ترجمهدربهدری و ترجمه: نقش ترجمههای ادبیِ انگلیسی در نشریههای دورهای مهاجران اسلوونیایی در
ایالات متحده [Translation and diaspora: The role of English literary translations in Slovene
émigré periodicals in the US]
انتزاعی
مقالۀ حاضر با تدقیق در انتقال تصاویر فرهنگی از دریچۀ ترجمۀ ادبی در نشریههای دورهای جوامع در غربتِ11.اصطلاح دایاسپورا که از دو واژۀ قدیمی یونانی dia (از طریق) و speirein (پراکندن) گرفته شــده است، به پراکندگی یا آوارگی عدهای اشاره دارد که متعلق به ملتی واحدند و یا فرهنگی مشترک دارند. در ابتدا واژۀ دایاسپورا با حرف بزرگ Diaspora کاربردی محدود داشته است و در اشاره به آوارگی یهودیان بعد از فتح فلسطین توسط بابلیها و رومیها به کار میرفته است؛ پس از آن نیز این اصطلاح را در مورد آوارگی یونانیها و ارمنیها به کار گرفتهاند. اما در دهۀ آخر قرن بیستم مفهوم دایاسپورا کاملاً تغییر یافته است و به معنای وسیعتر، پیچیده و سیال « جابهجایی » اشاره دارد. (اوم، ۲۰۰۵، ص ۲). بنابراین مترجم جز در انتخاب معادل « دربهدری » برای diaspora در عنوان مقاله، در سایر موارد معادل « جامعۀ در غربت » یا « جامعۀ دور از وطن » را به کار برده است. [یادداشت مترجم] ایالات متحده در فاصلۀ بین دو جنگ جهانی بین قانون مهاجرت ۱۹۲۴ و شروع جنگ جهانی دوم در ۱۹۳۹ به بازبینی تعریفِ گیدن توری (۱۹۹۵، ۲۰۱۲) از ترجمه به مثابۀ نمود فرهنگ مقصد میپردازد. دلایل واضحی قابل ارائه است که ترجمههای ادبی در نشریات دورهایِ جامعۀ در غربت نقشهای متعددی ایفا کرد و نه تنها موجب استحکام روابط میانفرهنگی بلکه درونفرهنگی شد. تحلیل ۴۸۹۷ شماره از دو نشریۀ دورهایِ آمریکاییهای اسلوونیایی نشان میدهد این نشریهها همواره نه تنها از زبانهای مختلف به اسلوونیایی بلکه از اسلوونیایی به انگلیسی، ترجمههای ادبی منتشر میکردند. جامعۀ در غربتِ مهاجر اسلوونیایی از معبرِ ترجمههای انگلیسی سعی کرد بازنماییشان از فرهنگ اسلوونی را هیئتی دهند، و این تصویر را با جوامع مهاجر دیگر، فرهنگ پذیرای ایالات متحده، و نسلهای جدیدی که دیگر اسلوونیایی صحبت نمیکردند تبادل کنند. بدین ترتیب جامعۀ مهاجر، مبلّغ، مبدع و دریافتکننده این ترجمهها شد و همزمان به بازنمایی فرهنگهای مبدأ و مقصد پرداخت و مرزهایی را که آشکارا به دور واحد فرهنگی مجزایی کشیده شده بود کمرنگ کرد.
کلیدواژهها:
فهرست
۱.ترجمه، نمایانگر کدامین فرهنگ؟
گیدن توری، یکی از پایهگزاران مطالعات ترجمه که تأثیر بسزایی در پیشرفت این رشته داشت، ترجمه را در کارِ نخستین و اخیر خود مفهوم بنیادی هر تحقیق نظری و عملی ترجمه تعریف کرد (برای مثال، توری ۱۹۷۸، ۸۳-۱۰۰؛ ۲۰۱۲، ۱۷-۳۴). او در رسالۀ ممتازِ مطالعات ترجمۀ توصیفی و فراتر از آن (توری ۱۹۹۵، ۲۰۱۲)، فصلی را به این موضوع اختصاص داد و ترجمه را نمایانگر فرهنگ مقصد دانست (توری ۱۹۹۵، ص ۲۹)، و به این بحث پرداخت که موقعیت و عملکرد هر ترجمه را فرهنگ میزبانش تعیین میکند. توری بر این امر اصرار دارد که ترجمه نمیتواند ”همان فضای ایدهها، نگرشها، و احساساتی را که در نظام و جامعۀ متن مبدأش ریشه دوانده به اشتراک بگذارد “(۲۶) ”از این رو به طور قطع بخشی از نظام موجود (مقصد!) است “ (۲۸)، و نتیجه میگیرد که ”ترجمهها نمایانگر فرهنگهای مقصدند؛ گاهی نمایانگر موقعیتی خاص22.موقعیت ویژۀ ترجمه در فرهنگ مقصد که مشابه موقعیت متن اصلی در فرهنگ مبدأ نیست. [یادداشت مترجم]، گاهی حتی بخشی از (زیر)نظامهای قابل شناسایی خودشان33.گاهی، به ویژه در فرهنگهای حاشیهای، تنوع و تکثر ترجمهها به حدی بالاست که زیرنظامهای خودشان را شکل میدهند، مانند نظام آثار ادبی (این بدان معناست که بعضی مترجمها ممکن است به طور ویژهای توسط عامۀ مردم یا منتقدان تحسین میشوند، بعضی انتشاراتیها نسبت به بعضی دیگر معروفترند و غیره) [یادداشت مترجم]، اما در هر شرایطی نمایانگر فرهنگ مقصدشانند “(۲۹).
همچنین، در مقالۀ دیدگاهی اسبقی که به عنوان مقدمهای بر نخستین شمارۀ مجلۀ Target انتشار یافت، او و جوزه لمبرت دلیلی ارائه میدهند که ترجمه دست آخر آنچه از کار در میآید که فرهنگ مقصد انتظارش را دارد یا اجازۀ پذیرشش را میدهد (توری و لمبرت ۱۹۸۹، ۱-۷). علاوه بر این، ”در شرایط عادی“ شروعکنندة عمل ترجمه فرهنگ مقصد است و با این قصد که در فرهنگ مقصد ”آنچه را که [هنوز] آنجا وجود ندارد“ معرفی کند، به انجام میرسد (۲). فرهنگ مقصد، که توری در معنای وسیعتر آن را ”گنجینۀ سازمانیافتهای از انتخابها که تعامل اجتماعی را موجب میشود و امکاناتی را فراهم میسازد که برای اعضاء این گروهِ فرهنگیِ خاص محسوس و بااهمیت است “ (۲۰۰۲، ص ۱۵۰) میبیند، دست به دامان ترجمه به عنوان تنها راه ممکن برای پر کردن خلأهای خودش میشود. توری، با تأکید بر این حقیقت که هر ترجمه بخشی از نظام مقصد است، محققان مطالعات ترجمه را بر آن میدارد تا تمرکزشان را که اغلب بر روی امر و نهیهای متن مبدأ است بردارند و به دنبال تعادلی بین متن مبدأ و ترجمهاش باشند.
بعدتر در پیشرفت اخیر رشته، به ارتباط فرهنگ و ترجمه بیشتر پرداخته شد: اگرچه اغلب محققان با ترجمههایی سر و کار داشتند که حفظِ دوگانگی بین فرهنگهای مبدأ و مقصد در آنها دشوار نبود، دیگران این دوگانگی را به چالش کشیدند. برای مثال، در روش تاریخ ترجمه، پیم (۱۹۹۸، ص ۱۷۷) به این بحث میپردازد که بعضی مترجمان در فضای بینفرهنگی زندگی میکنند، ”خودشان را در تقاطعها و همپوشانیهای فرهنگها میبینند. “همینطور، پیکر (۲۰۰۲) ترجمههای را در فرهنگ جدید عثمانی که ترکیبی از جنبههای فرهنگهای موجود در آنجا بود بررسی کرد، درحالیکه میلرتز (۲۰۰۴) عناصر بینفرهنگی را در ترجمههای رمانهای فلاندرز به فرانسوی در بلژیک بین دو جنگ جهانی شناسایی کرد. به تازگی، التقاط فرهنگی (برای مثال، آشِر، ۲۰۲۰) و نظریههای فضای سوم44.Third space و مابینی55.In-betweenness هومی بابا (۲۰۰۴) در مطالعۀ ترجمهها به کار گرفته میشوند (برای مثال، ویسبرود و کوهن، ۲۰۲۰). برخلاف این رویکردهای جایگزین، همچنان ریشههایِ عمیقْ دواندهشدۀ تمایز بین زبانها و فرهنگهای مبدأ و مقصد در مطالعات ترجمه نفرسوده و اهمیت کلیدیاش را از دست نداده ــ تا حد زیادی به دلیل موقعیت کلیدی این مفاهیم در کارهای بنیانگزاران رشته، مانند توری.
