج در ترکیه بودند، بلکه به نظر می‌رسد به نسبت زیادی متناسب با شرایط وقت هستند. دو نسخه ترجمه شده تنها در اصطلاحات لغوی متمایز‌اند. واژگان نسخه دوم با هدف بازتاب تغییرات زبان ترکی در 18 سال گذشته، اصلاح گردید. علی‌الخصوص، تعداد قابل توجهی از لغات دشوار ترکی عثمانی با الفاظ ساده و سرراست‌تری جایگزین شدند که عمدتا شامل کلمات امروزی و غیر عثمانی‌اند. هر دوی این متون ساختار و محتوایی یکسان دارند و به سبب توجه به گرایشات ملی‌گرایانه‌ی دخیل در فرایند ترجمه، به جای تغییرات زبان ترکی در دو دههٔ ابتدایی رسمیت یافتن نظام جمهوری در سال 1923، نسخه ترجمه 1946 را اساس کار قرار می‌دهیم.

2. کازیکلی وویوودا ترجمه کاذب1111.Concealed translation

علیرضا سیفی (1958–1879) یکی از نویسندگان و مترجمان شناخته شده تاریخ است. او کتب تاریخی، متون آموزنده و رمان‌های بسیار مشهوری همچون کازیکلی را نوشته است. در معرفی این کتاب، زبان ترکی زبان اصلی آن شناخته شده و به‌ عنوان جلد اول از سری « مراکلی رمانلار »1212.Curious Novels در انتشارات رسیملی آی به چاپ رسیده است. عموم مردم اعم از غیرمتخصص، متخصص، خوانندگان کم تجربه و مورخان تاریخ نیز از این نگرش مستثنی نیستند. پس روی جلد هر دو نسخه‌ی کتاب، سیفی نویسنده‌ی کتاب معرفی شده است. در ویرایش اول سیفی نویسنده1313.Muharrir اصلی کتاب و ویرایش دوم بدون آنکه مشخص شود سیفی نویسنده یا مترجم کتاب است چاپ شده است. نه اسم برام استوکر جایی دیده می‌شود و نه اشاره‌ای شده است که این کتاب ترجمه‌ی اثر دیگری است. علاوه بر این، سردبیران انتشارات « رسیملی آی » در مقدمه‌ی ویرایش نخست اظهار می‌کنند که قرار است مجموعه جدید را « شایسته‌ترین نویسندگان ترکیه”1414.Memleketin En Selahiyetli Kalemleri بنویسند و به این ترتیب ابهامات بیشتر شده است. کتابشناس‌ها در تحکیم جایگاه کازیکلی وویوودا به عنوان یک اثر غیراقتباسی [و نه ترجمه شده] نقش دارند: سیف‌الدین اوزگه، گردآورنده معتبرترین فهرست کتاب‌های ترکی منتشر شده به خط عثمانی، در معرفی ویرایش نخست، از سیفی به عنوان نویسنده کتاب یاد کرده و در کتاب‌شناسی ترکی سال‌های 1948–1938، شامل کتاب‌های منتشر شده با الفبای لاتین، ویرایش دوم نیز یک رمان ترکی غیراقتباسی در رده « ادبیات ترک » معرفی شده است. پس حتی اگر کسی پیدا شود که ماهیت « حقیقی » کتاب را بداند، وضعیتش به عنوان کتابی ترجمه شده، به لحاظ فرهنگی بی‌اثر بوده و همواره رمانی به زبان ترکی شمرده می‌شود.

مدتی قبل از انتشار ترجمه کامل دراکولا به زبان ترکی، در ژانویه 1998 مقاله ای از جیووانی اسکوگنامیلو 1515.Giovanni Scognamilloدرباره‌ی افسانه‌های خون آشامان در نشریه آلبوم1616.Albüm به چاپ رسید. اولین بار این مورخ سینما اظهار کرد که کتاب سیفی « ترجمه » است و در ارتباط با فقدان ترجمه ترکی برای کتاب دراکولا نوشت:

رمان دراکولای برام استوکر با قدمت یک قرن هنوز به ترکی ترجمه نشده است. اگرچه یک نسخه اقتباسی جالب)کازیکلی وویوودا) از علیرضا سیفی در دست هست که ۶۶‌ سال پیش (۱۹۳۰/۳۱) دوبار به چاپ رسیده و حالا هم با عنوان دراکولا در استانبول 1717.Drakula istanbulda منتشر شده است. طبق کتاب برام استوکر، سیفی افزون بر خلاصه کردن آن، شخصیت‌ها را هم بومی (ترکی) کرده و آن‌ها را به استانبول آورده است.

در راستای ترسیم یک شیوه برای مطالعات ترجمه توصیفی، توری می‌گوید این « ترجمه نماها »1818.Assumed translation هستند که مجموعه‌ متون مورد استفاده در هر مطالعه توصیفی گذشته‌نگر را تشکیل می‌دهند؛ یعنی « تمام گفته‌هایی که در فرهنگ مقصد در این مجموعه قرار می‌گیرند؛ بدون در نظر گرفتن پیش زمینه‌شان ». (1995: 32) چارچوب روشِ شناختی1919.Methodological توری، بر خلاف غالب رویکردهای سنتی که تجویزی و استقرایی بوده‌اند، تاکید بر تنوع و تغییرپذیری مفهوم ترجمه دارد و البته تحقق آن همواره در گرو تاریخ است. این چارچوب دیدگاه‌های محدود کننده در رابطه با ترجمه را رد می‌کند. در عوض تلاش می‌کند بفهمد « ترجمه چیست » و نه اینکه « چه باید باشد ». به اصطلاح سعی دارد توضیح دهد که چرا اینگونه هستند. این بدان معنا نیست که برخی متون، به ویژه « ترجمه‌های کاذب » که به ظاهر از این بحث خارج‌اند، جایی در این رویکرد ندارند. همانطور که خود توری گفته است:

همین‌که بدانیم متنی در زبان و فرهنگ دیگر هست و بپذیریم که متن مقصد جای آن را گرفته، کافی‌ است تا متن مقصد را ترجمه تلقی کنیم. این نکته آخر در فرهنگ‌ها و دوره‌های تاریخی‌ای که ترجمه را واقعیتی نهان می‌دانند اهمیت بالایی از نظر آزمون و خطا دارد. در این فرهنگ‌ها یا دوره‌ها، ترجمه به دو صورت خود را بروز می‌دهد: ممکن است ترجمه به‌صورت متنی برآمده از متنی دیگر بروز کند و یا ممکن است تمایز بین ترجمه و غیر ترجمه چندان در فرهنگ مورد نظر مفید نباشد و در نتیجه مرز بین آن‌ها از بین برود.

اما در چنین موردی یکی از سوالات مهمی که مطرح می‌شود این است که چرا متنی که مشخصا ترجمه بوده است، ترجمه قلمداد نشده است و حتی این واقعیت انکار شده است؟

همچنین این امکان وجود دارد با پدیده هایی مواجه شویم که می‌توانستند ترجمه باشند ولی نیستند؛ شاید این‌ها چیز دیگری تلقی می‎شدند و یا تمایز بین متون ترجمه و متون غیراقتباسی به کارشان نمی‌آمد و درنتیجه با فرهنگ مقصد تناقض داشتند. البته مواردی از این دست نیز قابل مطالعه هستند، اما باید توضیح دقیقی درباره اینکه در فرهنگ میزبان به عنوان ترجمه تلقی و ارائه نشده‌اند، داده شود.. (Toury 1995: 32–33)

این مسئله همواره یکی از دغدغه‎های ما در مورد کازیکلی وویوودا خواهد ماند، اثری که در چندین دهه گذشته توانسته موقعیت خود را به عنوان یک « ترجمه کاذب » حفظ کند.