بنابراین توری و لمبرت (۱۹۸۹، ص ۲) اذعان میکنند، در شرایط عادی، ترجمه ”در جهتِ ’به زبانِ ـ از زبانِ‘ تا ’از زبانِ ـ به زبانِ‘ صورت میگیرد“. این مقاله با مطالعۀ نقش و موقعیتبندی ترجمه در یک جامعۀ در غربتِ در کشوری چندفرهنگی به بازبینی این تعریف میپردازد و پرسشهای زیر را مطرح میکند:
-
در مورد مترجمان جامعۀ در غربت که از اعضا همان جامعه یا برای اعضا دیگر جوامع زبانی در کشور چندفرهنگیِ مشترکشان ترجمه میکنند، کدامین زبان ’از‘ و کدامین ’به‘ محسوب میشود؟
-
آیا واضح است که کدام فرهنگ (فرهنگِ کشور اصلی، فرهنگ میزبان، یا فرهنگ التقاطیای که در این بین است)، فرهنگ مبدأ و کدام فرهنگ مقصد و کدام یک در فرآیند انتقال از مکانی به مکان دیگر، مسئول است؟
-
کدام فرهنگ محل ترجمه را بازنمایی میکند؟
-
آیا دنبال کردن طرز فکر و مفاهیم توری و اینکه در چنین موردی احتمال میرود فرهنگهای مقصد و مبدأ و علاوه بر این، همبستگی فرهنگیِ یکه، علناً جدا و محدودشده و تکصدا از هم بگسلد ممکن است؟
-
چگونه اعضا جامعۀ در غربت خودشان را در کشوری چندفرهنگی مانند ایالات متحده در دورۀ بین دو جنگ جهانی جای میدهند؟
شناخت فرهنگ ایالات متحده به عنوان فرهنگِ اساساً چندپاره و چندفرهنگی، مفهوم امروزیای نیست که بر گذشته تحمیل شده و یا با تاریخسازی ساخته شده باشد ـ مطالعۀ خودتعریفی و خودشناسیِ یکی از جوامع در غربتِ کوچکترِ ایالات متحده، آمریکاییهای اسلوونیایی، همانطور که در نشریات دورهایشان در فاصلۀ بین دو جنگ انعکاس یافته، نمایانگر درک مشابهی از سرزمین جدیدشان است.
اجتماع مهاجر اسلوونیایی66.اسلوونیاییها، یکی از کوچکترین و غربیترین ملتهای اسلاو در اروپا هستند که به زبان اسلوونیایی صحبت میکنند. از نخستین اسنادی که به این زبان نوشته شده به قرن دهم برمیگردد، نخستین کتاب چاپشده، کاتشیسموس پروتستان، در سال 1550 منتشر شد، درحالیکه ادبیات سکولار به زبان اسلوونیایی در اواخر قرن هجدهم انتشار یافت. در ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت. موج اول مهاجرت مهاجران اسلوونیایی به ایالات متحده در دهه ۱٨۷۰ آغاز شد و تا اواخر ۱۹۲۴ یعنی زمان وضع قانونِ مهاجرت بیگانههراسی، که بیشتر توجهاش را عطف اروپاییان شرقی و جنوبی کرده بود، ادامه داشت، قانونی که تعداد مهاجرانی را که اجازه ورود به ایالات متحده داشتند از طریق سهمیهبندی ملی نژادهایی که از کشورهای دیگر میآمدند محدود کرد. در این دوره، بیش از ۲۴۰۰۰۰ اسلوونیایی ـ یکششم کل ملت اسلوونیا (کلمنشیک، ۲۰۱۳، ۱۵-۶۱۴) ـ به ایالات متحده مهاجرت کردند. درحالیکه تخمین زده میشود که تقریباً نصف این جمعیت به وطنشان بازگشتند، جمعیت قابلتوجهای در ایالات متحده باقی ماند. آنان با زندگی در بخش اعظم مناطق صنعتی و پیشرفتهی اقیانوس اطلس میانی و نواحی مرکزی شمالی ایالات متحده، دست به تأسیس ناحیۀ قلمرویی کلیسایی، جوامع فرهنگی و تعاونی (یعنی دفاتر بیمه) و انتشاراتیها و روزنامههای خودشان زدند.
مطالعهی نشریات دورهای آمریکایی ـ اسلوونیایی در دورهی بین دو جنگ جهانی نشان میدهد که جامعۀ دور از وطن، فارغ از جهتگیری سیاسی و ایدئولوژیکی، ایالات متحده را کشور بیگانۀ متجانسی ندید، بلکه، همانند دیگر جوامع در غربت در ایالات متحده، آن را کشوری متشکل از آمیزۀ جوامع فرهنگی، اجتماعی و نژادی یافت. برای مثال، در سال ۱۹۳۸، روزنامۀ ترقیخواه 77. Prosveta روشنگری مقالهای انگلیسی نوشتهی لوییس آدامیک، نویسندهی اسلوونیایی ـ آمریکایی و فعالترین مترجمِ ادبیِ ادبیات اسلوونیایی به انگلیسیِ آن زمان، با عنوان ”درخواست لوییس آدامیک از مهاجران اسلوونیایی در ایالات متحده، فرزندانِ متولد آمریکایشان و نوههاشان“ منتشر کرد که در آن خاطر نشان کرد ”ایالات متحده به لحاظ نژادی و اجتماعی و فرهنگی ــ نه تنها برای جزایر بریتانیا و هلند بلکه، کم و بیش، برای تمام اروپا و، تا حدودی برای آسیا و آفریقا ظرفیت دارد “ (آدامیک، ۱۹۳۸، ص ۷). او تأکید داشت که شهروندان مهاجر و فرزندان متولد آمریکایشان ”به همان اندازه به ایالات متحده تعلق دارند که متوطنین متقدم آمریکا88.Old stock Americans چرا که اینجا آمریکای آنهاست به همان اندازه که آمریکای هر کس دیگری است“ (همان)، و گفت که شهروندان ایالات متحده باید پذیرفته باشند که سهم مشارکت مهاجران عظیم بوده، چرا که ”در گسترش کشور در سدۀ گذشته تعداد کشتهشدگان مهاجر از کشورهای مختلف اروپایی از تعداد مستعمرهنشینان آمریکایی نخستینی که در شکست سرزمین نامسکون و جنگ استقلال آمریکا کشته شدند بیشتر بود“ (همان).
همانند دیگر روشنفکران تأثیرگذار ایالات متحدۀ آن زمان، مانند کالن (۱۹۱۵،۱۹۵۶)، که واکنشش به رد حداکثری مهاجرت منجر به توسعۀ ایده پلورالیسم فرهنگی شد، آدامیک جامعۀ در غربتِ اسلوونیایی را هم جزء لاینفک ایالات متحده میدانست. او این نکته را در پاسخش به حملۀ وحشیانه به مهاجران اروپای شرقی و جنوبی که در سرمقالۀ مهم Saturday Evening Post، یکی از تأثیرگذارترین مجلهها در ایالات متحدۀ آن زمان (با بیش از چاپ سه میلیون نسخه در سال) منتشر شد باصراحت اعلام کرد. در سال ۱۹۳۴، در یکی از سرمقالهها، جورج هُرِس لُریمرِ سردبیر، اجازۀ انتشار متنی را داد که در آن ”دستههای مهاجر از اروپای جنوبی و شرقی“ همچون مردمان شیطانصفت و یاغیای با ”گروه خونی نامتجانس “که مورد پذیرش جامعه قرار نمیگیرند توصیف شده بودند، که برای ”صد درصد ساکنین مقتدم ارجح آمریکا“ حفظ ادرات پلیس و زندانهای متعدد را ضروری کرد. مهاجران برای بالا بردن حجم ترافیک، بیشتر شدن مالیات مدارس از آن رو که آمریکاییها باید خرج غذادهی، شستوشو و ضدعفونیکردن فرزندان مهاجران را به منظور جلوگیری از آلوده شدن احتمالی فرزندان خودشان میدادند، متهم بودند (به نقل از آدامیک ۱۹۳۴، ص ۶). در پاسخ به این اتهام، در مقالهای با عنوان ”چه کسانی آمریکا را ساختند؟“، آدامیک (۱۹۳۴، ص ۶) تأکید داشت که جوامع در غربت و مهاجران نه تنها به نوین کردن کشور کمک کردند، بلکه تأثیر بسزایی بر فرهنگ آینده و تمدن این قاره داشتند و ممکن است ”در مجد آینده آمریکا ـ نه تنها به لحاظ صنعتی، بلکه سیاسی، فرهنگی، و مذهبی نقش ایفا کنند. “در نتیجه اعضا جامعۀ در غربت آمریکایی ـ اسلوونیایی، جامعۀ مهاجرشان را، به همراه گروههای مهاجر دیگر، نمونۀ اعلیای که فرهنگ و جامعه آمریکایی را شکل میدهد دید.
همچنین، شناخت جامعۀ در غربت اسلوونیایی به عنوان یکی از اجزاء لاینفک فرهنگ ایالات متحده در نشریات دورهایِ با اندک جهتگیری ایدئولوژیکی قابل ردیابی است. برای مثال، در نشریۀ هفتگیِ عصر جدید 99.Nová doba (New Times)، سردبیر نشریه، آنتون ج. تربووک، اهداف اتحادیه کاتولیک اسلوونیایی جنوبی (سازمانی که سرمایه مالی نشریه را تأمین میکند) را به خوانندگان خاطر نشان کرد: یک، حمایت اعضا در زمان سختی؛ دوم، فراهم کردن تحصیل و تعلیم دادنشان ”همراستا با اصول ترقیخواه“، و، دست آخر ”ترغیبشان به عشق به مردمان اسلوونیایی، و به ویژه عشق به آمریکا سرزمین جدیدمان“ (تربووک، ۱۹۲۷، ۱؛ ترجمۀ من).
بنابراین از یک سو، اعضا جامعه در غربت اسلوونیایی در فاصلۀ بین دو جنگ جهانی در ایالات متحده خودشان را نمایندگان فرهنگ اصیل اسلوونیایی، و از سوی دیگر، نمایندگان فرهنگ آمریکایی ـ اسلوونیایی که جامعۀ در غربتشان را شکل میداد، و فرهنگ کل ایالات متحده که آمیزهای از صداهای فرهنگی مهاجر مختلف بود دیدند – در نتیجه به کمرنگ و محو کردن مرزهای واضح بین واحدهای زبانی قومی، فرهنگهای مبدأ و مقصد، فرهنگ کشور اصلیشان، و فرهنگ کشور میزبان انجامید.1010.به نظر میرسد که ادغام تدریجی زبانی جامعۀ اسلوونیایی مشابه شرایط ادغام زبانی و اجتماعی سایر جوامع در غربت (برای مثال، مهاجران صرب، کروات و چک) در ایالات متحده به دنبال مهاجرتهای عمدۀ اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. با این حال، شواهد اولیه نشان میدهد برخی گروههای مهاجر (مانند روسها) و نشریات دورهایشان مسیر اندک متفاوتی را برای ادغام زبانی پیش گرفتند. برای جزئیات بیشتر رجوع کنید به بایر و پوکورن، 2018. با تأکید بر این بنبست دوسویه، به نظر میرسد که خودتعریفی و قرارگیریشان در سرزمین جدید، همبستگیِ مفروض فرهنگی مجزا و تکصدا، خواه فرهنگ مبدأ باشد یا مقصد، را به چالش بکشد و در نتیجه همچنین آن تمایزی را که در طرز فکر و مفاهیم توری ارائه شده به پرسش بگیرد.
اگر سخنان ساکایی (۲۰۱۰) را به کار ببریم، مرزبندی (یعنی عمل کشیدن مرز)، از جایی که اجتماع جامعۀ در غربتِ خاصی تاحدودی فقط به واسطۀ زبانشان تعیین میشد، دشوارتر میشود. اواخر دهۀ ۱۹۲۰، جامعۀ در غربت آمریکایی ـ اسلوونیایی شروع به تغییر زبان کرد، که آدامیک اینگونه توصیف کرده: ”در اکثر خانوادههای اهل جمهوری چک، لهستانی و یوگسلاوی1111.منظور اهل اسلوونی، کرواتی و صربی است (یادداشت توسط آدامیک [1928 1934 “Who Built America?” Nova Doba 10 (19): 6.]).. تفاوتهای تاریخی و مذهبی بین این جوامع در غربت محسوس بود ـ برای مثال نگاه کنید به Roucek (1935Roucek, Joseph S. 1935 “The Yugoslav Immigrants in America.” American Journal of Sociology 40 (5): 602–611. , 602): “مخالفت و خصومت بین قوم صرب از نژاد اسلاو، کرواتها و اهالی اسلوونی آنچنان است که که هر نوع همکاریای را تقریباً غیرممکن میکند.” به حسب عادت انگلیسی حرف میزنند، اگرچه معمولاً تنها بچههایشان به خوبی انگلیسی حرف میزنند “(آدامیک، ۱۹۲۸، ص ۷). همین حرف را در دانشنامۀ گروههای قومی آمریکا هاردوارد، ثرناستورم، اورلوو، و هندلین (۱۹۸۰، ص ۹۳۹) هم زدهاند:
اسلوونیاییهای مهاجر سعی کردند زبان بومی را به فرزندانشان یاد دهند، اما به طور کل خیلی موفق نشدند. بیشک اکثر نسل دوم آمریکاییهای اسلوونیایی با زبان اسلوونیایی مصطلح از طریق والدینشان آشنایی پیدا کردند، اما تا زمانی که ضرورت پیدا نمیکرد و یا بین خودشان، به کار نمیبردند. نسل سوم به بعد اسلوونیاییها به ندرت توانایی بکارگیری زبان را دارند.
از آنجا که جامعۀ در غربت اسلوونیایی در این دوره به هر دو زبان صحبت میکردند، مرزهای جامعۀ مهاجرشان نه تنها با مرزهای زبانی برابری میکند، بلکه تعریف زبانهای جامعۀ مبدأ و مقصد را پیچیدهتر میکند.
در این مقاله، تأکید بر عمل ترجمه در زمان، مکان و شرایط در غربت بودن است، عملی که در جامعۀ گستردۀ چندزبانی و چندفرهنگی ایالات متحده در دورۀ بین دو جنگ جهانی انجام شد، و بحث بر سر این است که ترجمههای ادبی در نشریات دورهای در این فاصلۀ زمانی نقشهای متفاوتی ایفا کردند، شامل محکمتر کردن پیوندهای درونفرهنگی جامعۀ مهاجر، و انتقال اطلاعات دربارۀ جنبهای از فرهنگ اسلوونیایی به جهان خارج از مرزهای جامعۀ در غربتشان که به گمان خودشان به بهترین نحو جامعه را نمایاند.
بخش دومِ مقاله خلاصهوار به پژوهش پیشین دربارۀ ترجمههای چاپشده در نشریات دورهای میپردازد. توصیف رویکرد روششناسی منتخبِ بکار بردهشده در پژوهش کتابشناسی و آرشیوی، و ارتباط پیکرۀ انتخابشده در بخش سوم توضیح داده شده است. پس از ارائۀ نتایج تحلیل در بخش چهارم، توجه بخش پنجم مقاله بر نقش ترجمۀ ادبی از اسلوونیایی به انگلیسی، و نتیجهگیری مقاله در بخش ششم است.