3.ترجمه یا اقتباس؟

اسکوگنامیلو ، کازیکلی وویوودا را « Uyarlama » نامید. همانطور که در ترجمه تحت‌اللفظی از نقل‌ قول اسکوگنامیلو نوشته‌ام، این کلمه ترکی معمولا به « اقتباس2020.Adaptation » برگردانده می‎شود. وجود مفهوم اقتباس، حتی ضرورت وجود چنین مفهومی، موضوعی بحث برانگیز در مطالعات ترجمه امروزی به ویژه از نوع توصیفی_تبیینی2121.Descriptive-explanatory denomination است. توری2222.Toury در جریان رویکرد استقرایی، مسئله اقتباس را نیز توضیح می‌دهد. برای توری، مثل خیلی‌های دیگر، اقتباس به خودی خود مقوله‎ای با مرزها و ویژگی‌های روشن نیست. بلکه فقط یکی (یا شاید دسته‌ای) از مفاهیم محتمل و مشروط به تاریخ در مورد « ترجمه کاذب » است و از این رو می‌توان گفت یک موضوع قابل مطالعه درترجمه است.

در مقابل، هستند کسانی که هنوز هم اقتباس را از ترجمه جدا دانسته و آن را تعبیری « ناقص » از یک ترجمه بی‌نقص و ایده‌آل به می‌دانند. (Toury 1995: 31) برای مثال ،جورج باستین2323.Georges Bastin، نویسنده مدخل « اقتباس » در دایره المعارف روتلج مطالعات ترجمه2424.Routledge Encyclopedia of Translation Studies، موافق است که « تاریخ اقتباس ادبی طفیلی خوان مفاهیم تاریخی ترجمه است »، او ادعا می‎کند:

شاید بتوان اقتباس را عملیاتی ترجمه‌ای بدانیم که نتیجه‌اش متنی‌ است که هیچکس آن را ترجمه نمی‌داند اما در واقع بازنمای متن مبدأیست با حجمی مشابه.(Bastin 1998: 5)

دلیل اینکه اسکوگنامیلو کامل از عقیده‌ی خود مبنی بر اینکه کازیکلی وویوودا یک رمان غیراقتباسی ترکی است، برنگشت و آن را نسخه‎ای اقتباسی نامید، ممکن است با تمایزهای درون فرهنگی2525.Intra-cultural امروزی بین ترجمه و اقتباس مرتبط باشد، که لزوما با اصول روی کار در زمان تهیه نسخه اولیه یکسان نیست. مبنای کار احتمالا بومی‎سازی2626.Domestication شخصیت‌ها و محل رویدادهای داستان و همچنین افزودن بخش هایی بوده که مضامین موجود در بطن فرهنگ مقصد را در خود جای داده‌ اند. از همه مهم‌تر، سیفی در ترجمه دراکولا از همان ابتدا با معرفی شخصیتی شرور از تاریخ ترکیه، نام رمان را به کازیکلی وویوودا تغییر داد.

باستین اقتباس را به دو دسته اصلی تقسیم می‌کند: موضعی و کلی. اقتباس موضعی ریشه در مسائلی اجتناب‌ناپذیر در متن مبدا دارد که مترجم را وامی‌دارد تا راهبردهای اقتباسی « موقت و جزئی2727.Temporary and localized adaptation » اتخاذ کند. (1998: 7) در حالی که اقتباس کلی بر مبنای مسائل خارجی2828.External است:

در رویه اقتباس کلی، ممکن است اقتباس به کل متن اعمال شود. امکان دارد خود مترجم تصمیم بر انجام اقتباس کلی بگیرد و یا عوامل خارجی او را مجبور به این کار کنند. (مثلا، سیاست‌های ویرایشی ناشر). درهر صورت اقتباس کلی یک راهبرد جهان شمول است که قصد آن بازسازی هدف، عملکرد و اثرگذاری متن اصلی است.(همان مرجع)

علی‌رغم معایب این لفظ، اگر به طبقه‌بندی درون فرهنگی متن سیفی به عنوان اثری اقتباسی پایبند باشیم، می‌شود گفت راهبرد اجرایی « کلی » است.

بنابراین کازیکلی وویوودا از نظر هدف، عملکرد و اثرگذاری شبیه به دراکولا است، اما نمی‌توان گفت دقیقا یکسان‌اند. دراکولا را عموما رمانی ترسناک می‌شمارند. رمانی که با تصاویری رویایی، تاکید بر کشمکش بین دو جبهه روشنایی و تاریکی یعنی مسیح و شیطان و تمثیل‌هایی از روابط عاشقانه و خون، لذت خواندن یک اثر ادبی _زیبایی‎شناختی2929.Literary-aesthetic را با خود به ارمفان آورده‌ است. (Wolf 1975:ix) سیفی یک رمان ترسناک نیز تالیف کرده است. هرچند که، به خصوص در نیمه دوم کتاب، تصاویری که خلق میکند زیاد خیالی نیستند و سبک نوشتار هم چندان ادبی نیست. بازهم مبارزه‌ای که توصیف شده مبارزه‌ای بین نیروهای تاریک و روشن است اما این‌بار نیروهای متقابل در قالب ملت ترکیه و دشمنانش به تصویر کشیده شده‌اند. علاوه بر این‌ها تمثیل‎هایی جنسی نیز در کتاب استوکر وجود دارد، به خصوص در فصل سوم، که سه خون اشام زن برای دزدیدن بوسه‌ای ممنوعه وارد اتاق جاناتان هارکر می‌شوند. از طرفی کازیکلی وویوودا دیدگاه نسبتا متفاوتی به مسئله جنسیت دارد.

در ادامه‌ی مقاله، با هدف برکشیدن اصول کار مترجم، ارائه فرضیه‌ای برای توصیف جایگاه عقیدتی او و اهدافی که توقع می‎رفت کتاب در فرهنگ مقصد به آن‎ها تحقق ببخشد، به بررسی تفاوت های اصلی بین دو متن می‌پردازیم. همه اینها در وهله اول به مثابه‌ی تاکیدی بر معرفی اثر به عنوان یک رمان ترکی به نظر می‌سند و این حقیقت را که این کتاب حاصل فرایند ترجمه ‎است کتمان می‌کنند.

4.هنجارهای ماتریسی سیفی3030.Seyfi’s matricial norms

اگرچه سیفی با دادن اسامی ترکی به شخصیت‌ها و تغییر موقعیت مکانی داستان به استانبول آن را بومی کرده، بسیاری از خصوصیات متن اصلی را حفظ کرده است. رویدادهای اصلی داستان، به استثنای یک حذف بزرگ، دست نخورده مانده‌اند: سفر آخر جاناتان هارکر، مینا و دوستانشان به قلعه دراکولا. در داستانِ استوکر شخصیت‌ها از لندن به ترانسیلوانیا می‌روند تا به زندگی دراکولا خاتمه دهند، اما سیفی آنها را در ترکیه نگه می‌دارد تا این کار را در ایوپ3131.Eyüp، یکی از مکانهای تاریخی استانبول، به انجام برسانند‌ و با این کار حدود پنجاه صفحه داستان را کوتاه‌تر کرده است. شخصیت‌ها هم همان هستند که بودند و تنها تفاوت بارز، اسامی ترکی‌ آنهاست. روی هم رفته چنین می‌نماید که سیفی نسخه‌ای کوتاه شده از متن اصلی را ارائه کرده است. هر چند این تنها بخشی از ماجراست.

4.1حذف فرعیات

هر چند که کوتاه نویسی خط مشی غالب نویسنده بوده، اما به طور یکسان در همه جای داستان لحاظ نشده است. بعضی از قسمت‌ها مخصوصا بخش‌های ابتدایی کتاب به طور کامل ترجمه شده‌اند در حالی که در اواخر کتاب بخش‌های زیادی حذف شده‌اند.

فصل اول کتاب دراکولا احتمالاً ترسناک‌ترین بخش کتاب باشد که حاوی جزئیاتی از رودررویی جاناتان هارکر با کنت دراکولا و اقامت اجباری‌اش در قلعه‌ی اوست. سیفی در کتاب کازیکلی وویوودا تمام جزییات سفر او را بیان و متن مبدا را تمام و کمال ترجمه کرده است.

اگرچه در نیمه دوم کتاب، سیفی حذفیات زیادی اعمال کرده اما طرح کلی داستان و شیوه‌ی روایت نامه‌ها و خاطراتی را که بعضی از شخصیت‌ها می‎نویسند حفظ کرده است. با این حال وی به خلاصه کردن بخش‌هایی که به موضوع اصلی داستان ارتباط کمتری دارند بسنده کرده است؛ مثل قسمت ورود دراکولا به استانبول و حمله‌ی خونخوارانه او به یک زن بی‌گناه. مثلا نامه‌ای که لوسی (شخصیت شادان 3232.Sadan در کتاب سیفی) برای مینا) شخصیت گوزین 3333.Guzin در کتاب سیفی) نوشته و در آن راجع به سه درخواست ازدواجی که از او شده توضیح داده است؛ سیفی این نامه را خلاصه کرده اما در ادامه یک نامه و یک دفتر خاطرات را حذف کرده است. هر کدام از این نامه‎ها را یکی از مردان رد شده [سه مردی که خواستگاری کرده بودند] نوشته است. نامه‌ی لوسی، درباره‌ی آن سه مرد اطلاعاتی می‌دهد و از آنجایی که این سه مرد در ادامه در نبرد علیه دراکولا نقش دارند، این نامه فرصت خوبی برای سیفی‌ است تا مقدمات معرفی آن‎ها را فراهم کند. علاوه بر این، همانطور که در بخش بعد ذکر شده، به او فرصت اظهار یک بیانیه ملی را می‌دهد. در عوض، نامه و دفتر خاطرات حذف شده چندان برای ادامه‌ی داستان مهم نیستند و فقط دو مرد را نشان می‎دهند که بعد از نه شنیدن از زن مورد علاقه خود سعی دارند زخم خود را رفو کنند.

به همین ترتیب، یک بخش کامل از دفتر خاطرات مینا در مورد روزهای اول دیدار مجددش با دوست عزیزش لوسی حذف شده است. این قسمت اولین برداشت‌های مینا را از شهر کوچکی که در آن لوسی و مادرش تابستان را می‎گذرانند، شرح می‎دهد و بیشتر درباره‌ی مناظر و برخی از چهره‌های محلی‎ است که با او برخورد می‎کنند که همچنان تأثیر زیادی در طرح اصلی داستان ندارد.

از فصل اول به بعد، سیفی بخش‎هایی را که کامل حذف نکرده خلاصه می‌کند:

متن مقصد:

[امشب دوبار از خواب پریدم. شادان را دیدم در حالی که خواب بود سعی داشت در اتاق را باز کند، در همان حالت هم از این که نمی‎توانست کلید را پیدا کند نشانه‎هایی از خشم در او دیده می‌شد. بازویش را گرفتم و بی‌توجه به مقاومت ناخودآگاه و خفیفش او را روی تخت خواباندنم. آخ که چقدر نگران عَظمی3434.Azmi هستم. نمی‎توانم به زبان بیاورم اما مصیبتی در راه است.(Seyfi 1946: 63)]

متن مبدا:

My expectations were wrong, for twice during the night I was wakened by Lucy trying to get out. She seemed, even in her sleep, to be a little impatient at finding the door shut and went back to bed under a sort of protest. I woke with the dawn, and heard the birds chirping outside of the window. Lucy woke, too, and, I was glad to see, was even better than on the previous morning. All her old gaiety of manner seemed to have come back, and she came and snuggled in beside me, and told me all about Arthur; I told her how anxious I was about Jonathan, and then she tried to comfort me. Well, she succeeded somewhat, for, though sympathy can’t alter facts, it can make them more bearable.(Stoker in Wolf 1975: 94)

[پیش‌بینی‌هایم درست نبودند چون در طول شب دوبار با صدای لوسی که سعی داشت برود بیرون از خواب پریدم. حتی در خواب هم به خاطر بسته بودن در بی‌تاب بود و گویا با اکراه به تخت برگشت. سپیده دم با شنیدن جیک جیک پرنده‌های پشت پنجره بیدار شدم. لوسی هم بیدار بود و خوشحال بودم که می‎دیدم حالش از صبح گذشته بهتر است. انگار خوش‌خویی سابقش برگشته بود، آمد کنار من جا خوش کرد و از آرتور برایم گفت. من گفتم که چقدر نگران جاناتان هستم و او سعی کرد دلداری‎ام دهد. خوب تا حدی موفق شد؛ چون همدردی هر چند که نمی‎تواند حقیقت را عوض کند اما تحملش را آسان‎تر می‎کند.]

تصویر 3

کتاب کازیکلی وویوودا در سال 1997 و با عنوان دراکولا استانبولدا (دراکولا در استانبول) چاپ شد. این کتاب همچنین مقدمه‌ای از اسکوگنامیلو داشت. او اولین کسی بود که اعلان کرد این کتاب یک “ترجمه کاذب” است.

متن ترکی ضروری‌‌ترین اطلاعات درباره‌ی طرح داستان را دربردارد؛ ازجمله اینکه کنت دراکولا لوسی را تسخیر کرده است، لوسی می‎خواهد شب اتاقش را ترک کند آن هم وقتی هنوز تحت تاثیر طلسم است و جاناتان هم بی ‎هیچ خبری جایی دور از آنهاست. در مقابل، چیزی از جزییات رابطه دو دختر، حمایت و دلداریشان به یگدیگر چیزی ذکر نشده است. قاعده روشن است و جای شگفتی هم ندارد (برای نمونه به Robins 1997 مراجعه کنید.). سیفی بخش‌های حیاتی برای پیشبرد داستان را ترجمه کرده و از بخش‌های غیرضروری چشم پوشی کرده است. به همین جهت، سیفی به سلسله مراتب داستان اصلی پایبند مانده: او هسته‎3535.Kernelهایی را که در اولویت قرار دارند ترجمه کرده و توابع3636.Satellite با اهمیت کمتر را حذف کرده است. این تعبیری است که چپمن استفاده کرده است و امروزه تمایزی کلاسیک به حساب می‎آید.