۲.ترجمه در نشریات دورهای و ترجمه در و توسط جامعۀ در غربت
اخیراً مطالعۀ نقش ترجمۀ ادبی در نشریات دورهای توجه بسیاری را در رشتۀ دانشگاهی ادبیات به سوی خود جلب کرده است. جزئیات ویژۀ ترجمه ادبی در نشریات دورهای در دورههای مختلف مورد تحقیق قرار گرفته: از قرن هجدهم (برای مثال، ناوارو و پوپنی، ۲۰۱۹؛ پنسو، ۲۰۲۰)، سراسر قرن نوزدهم (برای مثال، وادزو لکاروس، ۲۰۱۱؛ اُوکونو، ۲۰۱۹؛ دو کلرکی، ۲۰۲۰) و فاصلۀ دو جنگ جهانی (برای مثال، فربس، ۲۰۲۰؛ لووت، ۲۰۱۹؛ سیستو، ۲۰۲۰)، تا دورۀ پساجنگ، مانند پس از جنگ داخلی اسپانیا (اوتون، ۲۰۰۰)، جمهوری دموکراتیک آلمان (اُون، ۲۰۱۱)، و روسیه شوروی (بولارت، ۲۰۱۹). همچنین نشریات دورهای که خارج از اروپا منتشر میشدند مورد بررسی قرار گرفتند. برای مثال، لی (۲۰۱۹) ترجمههای ادبیِ در چندین نوبت منتشرشده در روزنامههای چینی هنگ کنگ، و سلیک (۲۰۱۹) ترجمههای اوایل قرن بیستم به و از زبان کردی را مطالعه میکند. علاوه بر این، در سال ۲۰۱۹ یکی از شمارههای ویژۀ مجلۀ مطالعات ترجمه و ترجمۀ شفاهی به ترجمه در نشریات دورهای اختصاص یافت (گوزمن، ۲۰۱۹)، و در سال ۲۰۲۰ مجلّد جمعیای دربارۀ ترجمۀ ادبی در نشریات دورهای انتشار یافت که توجهاش معطوف به مسائل روششناختی بود (فولیتا، رُگ سَنز، و کریستیا، ۲۰۲۰).
به هر روی، ترجمه در جامعۀ در غربت و توسط آنان در رشتۀ تازهتأسیس مطالعات جامعۀ در غربت (آشر، ۲۰۲۱، ص ۳۷) مانند رشتۀ مطالعات ترجمه1212.علیرغم این واقعیت که نشریات دورهای به ویژه برای انعکاس رویدادهای جاری و هم روح زمان در جوامع مهاجر منبع مجهزی هستند، مطالعات کمی در ارتباط با ترجمههای نشریات دورهای جوامع در غربت صورت گرفته است. تاحدودی در حال مطالعه است. اگرچه به نظر گرایش بیشتر به نوشتههای نویسندگان جامعۀ در غربت به زبان کشور میزبان به عنوان ترجمۀ فرهنگی است (برای مثال، استینر، ۲۰۰۹؛ بالدو، ۲۰۱۹)، چندین استثنا قابلتوجه وجود دارد که به مطالعۀ جامعۀ در غربت و ترجمۀ بینزبانی پرداخته: برای مثال بالدو (۲۰۱۳) بر نویسندگان کانادایی ایتالیایی جامعه در غربت و ترجمۀ کارهاشان از انگلیسی به ایتالیایی توجه دارد ـ یعنی، از زبان کشور جدیدشان به زبان کشور اصلیشان. بیِر و پوکورن (۲۰۱۸) دو نشریۀ دورهای جامعۀ در غربت روسی و اسلوونیایی در ایالات متحده را به بحث میگذارد و به این موضوع میپردازند که نقش ترجمهها در این دو نشریه متفاوت است، اساساً به این دلیل که از یک سو جهتگیریهای سیاسی نشریات دورهای را منعکس میکنند و، از سوی دیگر، وضعیت خاص این جوامع مهاجر و مرحلهای که پذیرش فرهنگیشان پشت سر میگذارد. و در نهایت، آشِر (۲۰۲۱) نیاز به گسترش دانشمان از ترجمه در جوامع در غربت و توسط ایشان را مستلزم میداند و خواستار نمونههای موردی بیشتری میشود که دیدی به پیچیدگی روابط جامعۀ در غربت و سرزمین مادریشان که توسط تنشهای بین التقاط و حفظ مرزهای معمول اجتماعات مهاجر موجب میشود میدهد. پژوهش حاضر پاسخی به درخواستش است.
۳.پیکره و روششناسی
۳.۱ روشنگری و عصر جدید
تمرکز مقاله به منظور تعیین نقش ترجمههای ادبی در نشریات دورهای جامعۀ در غربت اسلوونیایی بر دورۀ بین دو جنگ جهانی اول و دوم، به ویژه حدفاصل سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۹ (یعنی، پس از اجرایی کردن قانون مهاجرت ۱۹۲۴ و شروع جنگ جهانی دوم) است. دلیل انتخاب این دوره نه تنها به نقل از گنتزلر (۲۰۰۸، ص ۲۷) این است که ”یکی از سازندهترین دورههای گسترش هویت ملی“ است، بلکه عصر طلایی روزنامههای خارجی ایالات متحده (دوگلاس، ۱۹۹۹، ص ۲۰۹) و نشریات دورهای جامعۀ در غربت اسلوونیایی است. برای مثال، اولین روزنامۀ اسلوونیایی در ایالات متحده، Amerikanski Slovenec ، ‘اسلوونیایی آمریکایی’ در ۱۸۹۱ در شیکاگو منتشر شد. تنها سی و شش سال بعد، در ۱۹۲۷، هجده روزنامۀ اسوونیایی با جهتگیریهای متفاوت سیاسی (از کمونیستی گرفته تا جمهوریخواه تا کاتولیک) و چهار سالنامه توسط جامعۀ مهاجر اسلوونیایی در ایالات متحده منتشر شد (جریک، ۱۹۲۷). تعداد روزنامههای اسلوونیایی تا پایان جنگ جهانی دوم افزایش یافت (گزارشی توسط پروژه جامع کتابخانۀ عمومی شیکاگو [۱۹۴۲] فهرستی از 25 نشریۀ دورهای اسلوونیایی که در آن زمان در ایالات متحده منتشر شده تهیه کرده است)، و پس از آن زمان، به طور محسوسی کاهش یافت.
علاوه بر این، دلیل انتخاب این دوره این است که پیش از اینها، این دوره با تغییر و یکی شدن تدریجی جامعۀ در غربت اسلوونیایی در جامعه ایالات متحده1313.چندین جامعۀ در غربت دیگر در ایالات متحده نیز این این فرآیند تدریجی یکی شدن را در دورۀ بین دو جنگ جهانی تجربه کردند، و تنها منحصر به آمریکاییهایی اسلوونیایی نمیشود.، که در نشریات دورهایشان هم انعکاس یافته شناخته شده بود. برای مثال، هفتهنامۀ عصر جدید (از کلیولند، اهایو) گزارش میدهد که در سال ۱۹۳۳ پنج روزنامۀ مهاجران اسلوونیایی1414.باز هم تنها منحصر به جامعۀ در غربت اسلوونیایی نمیشد: تغییر روزنامههای مهاجر قومی به روزنامههای مهاجر انگلیسیزبان در دیگر جوامع در غربت در این دوره پدیدۀ رایجی بود ـ چرخش به سمت زبان انگلیسی نشانۀ فرهنگپذیری رو به رشد جامۀ در غربت بود. دربردارندۀ بخشهایی به زبان انگلیسی بود و درنتیجه با این واقعیت که زبان جامعۀ در غربتشان در حال تغییر است خو گرفتند (تربووک ۱۹۳۳، ۴). روزنامۀ Ameriška domovina
« وطن آمریکایی »، Enakopravnost « برابری »، Glasilo KSKJ « صدای KSKJ (اتحادیۀ کاتولیک اسلوونیاییِ آمریکایی) »، Nova Doba « عصر جدید »، Prosveta « روشنگری »، و مجله و ناظر جز آن دسته بودند. از آنجا که موضوع تحقیق و خاصیتِ سیالی مرزهای فرهنگ مبدأ و مقصد خواستار پرداختن بیشتر به ترجمه ادبی در جهتهای مختلف فرآیند انتقال است، تمرکز تحقیق روی دو روزنامه از موارد نامبرده است که اندک جهتگیری ایدئولوژیک متفاوتی دارند: روشنگری، منتشرشده در سال ۱۹۱۶ در شیکاگو، ایلی نویز و عصر جدید، در سال ۱۹۲۵ در کلیولند، اهایو.