سیفی اگرچه با حذف یک سری فرعیات، داستان دراکولای استوکر را از برخی جنبه‎ها تضعیف می‎کند اما از طرفی با افزودن چیزهایی آن را بهبود می‌بخشد. در واقع با اینکه کل این رمان از نسخه اصلی کوتاه‎تر است اما بخش‎های بخصوصی از آن طولانی‎ترند.

4.2خلق یک متن ملی گرا

مقدمه‌ی کتاب کازیکلی وویوودا در واقع بخشی افزوده شده به داستان دراکولاست: سیفی، به تعبیری نویسنده‎ی این کتاب، در مقدمه‎ای یک صفحه‌ای توضیح می‌دهد که چطور نامه ها و خاطرات موجود در کتاب به دست او رسیده‌ است. این مقدمه و ضمیمه آن اصلا بی‌طرف نبوده و حتی ساختار داستان را هم عوض می‎کنند. دراکولا، در بهترین حالت، یک راوی مبهم و ناشناس دارد که تنها در یک پاراگراف -پاراگرافی که که ترتیب صفحات را به شکلی که باید دنبال شوند نشان می‎دهد- به او اشاره شده است. این در حالی است که سیفی در مقدمه‎ی ترکی‎اش بسیار واضح‎تر راجع به او نوشته است. درست است که این راوی هیچ گاه بین داستان مداخله نکرده و خود را معرفی نمی‎کند اما قطعا وجود دارد و یکی از شخصیت‎های تخیلی است که نامه‎ها و خاطرات را در دسترس خواننده داستان قرار می‌دهد.

این مقدمه داستان را در استانبول به صراحت شرح داده و توضیح می‌دهد که نویسنده چطور نامه‎ها را در قایقی در حال عبور از تنگه بسفر3737.Bosphorus پیدا کرده است و به چند مورد خاص از مناطق شهر اشاره می‌کند. همچنین قصد دارد داستان را به واقعیت نزدیک‎تر کرده و شواهدی نیز ارائه دهد:

]آیا این رخدادهایی که حاکی از دنباله و پایان وقایع هولناکی است که صدها سال پیش اتفاق افتاده، واقعا در گوشه و کنار همین استانبول اسرارآمیز روی داده‎اند؟ وگرنه، معنی این مدارک که در دست دارم چیست؟ کسانی که شک دارند بیایند و خودشان مدارک را ببینند.](Seyfi 1946: 2)

متن اصلی داستان کازیکلی وویوودا با اضافات دیگری شروع می‎شود:

متن مقصد:

سوم ماه مه (شهر بیستریتسا3838.Bistritz – ترانسیلوانیا)3939.Transylvania

روز دوم ماه مه به وین4040.Vienna رسیدم. از ایستگاه فقط نگاهی اجمالی به بوداپست انداخته بودم. آن طور که من فهمیدم بوداپست مثل دروازه‎ای بود برای ورود از شرق به غرب و از غرب به شرق. قطاری که از یکی از باشکوه‎ترین پل‎های رودخانه دانوب4141.Danube -شاهدی سرزنده و پویا بر تاریخ درخشان مردم ترک، ملت کبیر و نامدار من- عبور کرد، مرا به مناطقی که به تاریخ ترکیه مربوط بودند برد… احساسات تلخ و شیرینی دارم … اما در اعماق وجودم هیجانات و احساسات، غرور و وقار را حس می‎کنم. احساسی برای مردمم، غروری برای مردمم. چه معجزات بزرگی برای روح! چه اکسیر زندگی بخش شیرین و ابدی‌ای برای جوامع بشری!

متن مبدا:

3 May. Bistritz. – Left Munich at8.35 p.m. on 1stMay, arriving at Vienna early next morning; should have arrived at6.46, but train was an hour late. Buda-Pesth seems a wonderful place, from the glimpse which I got of it from the train and the little I could walk through the streets. I feared to go very far from the station, as we had arrived late and would start as near the correct time as possible. The impression I had was that we were leaving the West and entering the East; the most Western of splendid bridges over the Danube, which is here of noble width and depth, took us among the traditions of Turkish rule.(p. 1)

بدیهی است که سیفی بخش هایی را حذف کرده، اما از همان اول عناصر جدیدی را نیز اضافه کرده است. به همین علت، پاراگراف اول متن ترکی که کمی لحن ملی‌گرایانه دارد، انتظارات روشنی برای مخاطب ایجاد و در نتیجه او را برای مواجهه با یک متن ملی‌گرا آماده می‎کند. در واقع این متن ترکی خاصیتی بین ژانری4242.Inter-generic دارد به طوری که انگار هم یک رمان ترسناک است مثل کتاب دراکولا، و هم به وضوح یک متن ملی‌گرا. بخش‎هایی که سیفی به داستان اضافه کرده بیشتر با تاریخ ترک، فضیلت ترک بودن و خصوصیات ترک‎ها سر و کار دارد، گویی می‌خواهد خواننده را به ساخت یک هویت ترکی خیالی سوق دهد.

برخی از این موارد اضافه شده حول محور موضوعی‌ است که قبلا استوکر ارائه کرده و تمرکز آن روی جزییاتی است که در متن اصلی وجود دارد.

به مثال زیر توجه کنید:

متن مقصد

در اینجا تمیز و تعمیر نکردن جاده‌ها یک رسم تاریخی‌ است. گوسپودارهای اردل (شاهزاده‌های ترانسیلوانیا) که موظف به نگهداری از جاده‌ها بودند، از انجام این کار خوف داشتند؛ چرا که در زمان‌های قدیم شمشیر ترک‌ها تیز بود و سلطنت ترک‌ها همه را در این منطقه به لرزه در می‌آورد. و اگر جاده‌ها بازسازی می‌شد، ترک‌ها گمان می‌کردند که ترانسیلوانیایی‌ها در حال آماده شدن برای احضار نیرو‌های آلمانی و لهستانی هستند و آتش بس را شکسته و جنگی را که همیشه در آستانه شروع بود، آغاز می‌کردند.(ص13)

متن مبدا

In this respect it is different from the general run of roads in the Carpathians, for it is an old tradition that they would not repair them, lest the Turk should think that they were preparing to bring foreign troops, and so hasten the war which was always really at loading point.(p. 10)

به کار بردن عبارت “ترک‌” در متن اصلی موجب اعمال یک سری ضمایم در این مورد شده است. سیفی می‌نویسد: “شمشیر ترک‌ها تیز بود و سلطنت ترک‌ها همه را در این منطقه به لرزه در می‌آورد” تا با عباراتی کاملا احساسی و ملی‌گرایانه به حاکمیت ترکیه در منطقه اشاره کند. بعلاوه او اطلاعاتی را ارائه می‌دهد و خواننده را با نام ترکی ترانسیلوانیا (اردل)، اسامی رهبران محلی آنجا (گوسپودارها) و همچنین با همدستان خارجی ترانسیلوانیا علیه ترک ها (آلمانی و لهستانی) آشنا می‌کند.