روشنگری در دورۀ بین دو جنگ جهانی (در ۱۹۳۹ بیش از ۱۱۶۰۰ اشتراکدارنده داشت؛ زیتز [۱۹۴۰، ص ۲۱۴]) محبوبترین روزنامۀ چپگرا یا ترقیخواه بود که عمدتاً خوانندگان طبقۀ کارگر1515. روشنگری تنها نشریۀ دورهای جامعۀ در غربت آمریکایی ـ اسلوونیایی است که هنوز تا به امروز منتشر میشود، اگرچه دیگر روزنامۀ اسلوونیایی نیست. اکنون ماهنامۀ آنلاین فقط انگلیسیزبان است (Pogačar2017Pogačar, Timothy 2017 “Izseljenski tisk v Ameriki v digitalni dobi: Slovensko-ameriški časopis Prosveta [Immigration periodicals in the U.S. in the digital age: the Slovene-American newspaper Prosveta ].” Slavistična revija 65 (2): 343–53.). را مورد هدف قرار داد. روزنامهای که توسط جامعۀ تعاونی ملی اسلوونیایی (یک جامعۀ تعاونی برادری که بیمه عمر مقرون به صرفه و پوششهای مالی برای ناتوانایی ذهنی و جسمی برای اعضا جامعه مهاجر اسلوونیایی فراهم میکرد) پایهگذاری شد، معمولاً ٤ صفحه داشت و به زبان اسلوونیایی منتشر میشد. صفحۀ نخست به اخبار ملی و بینالمللی اختصاص داشت، در حالی که صفحۀ دوم مملو از اخبار سکنای اسلونیاییها در ایالات متحده و عمدتاً فعالیتها و نشستهای اعضا سازمانهای مختلف بود، اما همچنین شامل اعلامیهها و یادبوهای مرگ و میر میشد. سومین صفحه به اخبار کشور مبدأ اختصاص داشت، و صفحۀ چهارم به ادبیات، یا به زبان اصلی اسلوونیایی یا ترجمههایی از دیگر زبانهای مختلف اروپایی به اسلوونیایی. چهارشنبهها، تعداد صفحههای روزنامه بیشتر بود (حدود ٨ صفحه): صفحات اضافهشده گزارشی از عملکرد جامعۀ تعاونی ملی اسلوونیایی میداد، و از ۱۹۲۶ به اینور شامل بخشِ به اصطلاح ” بخش انگلیسی روزنامۀ روشنگری “میشد که خبرهایی را از سکناهای مختلف اسلوونیایی در ایالات متحده میداد (برای مثال، اخبار ورزشی غیرحرفهای، اجراهای نمایشی)، و همچنین گاهی برخی از آثار ادبی انگلیسی (یا به زبان اصلی و یا ترجمههایی از اسلوونیایی به انگلیسی).
بین سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۹، روشنگری توسط جوزه زَورتنیک (۱۹۲۹-۱۹۱۶) و ایوان مُلِک (۱۹۴۴-۱۹۲۹)، که هر دو عضو جامعۀ در غربتِ اسلوونیایی بودند ویرایش میشد. زورتنیک (۱۸۶۹-۱۹۲۹) زمانی که ۳۰سال داشت به ایالات متحده مهاجرت کرد. او که آزادیخواه اجتماعی وفاداری و حرفهاش سوخترسانی موتور بخار بود، پیش از این نشریات چپگرا و سوسیالیستی در اتریش ـ مجارستان را ویرایش میکرد و تا زمان مرگش به کار ویراستاری در ایالات متحده ادامه داد (رزمن[۱۹۸۶] ۲۰۱۳). جایگزینش، ایوان مُلِک (۱۹۶۲-۱۸۸۲)، تنها زمانی که ۱۸ سال داشت به ایالات متحده مهاجرت و در معادن و کارخانههای فولاد پنسیلوانیا شروع به کار کرد، جایی که خیلی زود آغازگر فعالیت سیاسیاش شد و چندین و چند روزنامۀ کمونیستی چپگرا را ویرایش کرد. او همچنین اشعار، نثر، نمایشنامه، و متون علمی پرطرفداری مینوشت و ترجمه میکرد. سال تأسیس روزنامۀ روشنگری به آن پیوست و سال ۱۹۲۹ سردبیر عمومی روزنامه شد (پیرجِوِک، ۲۰۱۳)، جایی که جهتگیری چپگرایی روزنامه را استحکام بخشید.
عصر جدید نشریۀ رسمی اتحادیه کاتولیک اسلوونیای جنوبی بود (همچنین جامعۀ تعاونی برادری مهاجران اسلوونیایی) و یک بار در هفته منتشر میشد. اگرچه روزنامه توسط سازمانی منتشر میشد که واژۀ ‘کاتولیک’ را در عنوانش یدک میکشید، اتحادیه و نشریهاش تأکیدی بر اینکه اعضا باید به مذهب سازمانی یا نهادی خاصی، گروه قومی، یا عقیدۀ سیاسی یا فلسفی تعلق داشته باشند، نداشت (فریش ۱۹۹۴، ۵۲). بین سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۹ روزنامه توسط آنتون ج.تربووک ویرایش میشد. تربووک (۱۹۶۲-۱۸۸۲) باغبان ماهری بود و در ۲۴ سالگی به ایالات متحده مهاجرت کرد. او به کارگری کارخانه، باغبانی، فروشندگی دورگرد و دستیاری ویراستار نشریات مختلف جامعۀ در غربتِ اسلوونیایی، مانند روزنامۀ روشنگری پرداخت. سال ۱۹۲۵، اولین ویراستار عصر جدید شد و تا زمان بازنشستگی در این سمت ماند (باجک، ۲۰۱۳).
عصر جدید به طور معمول ٤ تا ٨ صفحه داشت و عمدتاً به زبان اسلوونیایی منتشر میشد؛ با این حال، مقالات انگلیسی هم در بین صفحاتش پیدا میشد. صفحۀ اول اخبار ملی و بینالمللی و همچنین گزارشهایی از سکنای اسلوونیاییها در ایالات متحده و از کشورشان، اسلوونی منتشر میکرد. صفحات دوم و سوم که ”دپارتمان جوانان“ نام داشت، مقالات و آثار ادبی به زبان اسلوونیایی و انگلیسی که خوانندگان جوان را مورد هدف داشت، چاپ میکرد. صفحۀ چهارم به فعالیتهای اتحادیه کاتولیک اسلوونیاییهای جنوبی اختصاص داشت. صفحات پنجم و ششم ”بخش انگلیسی عصر جدید“ نام داشت و شامل گزارشهایی به زبان انگلیسی میشد ـ اکثر گزارشها را اشتراکدارندگان روزنامه مینوشتند. گهگاه، بخش انگلیسی، ترجمههای ادبی انگلیسی هم منتشر میکرد. دو صفحۀ آخر به ادبیات (چه به زبان اصلی و چه ترجمه)، و گزارشهایی به اسلوونیایی که اشتراکدارندگان روزنامه تهیه میکردند، اختصاص داشت.
در هر دو نشریۀ دورهای گزارشهای اشتراکدارندگان، که اخبار گرد آمدنهای اسلوونیاییهای مختلف در سراسر ایالات متحده را فراهم میکرد، ایجاد ”اجتماع خیالیِ“ آمریکاییهای اسلوونیایی (اندرسون، ۲۰۰۶، ص ۲۵) را ممکن ساخت. در این نشریات دورهایِ جامعۀ در غربت، خبرها دربارۀ فعالیتهای دیگر آمریکاییهای اسلوونیایی از فلوریدا تا شیکاگو به گوشِ مهاجران اسلوونیایی که از قسمتهای مختلف اتریش ـ مجارستان و بعدتر از پادشاهی یوگسلاوی به ایالات متحده رفته بودند، میرسید. اگرچه اعضا جامعۀ در غربت همدیگر را بهشخصه نمیشناختند و از گوشه گوشهی اسلوونی و طبقات اجتماعی مختلف، حتی اغلب از ایالتهای مختلف میآمدند، با این حال این نشریات دورهای سبب شد که باور کنند به اجتماع یکسان و برابری تعلق دارند. بنابراین روزنامهها ابزار تأسیای را فراهم ساخت که مهاجران توانستند از طریق آن آمریکاییهای اسلوونیایی را بازنمایی کنند (اندرسون، ۲۰۰۶، ص ۲۵)، و مشارکتشان در ساختن اجتماعی خیالی در فضای حاکمِ اقدامات ملتسازی قرن نوزدهم نقش کلیدی داشت (همچنین نگاه کنید به پوگاچار، ۲۰۱۷).