با این حال، برخی از مطالب اضافه شده سیفی فاقد پشتوانه متنی-زبانشناختی4343.Textual-linguistic در متن اصلی ا‌ست. او گهگاه از متن اصلی دور می‌شود تا به جزئیات تاریخ ترکیه بپردازد. به این متن نسبتا طولانی که سیفی برای معرفی اصل و نسب کنت دراکولا نوشته و قدمت آن به زمان ولاد شمشیرباز4444.Vlad the Impaler برمی‌گردد توجه کنید:

متن مقصد:

نیمه شب: من و کنت گفتگویی طولانی داشتیم. از او در مورد تاریخ اردل و به عبارتی، ترانسیلوانیا که ارتباط نزدیکی با تاریخ کشور من، ارتش‌های شجاع ترک و سربازان پیشگام با اندیشه‌های سیاسی ترک‌های قدیمی دارد سوال کردم. از صراحت و قدرت کلام کنت در پاسخ‌هایش شگفت‌زده شدم، پاسخ‌های خوبی که از اهالی ترانسیلوانیا انتظارش نمی‌رفت . وقتی از گذشته تاریخی، وقایع و به ویژه جنگ‌های این کشور صحبت می‌کرد، چنان با قدرت، خشم و حرارت این کار را ‌می‌کرد که انگار شخصا همه آن‌ها را به چشم خود دیده‌ است. اما متوجه شدم که هر از چند گاهی برای تعدیل نگرش و اظهارات خود خویشتن‌داری می‌کرد. به نظرم طبیعی‌ بود که از وقایع امپراطوری ترکیه صرف نظر کند یا خلاصه‌ای گذرا از وقایع را ارائه دهد: آیا ممکن است او در مقابل یک ترک جور دیگری عمل کند؟ احتمالا شایسته و محترمانه نداند در مورد مردی که نام او را یدک می‌کشید، چنین ظلم‌ها و شکنجه‌های غم‌انگیز و وحشتناکی را بر ترک‌ها تحمیل کرده بود، سوگند خود را چندین بار زیر پا ‌گذاشته و با نام‌های شومی همچون حاکم شرور و خونخوار4545.Evil Voivode, Impaling Voivode شناخته میشد، با غرور و افتخار حرف بزند؛ هر چند که قهرمان ترانسیلوانیایی‌ها باشد. اما من به حقیقتی پی بردم که نفرتی زیاد و بی‌دلیل را در من برانگیخت. کنت ترانسیلوانیایی(دراکولا) که مرا استخدام کرد، همان که در قلعه خود پناهم داد و غذای مرا تامین می‌کند، از نسل شاهزاده ظالم والاشی، کازیکلی وویوودا است! و دژی ویران که حتی عقاب‌ها از لانه کردن در آن بیم دارند، بازمانده‌ای از دوره کازیکلی وویوودا و همچنین یکی از آخرین پناهگاه‌های اوست. آه گوزین عزیزم، مورخ کوچک. چقدر دلم می‌خواهد الان ببینمت. دیدی چطور اولش تشابه اسمی بود اما بعدا معلوم شد نسبت فامیلی است؟ ای کاش می‌توانستم هرآنچه که کنت گفت را بنویسم اما از این اتفاق که به نگرانی‌هایم افزود، چنان متحیر شدم که رویداد امشب برایم بیشتر شبیه یک کابوس بود. در حال حاظر در ساختمانی هستم که زمانی سقفی برای کازکلی وویوودا بوده است. ممکن است وقتی نفس‌هایش به شماره افتاده و از شمشیر‌های لشکر ترک فرار کرده بود به این قلعه خالی پناه برده باشد و چه بسا دست و لباسش هنوز به خون زنان و کودکان ترک بی‌گناهی که با دستان خود سلاخی کرده، به چوب بسته و بر سرشان میخ زده آغشته بوده. شاید او آخرین اسیران ترک را در این حیاط متروک و یا حتی در آن سالن طویل تا سر حد مرگ شکنجه داده بود.

در ذیل متن اصلی را می‌بینید که با متن بالا [حاوی قسمت‌های اضافه] جایگزین شده است:

متن مبدا:

Midnight – I have had a long talk with the Count. I asked him a few questions on Transylvanian history, and he warmed up to the subject wonderfully. In his speaking of things and people, and especially of battles, he spoke as if he had been present at them all. This he afterwards explained by saying that to a boyar the pride of his house and name is his own pride, that their glory is his glory, that their fate is his fate. Whenever he spoke of his house he always said we, and spoke almost in the plural, like a king speaking. I wish I could put down all he said exactly as he said it, for to me it was most fascinating.(p. 30)

بدیهی است که افزوده‌های سیفی جنبه‌های مختلف متن مبدا را برجسته‌تر می‌کنند. اول از همه از جنایات وحشتناکی می‌گویند که ولاد شمشیرباز به ترک‌ها کرده و نیز به عنوان مقدمه‌ای برای اتفاقات بعدی عمل می‌کنند: شخصیت‌ها تصمیم می‌گیرند برای دفاع از ملت خود با کنت دراکولا مبارزه کنند. دراکولا دشمن ترک‌ها است و منطقی است که شخصیت‌های ترک پس از شروع دومین مبارزات دراکولا علیه ترک‌ها با سفر به استانبول، از او انتقام بگیرند. تصادفی نیست که سیفی گروهی کوچک از افسران را که در جنگ استقلال ترکیه خدمت کرده‌اند انتخاب کرده تا ماموریت نابودی دراکولا را به انجام برسانند.(1923–1919) به نظر می‌رسد مبارزه با دراکولا چیزی بیش از یک مبارزه شخصی با قدرت‌های اهریمنی باشد و در واقع وظیفه‌ای است که یک شهروند خوب باید به احترام قربانیانی که دراکولا شکنجه کرده است، انجام دهد. بخش زیر را در نظر بگیرید که در آن جاناتان هارکر (عظمی در کتاب سیفی)، وکیلی که در قلعه دراکولا گروگان گرفته شده‌ است، متوجه می‌شود که خود او ابزاری شده است برای دراکولا تا نقشه انتقالش به استانبول را جامه عمل بپوشاند:

متن ترجمه شده

چیزی نمانده بود ابزاری شوم تا این هیولای ظالم به استانبول، وطن عزیز من، وارد شود! در آنجا این موجود تندخو خون ترک‌ها را حریصانه می‌مکید و مانند کازیکلی وویوودا، درنده‌ای که شاید قرن‌ها پیش آنجا بود، در اطراف خود نفرین و بلا می‌آفرید. خشمگین شدم و تصمیم گرفتم جهان را از شر نوه شرور کازیکلی وویوودا نجات دهم.(ص52)

بازهم تصادفی نیست که در پایان داستان، زمانی که دراکولا با چاقو کشته می‌شود، یکی از شخصیت‌ها می‌گوید: “این انتقام هموطنان من است که در کرانه دانوب به نیزه کشیده شدند!”(ص148)

این که دراکولا دشمن شیطانی ملت ترکیه به حساب می‌آید در اضافات دیگر این رمان نیز به تصویر کشیده شده است. عبارات زیر بخشی از چندین نمونه موجود است:

نمونه‌اش دکتر رسوهی است که پس از خواندن ژورنال من و شوهرم مطمئن شد که تابوت کنت دراکولای خون خوار و مخوف که وجودش بر امپراطوری ترک سایه افکنده، از طریق باکرکوی4646.Bakirkoy به استانبول رسیده‌ است.(ص130)

به نحوه استفاده از اصطلاح امپراطوری ترک4747.Turk Imparaturlugu به جای امپراطوری عثمانی توجه کنید. در واقع، در کتاب کازیکلی وویوودا اثری از فرهنگ عثمانی دیده نمی‌شود. منطقه جغرافیای کنونی ترکیه از قدیم‌ الایام با نام Turkey شناخته شده است. اما نام فعلی این کشور یعنی « ترکیه4848.Türkiye » به تازگی به این ملت نسبت داده می‌شود. مورخ برجسته خاور نزدیک، برنارد لوییس در این باره می‌نویسد:

اروپاییان نام Turkey را در قرن یازدهم یعنی تقریبا از ابتدای فتح آناتولیا4949.Anatolia به ترک زبانان آناتولی فاتح آن نسبت دادند. اما ترک‌ها این نام را تا سال 1923 به رسمیت نشناختند مگر بعد از آن نام ترکیه را، که به ریشه اروپایی‌اش بسیار شباهت دارد. این ملت زمانی خود را ترک خوانده و همچنین به ترکی سخن می‌گفتند. اما در مجمع امپراطوری عثمان‌ها این اصطلاح به ندرت استفاده و واژه‌ای تحقیر آمیز در خطاب به عشایر ترکمن و دهقان‎‌های ترک زبان ژولیده و بی‌سواد روستاهای آناتولیا تلقی می‌شد. هم‌چنین ترک خواندن یک نجیب‌زاده اهل قسطنطنیه کاری توهین آمیز بود.(Lewis 1961: 1–2)

نشانه‌های تغییرات متعدد در تاریخ ملی ترکیه چه در گذشته، حال و آینده آن، همگی مصداق چشمگیری از ویژگی‌های بنیادی مدل ناسیونالیستی پیشنهادی بندیکت اندرسون است.(1993)

اگرچه سیفی در رمان کازیکلی وویوودا در چند جا از جنگ استقلال ترکیه یاد می‌کند، اما به تغییر امپراطوری به جمهوری اشاره نمی‌کند. به عنوان یک ملی‌گرای حقیقی به نظر می‌رسد که او قصد تداوم ملت ترک در بطن تاریخ را دارد. او مکرراً به رنجی که ولاد شمشیرباز بر ترکان بی‌دفاع تحمیل کرده اشاره می‌کند و این ممکن است تلاشی آگاهانه برای ایجاد احساس نوع دوستی به نظر برسد. قبلاً در سال 1882، ارنست رنان بر اهمیت رنج‌های گذشته یک ملت تأکید کرده است.

ملت یک روح واحد و یک قاعده روحانی است. دو چیز که در حقیقت یک چیز هستند، اساس این قاعده‌اند. یکی در گذشته و دیگری در زمان حال. یکی از این اصول میراثی غنی از خاطرات است. دیگری وفاق در زمان حال است، یعنی میل به باهم بودن، میل به تداوم ارزش میراثی که یکجا به دست آمده است… آنچه بیش از مرزها که مسائلی استراتژیک هستند ارزش بیشتری دارد این است که ملت در گذشته خود میراث و حسرت‌هایی دارد و همان ملت در آینده برنامه‌ای دارد برای اجرا. این بدان معنی است که آحاد ملت با هم رنج می‌برند، باهم خوش می‌گذرانند و باهم به آینده امیدوارند. ((Renan 1990 [11882]: 19

برخی قسمت‌هایی که سیفی به متن اضافه کرده، ذهنیت او را از ملت ترک به هنگام نگارش اثر به تصویر می‌کشند. دلاوری و از خود گذشتگی، عرق ملی، درستی و راستی، از جمله خصایص ملت ترک هستند که سیفی در نوشتار خود از آن‌ها بهره می‌برد. یک مثال خوب می‌تواند عناصری باشد که سیفی به واسطه « شادان » (شخصیت لوسی در اثرِ استوکر)، هنگام معرفی سه مردی که از او خواستگاری کرده‌اند، به داستان اضافه می‌کند. شادان آن سه تن را با صفاتی چون تنومند، محجوب، مؤدب ،موقر، قهرمان‌منش، دلیر و حلال‌زاده معرفی می‌کند (ص 55_57).

دلاوری منحصراً شاخصه‌ای مردانه نیست. ضمیمه زیر نشان می‌دهد که زنان ترک، همانطور که از طریق شخصیت گوزین در اثر کازیکلی وویوودا مجسم شده ‌است، ویژگی‌هایی چون آشنایی با تاریخ و میراث دلاورانه ترک‌ها را به نمایش می‌گذارند:

متن مقصد

[علاقه‌ مستمر گوزین به تاریخ و به ویژه تاریخ ترک، و عشق و وفای پرشور و شعف او نسبت به پیشینه مملو از حکایات اساطیری و اعمال پهلوان‌منشانه این ملت، قطعا این سفر را برایش ارزشمند می‌کرد. آیا گوزین عزیز همان شخصی نبود که توجه من را به نام آشنای دراکولا جلب کرد؟

گوزین بیشتر از من در جریان تمامی جنایات خونخوارانه، مصیبت‌بار و هولناک ویوود دراکولا در تاریخ ترکیه، در زمان سلطنت سلطان محمد دوم است… او شکنجه‌های وحشیانه و ستمگرانه اسیران ترک توسط این جانور را در حالی که چشمانش از فرط خشم مانند ستارگان آسمان برق می‌زد، برایم بازگو کرد…(صفحه 4)]

با این حال، بینش تاریخی و میهن‌دوستی گوزین از او اسطوره‌ای حقیقی نمی‌سازد. گرچه او نقش مهمی در گره گشایی از راز حضور دراکولا در استانبول ایفا می‌کرد، باید در پشت صحنه می‌ماند و شرکت در رویارویی نهایی با کنت دراکولا برایش مقدور نبود. هنگامی که مردان برای سرنگون کردن آن جانور می‌شتافتند، بر خلاف « مینا » در کتاب دراکولای استوکر، گوزین به حمایت از آنان در پشت خط حمله رضایت داد. این بخش، که سیفی آن را اضافه کرده، بهتر از هر قسمت دیگری برداشت سیفی از هویت و نقش زن در جامعه ترکیه را به تصویر می‌کشد:

متن مقصد:

[در این رویارویی تنها چیزی که از آن عميقاً وحشت داشتم، مانع شدن گوزین بود. اما گوزین من، به ظرافت گل و پر جلوه چون سنبل، در حقیقت به سختی پولاد بود… نه! او همچون دخترِ بااصالت ترک استوار بود. دخترک ترک… چگونه می‌توان او را قضاوت کرد؟ ساده‌ترین راه این است که او را در مقابل غرورش قرار دهی و یا تعهد راسخی را که با دیدن معشوق و یا همسرش در برابر خطر، دشواری و موانع، نشان می‌دهد قضاوت کنی.](صفحه 143)

در بخشی از جریان بومی‌سازی‌ متن، سیفی اقدام به اعمال برخی حذفیات، تغییرات و افزودن ضمائمی به عناصر مسیحیت مظهور در متن اصلی می‌کند. وی به دفعات صلیب را که ابزاری برای دور نگه داشتن خون آشام‌ها تلقی شده‌ است با قرآن جایگزین می‌کند. در بخش آغازین رمان، او فرصت را برای افزودن بخشی طولانی و محرک غنیمت می‌شمارد. در این بخش مادر عظمی که مسلمانی مذهبی و متعصب بود، گردنبندی کوچک را که در آن آیات مذهبی وجود داشت، به پسرش می‌دهد تا او را از شر نیروهای شیطانی در امان نگه دارد. فی‌الواقع در کازیکلی وویوودا، آنچه او را از نیش کنت دراکولا نجات می‌دهد گردنبند مقدس است، نه صلیب! زمانی که زن مالک مهمانسرا سعی می‌کند او را با یک صلیب راهی قعله کند، عظمی هدیه او را از روی مهر فراوان قبول کرده و به زن می‌گوید: «  خانم، نگران نباشید! ببینید! من کتاب دین مان، کلام‌ خدای بزرگ را بر گردن خود آویخته‌ام. این برای حفاظت از من کافی ‌است. » (صفحه 10). در آن حین که شخصیت‌ها قربانیان دراکولا را یکی پس از دیگری رهرو آرامش ابدی می‌کنند، آیات قرآن یاری دهنده آنان است: « سپس دکتر کیفش را گشود و از آن برگه‌های بزرگ حاوی آیات تحریری قرآن را بیرون آورد و با دقت درون صندوق‌ها و روی خاک قرار داد. » (صفحه 146).

بین ادبیات ملی5050.National literature و ناسیونالیستی5151.Nationalist literature – Milliyetçi

چشم‌انداز ادبی ترک، در دهه‌های 1930 و 1940، در گیر و دار چیستی مفهوم « ادبیات ملی » و چگونگی خلق آن بود. این مباحثه توسط بسیاری مثبت ارزیابی شد. مصاحبه‌هایی با چهره‌های وقت ادبی به قصد جویا شدن عقاید آن‌ها در خصوص مفهوم ادبیات ملی شکل گرفت و نظرات متفاوتی راجع به این موضوع ارائه شد. عده‌ای بر این باور بودند که برای رسیدن به ادبیات ملی حقیقی بایست واژگان بیگانه را از زبان ترکی حذف و آن را خالص کرد (I˙smail Hakkı in Cos¸kun 1938: 15) و عده دیگری ادبیات ملی را راوی سرشت منحصر به فرد یک ملت معرفی کردند (Yakup Kadri Karaosmanog˘lu in ibid.: 20). حال آنکه بنا‌ به ادعای مورخ ادبی آگاه سرّی لوند5252.Agâh Sırrı Levend ، لاجرم ادبیات تداعی‌گر جوهره و ذوق ملی است که بدان سبب و برای آن خلق شده است و مفهومی تماماً ملی به شمار می‌آید. (Levend in ibid.: 34)« شناسی اوزدن اوغلو5353.S¸inasi Özdenog˘lu »، در اثر « پنج چالش ادبیات ما5454.Edebiyatımızın Bes Ana Meselesi »، معتقد است که گزاره « ادبیات ملی » منحصراً ترکی است و دلایل ابداع چنین اصطلاحی را بیان می‌کند:

[گزاره ادبیات ملی مختص ادبیات ما است. مواجه شدن با اصطلاحی هر چند مشابه آن در ادبیات ملتی دیگر، امکان‌پذير نیست.

این اصطلاح پس از دوره تنظیمات (اصلاحات امپراطوری عثمانی در سال 1839،با هدف جهت‌گیری غربی ترکیه) ابداع شد و هدف آن این است که آثار بی‌همتا که وصف زندگی ما هستند را از ترجمه‌ها و اقتباس‌های بی‌شماری که بلبشویی در بازار هنر ما ایجاد کرده‌اند تمایز بخشد، بدون اینکه کسی در انتخاب آنها نظارت فکری یا هنری داشته باشد. ابداع این اصطلاح یقینا تصادفی نیست. این کلمه آثار بومی را از بیگانه تفکیک، رده‌بندی و ارزش‌گذاری می‌کند.](اوزدن اوغلو 1949: 10)

در خلال این مسائل، اصطلاح دیگری مطرح گردید: ادبیات ملی‌گرا، اصطلاحی متمایز از ادبیات ملی. ادبیات ملی‌گرا یا همان ادبیات میهن‌پرستانه5555.Milliyetperver edebiyat، زیرشاخه‌ای از ادبیات ملی و به طور کلی شاخه ادبی منحصر به فردی، همراه با ارتباطی ویژه با خوانندگانش تلقی می‌شود. یا به بیان دقیق‌تر، ملی‌گرایی خصلت بارز کتب ملی است. « یاشار نبی نیر5656.Yasar Nabi Nayır » از ادبیات ملی‌گرا در قالب یک « دستور کار5757.Formula » یاد کرده و آنرا چنین توصیف می‌کند:

[از سوی دیگر قاعده « ادبیات ملی‌گرا » در مقابل « ادبیات ملی » مفهوم روشن و دقیق‌تری را بیان می‌کند. اینجا در برابر اهدافی چون نظر به احساسات ملی، تحریک هیجانات ملی و ارتقای آگاهی ملی قرار می‌گیریم. حتی اگر اثری صرفا برای چنین مقاصدی خلق شده باشد، بازهم بخشی از ادبیات آن ملت خواهد بود.](نیر 1937: 30_31(

از قرار معلوم علیرضا سیفی متنی را به رشته تحریر درآورد که جنبه‌های درخور توجهی از ملی‌گرایی در آن مشهود است. او مدعی به خلق اثری ملی‌گرا است؛ به بیان دیگر رمان غیراقتباسی ترکی. اکنون ما می‌دانیم که او توانسته اثر دراکولای برام استوکر، متنی غیربومی را، به نمونه‌ای از ادبیات ملی‌گرا [ترک] تبدیل کند. احتمالا همین مسئله سبب شده است تا این اثر به عنوان رمانی غیراقتباسی ارائه و پذیرفته شود. همان‌طور که قبل‌تر گفته شد، ترجمه‌ها موجب ایجاد هرج و مرج در ارزش‌ها می‌شدند و گویی سیفی و « همپایان5858.Accomplices » او در محیط ادبی آن زمان سعی داشتند از این مسئله جلوگیری کنند.