برای مثال، ویراستار عصر جدید از نفوذ نشریه در جهت ملحق کردن خوانندگانش به جامعۀ برابری خیالی آگاه بود، و این هدف را اینگونه توصیف کرد: ” نشریۀ اتحادیه نوعی حلقۀ روحانی را بین اعضایش که در این سرزمین وسیع که ما به عنوان وطنمان انتخاب کردهایم پخشاند شکل میدهد “ (تربووک، ۱۹۲۷، ۲؛ تأکید من). با ایجاد این حلقۀ روحانی، عصر جدید و روشنگری تلاش کردند خوانندگانشان را از طریق واژۀ چاپشدۀ اجتماع با هم یکی کنند، در نتیجه آمریکاییهای اسلوونیایی خودشان را به عنوان ملتی در حال شکلگیری ـ ملتی که همزمان به اسلوونیاییهای در اروپا، اسلوونیاییهای آمریکایی ساکن ایالتهای مختلف ایالات متحده، و دیگر شهروندان آمریکایی احساس پیوستگی و همبستگی کرد.
جدای از مشارکت خوانندگان، هر دو نشریه از طریق ترجمههای ادبی فضای عمومی گستردهتری را فراخواند: هر دو مرتباً ترجمههایی را منتشر میکردند، و همچنین هر دو ترجمههای انگلیسی از آثار ادبی اسلوونیاییِ اوایل دهۀ ۱۹۲۰ ارائه دادند: روشنگری انتشار صفحات انگلیسیزبانش را از ۱۹۲۶، و عصر جدید از ۱۹۲۷ آغاز کرد.
همۀ شمارههای روشنگری در فاصلۀ سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۹ به صورت آنلاین در درگاه کتابخانۀ دیجیتال اسلوونی (http://www.dlib.si/) در قالب دیجیتال به فرمت پیدیاف و فایلهای TXT در دسترساند. همچنین در دپارتمان نشریات دورهایِ کتابخانۀ ملی و دانشگاهی اسلونیایی لیوبلیانا بایگانی شدهاند. شمارههای عصر جدید تنها برای سالهای بین ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۹ در دسترساند ـ دو سال نخست مفقود شدهاند. در این تحقیق شمارههای چاپی روزنامهها، از آن رو که نسخههای دیجیتال بسیار سیاه شدهاند و در نتیجه خواندنشان دشوار است، مورد بررسی قرار گرفتهاند. در مواردی که برخی شمارهها از بایگانیشدن جامانده بودند یا بافت کاغذ کیفیت خودش را از دست داده بود، نسخههای آنلاینِ کتابخانۀ دیجیتال اسلوونی یا نسخههایی که روی میکروفیلمها در کتابخانۀ ملی در دسترس بود بررسی شدند. علاوه بر آنچه که بایگانیشده بود، همچنین کاتالوگهای آثار ادبی (به زبان اصلی و ترجمه) که در فاصلۀ سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۳۵ در پلتفرم کامپیوتری (https://sl.wikisource.org/wiki/Prosveta) در دسترس بود، برای به دست آوردن اطلاعات بررسی شد.
۳.۲روششناسی
تحقیق ارائهشده در این مقاله بخشی از کار مطالعاتی وسیعتری بر روی ترجمههای نشریات دورهای منتخب جوامع در غربت گوناگون ایالات متحده است (نگاه کنید به بایر و پوکورن، ۲۰۱۸). با توجه به نشریات دورهای جوامع در غربت اسلوونیایی، اینکه تا چه میزان ترجمههای ادبی منتشرشده در این نشریات در فعل و انفعالات گفتمانی1616.Dialogics داخلی و خارجی روزنامهها مشارکت داشتهاند، بررسی میشود. اصطلاح فعل و انفعالات گفتمانی که از تئوری چندصدایی باختین (۱۹۸۴) گرفته شده، در اینجا بدان معنا که در تحقیق مطالعات ترجمهای تَهیر گورچالار، بکار رفته بود، بکار گرفته شده است. طبق گفتۀ تهیر گورچالار، فعل و انفعالات گفتمانی داخلی اشاره به طریقی که ترجمهها بر رابطۀ بین اجزاء مختلف انتشارات، مانند نوع آنچه که در نشریه انتشار داده میشود، تاثیر میگذارد، در حالیکه فعل و انفعلات گفتمانیِ خارجی تبادلاتِ چندنظریِ نشریات دورهای را با فضای عمومی بزرگتری نشان میدهد (تهیر گورچالار، ۲۰۱۹، ۱۸۰). توجه این پژوهش نه تنها روی گزیدههای نشریات دورهای متون مبدأ، مترجمان، خوانندگان مورد نظرِ ترجمهها، ویراستاران، سیاستهای ویراستاری، سازمانهای سرمایهگذار و موقعیتگیری سیاسی و ایدئولوژیکی است، بلکه ارائه و محتوای پیرامون متون مقصد (یعنی، توجه به اخبار یا تبلیغات یا تصاویری که در مهمترین صفحه، ترجمه را در برمیگرفت)، و تأثیر موردانتظار ترجمهها نیز هست.
تحقیق گزارششده در این مقاله شامل دو بخش است: تحلیل کمیِ عرضۀ ترجمۀ ادبی در روشنگری و عصر جدید بین سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۹، و بررسی روشی که ترجمههای ادبی به انگلیسی بر فعل و انفعلات خارجی روزنامهها با فضای عمومی وسیعتری تأثیر گذاشت. ابتدا همۀ شمارههای روشنگری (تعداد = ۴۲۲۲) و عصر جدید (تعداد = ۶۷۵) از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۹ (یعنی در مجموع ۴۸۹۶ شماره) به منظور شناسایی عرضۀ ترجمۀ ادبی بررسی شدند. تحلیل پایانی تنها شامل مواردی شد که پر واضح بود ترجمهاند: متون ادبی که بینام منتشر شده بودند یا با نام مستعار یا نامی که قابل ردیابی نبود از طبقۀ ترجمه خارج شدند، از آن رو که این امکان وجود تا داشت که نوشته اصلی باشند. به علاوه، از آنجا که تمایل اصلی بر منتخبی از عناوین مستقل و منفصل بود، آثاری که به طور سریالی منتشر شده بودند (برای مثال، جنزدگان داستایوسکی که به طور پیوسته طی سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ در روشنگری یا محصول مزرعه از منوت هامسون که در چندین نوبت به مدت سه سال، از ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۸ در عصر جدید منتشر شدند) به عنوان یک فقره در فهرست ترجمهها به حساب آمدند.
سپس، همۀ ترجمههای ادبی ردیابیشده طبق جانبگیریشان در دو دستۀ نمایان جای داده شدند: (الف) ترجمههای ادبی آثار اسلوونیایی به انگلیسی، و (ب) ترجمههای ادبی به زبان اسلوونیایی. ترجمههای ادبی به زبان اسلوونیایی به دو زیردستۀ دیگر تقسیم شدند: (۱) آنها که هدفشان آموزش دادن خوانندگان بود1717.از آنجا که تمایز بین این دو دسته اغلب واضح نیست، تنها آن ترجمههای انگلیسی که در چندین نوبت منتشر شدند، آنجا که ویراستار به طور واضح نشان داده بود که هدف ترجمه بالا بردن سطح دانش خوانندگان است در دستۀ ادبیات برای آموزش جای گرفتند. برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به Pokorn and Pogačar (2022)Pokorn, Nike K., and Timothy Pogačar 2022 “Entertainment and Education through Literary Translation in a Diaspora Newspaper: Prosveta, a Newspaper of Slovene-American Émigré Community.” Slovo 13 (1): 115–128..، و (۲) آنها که سرگرمیای فراهم کنند. این دو دسته براساس بیانیههای سرمقالۀ هر دو انتشاراتی که جهتگیری کلی دو نشریۀ دورهای را تعیین میکرد قابل شناسایی بودند. برای مثال، در نخستین شمارۀ روشنگری در ۱ جولای ۱۹۱۶، سردبیران مینویسند که مأموریت روزنامه ” آموزش طبقه کارگر به شیوۀ ترقیخواه و مدرن “، همچنین اضافه میکنند که مجله ” داستانهای زبان اصلی و ترجمههایی از نویسندگان مدرن برگزیده، و همچنین گاهی نوشتههای طنز برای گذران زمان “فراهم میکند (زاورتنیک و همکاران، ۱۹۱۶، ۱؛ ترجمۀ من). همینطور، سرویراستار عصر جدید نقش نسخههای هفتگی را شرح میدهد، میگوید روزنامه ”به بهبود روابط برادری، کمک متقابل، آگاهی و احترام متقابل اختصاص دارد، اما همچنین گوشۀ چشمی به آموزش و سرگرمی هم دارد “(تربووک، ۱۹۲۷، ۲؛ ترجمۀ من). در این مقاله، تمرکز روی دستۀ اول است یعنی ترجمههای ادبی آثار اسلوونیایی به انگلیسی.
۴.آموزش و سرگرمی
بررسی همۀ شمارههای موجود عصر جدید و روشنگری بین سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۹ نشان میدهد که هر دو نشریۀ دورهای مرتباً آثار ادبی به زبان اصلی و ترجمه منتشر میکردند. برای مثال، در سال ۱۹۲۷، در مجموع ۱۲ اثر ادبی در عصر جدید انتشار یافت، و ۱۰تای آن (٪۸۳) ترجمه بود، در حالیکه روشنگری ۱۹۶ (۶۰٪) ترجمۀ ادبی از مجموع ۳۶۲ اثر ادبی منتشر کرد. بنابراین ترجمههای ادبی محتوای مهمی در هر دو نشریه بودند.
در فاصلۀ بین سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۹، این دو نشریۀ دورهای ۱۸۹۸ ترجمۀ ادبی که به وضوح قابل ردیابیاند چاپ کرد (نگاه کنید به شکل ۱)، که تعداد ۱۸۵۸ یعنی ۹٨٪ آنها به روشنگری اختصاص دارد. تفاوتشان تاحدودی به سبب نوع انتشار است – روشنگری نشریهای روزانه بود که ۶ بار در هفته منتشر میشد، درحالیکه عصر جدید نشریۀ هفتگی بود ـ و تاحدودی به این دلیل که عصر جدید تمایل به سریالی انتشار دادن ترجمهها داشت. هشت تا از چهل اثر ترجمهشده مختلف در عصر جدید به صورت بخشبندی طی چندین سال (برای مثال، جزیرۀ گنجِ رابرت لویی استیونسن از سال ۱۹۲۷ تا ۱۹۲۹ یا محصول مزرعۀ کنوت هامسون از ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۸) منتشر شد. همچنین، شمارههایی از عصر جدید برای سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ مفقود شدهاند. با این حال، شناسایی دستکم یک ترجمۀ ادبی که در ۱۹۲۶ در آن چاپ شده بود، ممکن بود: اولین شمارۀ عصر جدید در سال ۱۹۲۷ دربردارندۀ ادامۀ ترجمۀ The poison belt از آرتور کانن دویل میشد، که نشان میدهد بخشی از این ترجمه در هفتهنامهای در سال ۱۹۲۶ انتشار یافته است. علیرغم این تفاوتها، مقایسۀ جزئیتر شمارههای مجزا نشان میدهد که هر دو نشریه، با اندک استثنائاتی، در این مورد که هر شماره از هر دو دستکم شامل یک متن برگرفته از ترجمه ادبی میشود، مشابهاند.
۴.۱سرگرمی
تقریباً همۀ، ۹۹٪ (تعداد خامِ ۱۸۷۵ تا)، ترجمههای ادبی (آثار کوتاهتر و رمانهای به صورت سِری منتشرشده) از زبانهای مختلف به اسلوونیایی بودند، و قصد فراهم کردن سرگرمی برای خوانندگان را داشتند.
در طول دورۀ بررسی، عصر جدید چهار ترجمه از رمان در چندین نوبت منتشر کرد: جهان گمشده از آرتور کانن دویل (۱۹۲۶-۱۹۲۷)، سرباز خوب شوایک از یاروسلاو هاشک (۱۹۲۸-۱۹۲۷)، جزیره گنج از رابرت لویی استیونسُن (۱۹۲۹-۱۹۲۷)، و محصول مزرعه از کنوت هامسون (۱۹۳۸-۱۹۳۵). به نظر نمیرسد که هیچ از ترجمهها به سفارش خود نشریات صورت گرفته باشد. روشنگری چهل و شش ترجمه طولانیتر را به اسلوونیایی بین سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۹، در چندین نوبت منتشر کرد، بین آنها تام سایر مارک تواین (۱۹۲۷)، اسیر قفقازی رمان کوتاه از لئو تولستوی (۱۹۲۸)، گرگ دریا از جک لندن (۱۹۲۹-۱۹۲۸)، جنایت و مکافات داستایوفسکی (۱۹۲۹)، جهان گمشده از آرتور کانن دویل (۱۹۳۰)، پاشنه آهنین از جک لندن (۱۹۳۳-۱۹۳۲)، صددرصد ـ داستان یک وطنپرست از آپتون سینکلر، ژرمینال اثر امیل زولا (۱۹۳۴)، مادر از ماکسیم گورکی (۱۹۳۵)، درۀ ماه از جک لندن (۱۹۳۶-۱۹۳۵)، گرسنگی از هامسون (۱۹۳۶)، برادران کارامازوفِ داستایوفسکی (۱۹۳۸-۱۹۳۷)، کاندید اثر ولتر (۱۹۳۸)، و Hearts of Three از جک لندن (۱۹۳۹) دیده میشود. هشت تای این ترجمهها به سفارش روشنگری بود (مانند، 100% ـ داستان یک وطنپرست از سینکلر (۱۹۳۲))؛ با این حال، باقی پیش از این در اروپا منتشر شده بودند و مجدداً در روزنامه چاپ شدند (مانند، داستایوفسکی، هامسون)
به جز متنهای طولانیتر، هر دو نشریه دربردارندۀ ترجمههایی از متون کوتاهتر هم میشدند، که اغلب به عنوان توصیفات موجز فکاهی یا قصۀ پریان معرفی میشدند. عصر جدید ترجمۀ داستانهای کوتاهی از جک لندن، هنریک سینکیهویچ، تواین، اچ. سی. اندرسون و هاشک و نویسندۀ صربی برانیسلاو نوشیج و سایرین منتشر کرد. روشنگری نویسندگان روسی مانند آنتون چخوف، میخائیل زوشینکا، آرکدی اورچنکو، و تولستوی را ترجیح میداد، اما همچنین آثار کوتاهی از رابیندرانات تاگور، تواین، آناتول فرانس، اسکار وایلد و گی دو موپاسان منتشر کرد (برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به پوکورن و پوگاکار [۲۰۲۲]).
۴.۲آموزش
همراستا با جهتگیری کلی هر دو نشریه، ترجمههای ادبی به منظور تعلیم خوانندگانشان هم که اغلب طبقۀ کارگر بودند به کار گرفته میشد. این رویه در روشنگری که سال ۱۹۲۷ بخشی با عنوان Biseri izsvetovne literature « الماسهای ادبیات جهان » راه انداخت، آشکارا نمایان است. این بخش مقدمههای انتقادی و ترجمههای کوتاه از اثر ۳۱ نویسنده از آثار برجستۀ ادبی غربی، از جووانی بوکاچو، ویلیام شکسپیر و جاناتان سوییفت گرفته؛ تا پرسی بیش شلی، چارلز دیکنز، اسکار وایلد، یوهان ولفگانگ فون گوته، انوره دو بالزاک، گوستاو فلوبر، امیل زولا، ادگار الن پو، واشینگتن اروینگ، مارک تواین، تا فیودور داستایفسکی، تولستوی، چخوف، و گورکی فراهم میکرد (برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به پوکورن و پوگاکار [۲۰۲۲]).