یادداشت‌ها

1.Bram Stoker
2.Ali Rıza Seyfi
3.Gothic
4.Kazıklı Voyvoda
5.National literature
6.Nationalist literature
7.Selami Münir Yurdatap
8.Güven
9.Drakyola, Kan İçen Adam
10.Curious Novels
11.Concealed translation
12.Curious Novels
13.Muharrir
14.Memleketin En Selahiyetli Kalemleri
15.Giovanni Scognamillo
16.Albüm
17.Drakula istanbulda
18.Assumed translation
19.Methodological
20.Adaptation
21.Descriptive-explanatory denomination
22.Toury
23.Georges Bastin
24.Routledge Encyclopedia of Translation Studies
25.Intra-cultural
26.Domestication
27.Temporary and localized adaptation
28.External
29.Literary-aesthetic
30.Seyfi’s matricial norms
31.Eyüp
32.Sadan
33.Guzin
34.Azmi
35.Kernel
36.Satellite
37.Bosphorus
38.Bistritz
39.Transylvania
40.Vienna
41.Danube
42.Inter-generic
43.Textual-linguistic
44.Vlad the Impaler
45.Evil Voivode, Impaling Voivode
46.Bakirkoy
47.Turk Imparaturlugu
48.Türkiye
49.Anatolia
50.National literature
51.Nationalist literature – Milliyetçi
52.Agâh Sırrı Levend
53.S¸inasi Özdenog˘lu
54.Edebiyatımızın Bes Ana Meselesi
55.Milliyetperver edebiyat
56.Yasar Nabi Nayır
57.Formula
58.Accomplices
59.Pure

یادداشت‌ها

1.

ترکیه الفبای لاتین را در پاییز 1928 اتخاذ کرد (به یادداشت 2 مراجعه کنید). کتاب کازیکلی وویوودا یکی از آخرین کتاب‌هایی بود که به خط عثمانی منتشر شد.

2.

اصلاح الفبا که در سال 1928 انجام شد، یکی از اصلاحات عمده جمهوری‌خواهان بود که نتیجه آن پذیرش الفبای لاتین برای جایگزینی خط عثمانی مبتنی بر عربی بود. هدف رسمی این امر افزایش نرخ باسوادی بود که از 10 درصد تجاوز نمی‌کرد. با این حال، همچنین پیشنهاد شده است که پذیرش الفبای لاتین به عنوان یک گسست مهم با گذشته اسلامی که نماد آن حروف عربی است، عمل می‌کند و به سیاست‌های فرهنگی جدید سکولار کمک می‌کند. تغییر الفبا آغاز یک اصلاح زبانی بزرگ بود که هدف آن توسعه واژگان ترکی « خالص5959.Pure » با پاک کردن کلمات قرضی عربی و فارسی از زبان ترکی بود. علیرغم مخالفت برخی از روشنفکران، اصلاح زبان تغییرات قابل توجهی را در واژگان ترکی در دهه های 1930 و 1940 ایجاد کرد.

3.

فهرستی از آثار عمده سیفی شامل موارد زیر است:

معرفی شده به عنوان اثر غیراقتباسی:

1825–1827 Mora I˙syanı
[The Thessali Rebellion] 1934Istanbul: Askeri Matbaa.Google Scholar
Clement Richard Atlee
1945Istanbul: Tefeyyüz Kitaphanesi.Google Scholar
Çocuk Kahraman Durakog˘lu Demir
[The Child Hero Durakog˘lu Demir] 1945Istanbul: Ülkü Basımevi.Google Scholar
Gazi ve I˙nkılap
[Gazi and Revolution] 1933Istanbul: Remzi Kitabevi.Google Scholar
Turgut Reis
1932Istanbul: Resimli Ay.Google Scholar
Türklük Demek; Kahramanlık Demektir
[Turkishness Spells Heroism] 1940Istanbul: T.T. Kaptan ve Makinistler Cemiyeti.Google Scholar
آثار ترجمه:
Brown, James W.
1940Bir Milletin Bir I˙mparatorlukla Savas ¸ı: 1828–1829 Türk-Rus Harbi [The Fight of a Nation against an Empire: 1828–1829 Turkish-Russian War]. Istanbul: KanaatKitabevi.Google Scholar
Goldsmith, Oliver
. Yanlıs ¸ lıklar Gecesi [She Stoops to Conquer] 1946Ankara: MEB.Google Scholar
Slade, Adolphus
. Sir Adolphus Slade’in (Müs ¸avir Pas ¸a) Türkiye Seyyahatnamesi ve Türk Donanması ile Yaptıg˘ ıKaradeniz Seferi [Sir Adolphus Slade’s Turkish Book of Travel and His Black Sea Expedition with the Turkish Navy]. Çev. 1945Ankara: Genel Kurmay Bas¸kanlıg˘ ı9. S¸ube.Google Scholar
. Türkiye ve Kırım Harbi [Turkey and the Crimean War] 1943Istanbul: Genel Kurmay 10. S¸ube.Google Scholar
? [Author not specified] Çes ¸me Deniz Muharebesi Faciası ve Akdeniz’de I˙lk Rus Donanması [The Disaster of Çes¸me Naval Battle and the First Russian Fleet in the Mediterranean].
1943
Istanbul: Genelkurmay Bas¸kanlıg˘ ı9. S¸ube.Google Scholar
? [Author not specified. Full translation of Edgar Rice Burrough’s book] Tarzan’ı n Canavarları [The Beasts of Tarzan] 1935Istanbul: Sinan Matbaası.Google Scholar
4.

اسکوگنامیلو در مورد تاریخ چاپ و چاپ مجدد کازیکلی وویوودا به ما اطلاعات غلط می‌دهد: کتابشناسی‌ها و همچنین خود کتاب‌ها تاریخ را به ترتیب 1928 و 1946 نشان می‌دهند. در واقع، وقتی با او تلفنی صحبت کردم، معلوم شد که او هرگز نسخه اول را ندیده است. علاوه بر این، به احتمال زیاد او نمی‌تواند نوشتار عثمانی را بخواند.

5.

این عنوان به چاپ سوم کتاب اشاره دارد. جالب است که این نسخه بسیاری از عبارات ملی‌گرایانه را حذف کرده است، که مشخصا نشان از بالارفتن اهمیت فرایندی است که در مورد دو نسخه قبلی توضیح خواهم داد.

6.

معادل ترکی “Vlad the Impaler”. ولاد دراکولا، که برای مدت کوتاهی به عنوان حاکم والاچیا در قرن پانزدهم سلطنت کرد، به سبب روش بی‌رحمانه‌اش در شکنجه معروف بود؛ به این شکل که قربانیانش را به میخ می‌کشید.

7.

« رویداد‌های روایی نه تنها مرتبط هستند بلکه ارتباط آنها به صورت پله‌ای است یعنی اهمیت یکی بیشتر از دیگری است. رویدادهای جزئی ساختار متفاوتی دارند. به گفته بارت، هر یک از این رویدادهای مهم -که من آن را هسته می‌نامم- بخشی از رمز هرمنوتیک (آیین تفسیر کتاب مقدس) است که طرح داستان را با پرسش و پاسخ به سوالات پیش می‌برد. هسته‌ها لحظات روایی هستند که در جهتی که رویدادها به آن می‌پردازند، محورهایی را به وجود می‌آورند… یک رویداد جزئی -یعنی تابع- از این نظر حیاتی نیست. می‌توان آن را حذف کرد بودن آنکه به منطق طرح لطمه‌ای وارد شود، اگرچه حذف آن، البته از نظر زیبایی‌شناختی، روایت را تضعیف می‌کند. »(چتمن 1978: 53–54)

8.

مبحث کلاسیک در مورد ابزارهای کادربندی در داستان، متعلق به اوسپنسکی (1973) است.

Address for correspondence

Sehnaz Tahir Gürçag˘lar

Boğaziçi University

Department of Translation and Interpreting, Bebek

Istanbul

Turkey

[email protected]