۴.۳ترجمه به زبان انگلیسی
با بازتاب همگونسازی زبانی که در جامعۀ در غربت رخ داد، هر دو روزنامه بخشهایی به زبان انگلیسی راه انداختند: بین سالهای ۱۹۲۶ و ۱۹۳۹ روشنگری دوازده ترجمه از آثار ادبی اسلوونیایی را منتشر کرد (در این بین دو رمان در ۱۹۲۶ و ده داستان کوتاه در ۱۹۲۶، ۱۹۲۷ و ۱۹۲۹ به صورت سریالی انتشار یافت)، درحالیکه، عصر جدید پانزده ترجمه به زبان انگلیسی منتشر کرد (سه رمان در چندین نوبت در ۱۹۲۸، ۱۹۳۲، ۱۹۳۳، و ۱۹۳۶؛ یازده داستان کوتاه؛ و یک قصۀ پریان در ۱۹۳۳).
از ۲۷ ترجمۀ انگلیسیزبان، ۱۷ مورد ترجمۀ آثار (۱۹۱۸-۱۸۷۶)، معروفترین نویسنده مدرنیست اسلوونیایی (٦ ترجمه از آثارش در روشنگری و ۱۱ ترجمه در عصر جدید منتشر شدند). باقی ترجمههایی از ۵ داستان کوتاه توسط پنج نویسندۀ معاصر اسلوونیایی1818.آن نویسندگان Alojz Kraigher (1877–1959), Zofka Kveder (1878–1926), Ivan Zorec (1880–1952), Milan Pugelj (1883–1929)) هر کدام با یک داستان کوتاه و Anton Novačan (1887–1951) با دو داستان کوتاه بودند. بود که در روشنگری انتشار یافت، درحالیکه که عصر جدید دو رمان از اولین رماننویس اسلوونیاییزبان، جوسیپ جورسیک (۱۸۸۱-۱۸۴۴)، شرحوقایعی از جنگ جهانی اول از جانیز ماتیسیک (۱۹۷۹-۱۸۸۷)، و داستان ملی لهستانیِ ترجمهشده از فرانسوی به انگلیسی منتشر کرد. انتخاب متن زبان اصلی نشاندهندۀ جهتگیری کلی نشریه بود: روشنگری تمایل به انتشار ترجمههایی از آثار انتقادی اجتماعی داشت، درحالیکه عصر جدید عمدتاً به نشر آثاری دست زد که با موضوع جنگ جهانی اول سر و کار داشت.
همۀ ترجمههای انگلیسیای که در روشنگری منتشر میشد کار لوییس آدامیک (۱۹۵۱-۱۸۹۸) بود که تنها وقتی پانزده سال داشت به دلیل مشارکتش در جنبش ملی یوگسلاو، که در برابر امپراتوری اتریش مجارستان میجنگید به ایالات متحده مهاجرت کرد. در ایالات متحده به ارتش پیوست و در ۱۹۱۷ شهروند آمریکا شد. سپس به عنوان روزنامهنگار و نویسندۀ حقالزحمهای کار کرد و تمامی کارهایش منتشر شد، در میان آنها، در سال ۱۹۳۲ چندین رمان، به زبان انگلیسی، نایل به دریافت جایزه گوگنهایم شد. اگرچه او طرفدار دوآتیشۀ ارتش آزادیبخش ملّی و یوگسلاوی جدید پس از جنگ جهانی دوم بود، خیلی زود معترضِ دولت جدید یوگسلاو کمونیست شد، پیوستن کسانی از رژیم یوگسلای قدیم به جبهۀ مخالفانش نیز نشاندهندۀ شرایط جدید جامعهگرایی بود. در نتیجهای سوگانجام، سال ۱۹۵۱ جسد آدامیک در خانهاش در میلفورد، نیوجرسی پیدا شد؛ به احتمال بسیار زیاد به قتل رسیده بود، و هیچ وقت شرایط مرگش توضیح داده نشد (اِنیِرت، ۲۰۱۹، ۱۳۵-۱۶۱).
عصر جدید ۱۲ ترجمه (همه داستانهای کوتاهی از ایوان کانکار، به علاوه داستانهای ملی لهستان) از آنتونی ج. کلانچار (۱۹۷۷-۱۹۰۸)، که نمایندۀ نسل دوم مهاجران اسوونیایی به ایالات متحده بود منتشر کرد. او متولد کلیولند، اوهایو، از پدر و مادری اسلوونیایی بود، به زبان انگلیسی تحصیل، و به عنوان روزنامهنگار برای، فیالمثل، مطبوعات مهاجران اسلوونیایی کار کرد. از دیگر مترجمان انگلیسیزبان اطلاعات کمی در دسترس است: جان مُوِرن، مترجم ترجمۀ انگلیسی رمان جورج کوزجاک: سرباز پیاده نظام اسلوونیایی از جوسیپ جورسیک که سال ۱۹۰۳ به ایالات متحده مهاجرت کرد و به عنوان منشی اتحادیه یوگسلاو آمریکاییها خدمت کرد؛ والنتین اورهک (۱۹۶۲-۱۸۷۶)، که شرح وقایعی از جنگ جهانی اول را به انگلیسی برگرداند، او در مجارستان ـ اتریش زاده شد و در نیویورک دیده از جهان فروبست؛ جوزف ل. میهلیک (۱۹۸۹-۱۹۰۲)، او اولین رمان اسلوونیایی، دهمین برادر، از جوسیپ جورسیک را زمانی که دانشجوی شیمی در دانشگاه دوبوک، آیووا بود ترجمه کرد.
از جایی که همۀ این ترجمهها اولین ترجمههای ادبی صورتگرفته از زبان اسلوونیایی به انگلیسی بود، همگی به سفارش نشریههای جوامع در غربت انجام شد، و همۀ مترجمها به جوامع در غربتِ اسلوونیایی ـ آمریکایی تعلق داشتند.
۵.نقش ترجمهها به زبان انگلیسی: نسلهای جدید و بازنمایی فرهنگی
ترجمههای صورتگرفته به انگلیسی در هر دو نشریه در حالی به دست خوانندگان میرسید که راهکارهای ارائه و محتوای پیرامونی ویژهای به کار رفته بود. پیش از انتشار اولین ترجمه از اثر ادبی اسلوونیایی به انگلیسی در ۱۹۲۶، ویراستارانِ روشنگری این اثر را در بخشهای اسلوونیایی و انگلیسیزبان روزنامه تبلیغ کردند. زمانیکه سردبیران خوانندگانشان را در صفحات اسلوونیاییزبان مخاطب قرار میدادند، پر واضح بود که نسل دوم و سوم جوامعشان را مورد هدف قرار دارند:”به خواهران و برادرانمان توصیه میکنیم توجّهِ دختران و پسرانشان را به ترجمۀ آدامیک از yerney’s justice جلب کنند. “(زاورتنیک و همکاران، 1926، 3؛ ترجمۀ من).
با این حال، در بخش انگلیسیزبان، سردبیران هدف دیگر این ترجمهها را رو کردند، که چندین و چند سری ادبیات اسلوونیایی جدید را به زبان انگلیسی در بخش انگلیسیزبان روشنگری معرفی کردند. جدای از ارائه آثار ادبی اسلوونیایی منتخبِ ترجمهشده به انگلیسی به نسل جدید جوامع در غربتشان، همچنین هدف مجموعهها فراهم کردن منتخبی از آثار اسلوونیایی به ترجمۀ انگلیسی به مخاطبان انگلیسیزبان بود که به بهترین نحو فرهنگ اسلوونیایی را بازنمایاند:
انتشار این رمان، نخستینْ از مجموعه ترجمههایی از زبان اسلوونیایی است که از دریچۀ آن قصد داریم خوانندگان را با انواع مختلف رمان، داستانهای عاشقانه، و شعرهایی که توسط نویسندگان اهل اسلوونی نوشته و سروده شده آشنا کنیم. این حقیقت پر واضح است که فرصت خواندن کتابها و داستانهای نویسندگان مهم را به زبان اسلوونیایی، زبانی که بدون شک برایتان مفهوم است نداشتهاید. بنابراین، با ستون جدیدی بر صفحهیمان « ادبیات اسلوونیایی » شروع میکنیم. علاوه بر آثار دورههای مختلف ادبیات اسلوونیایی، بیوگرافیها و توضیحاتی را نیز منتشر میکنیم. امیدوارم این مورد همانقدر که جنبۀ آموزشی دارد، برای همۀ خوانندگانمان جالب باشد، و همزمان پاسخی درخور به تمامی پرسشهای متعدد در زمینۀ ادبیات اسلوونیایی باشد.(زاورتنیک و همکاران، ۱۹۲۶، ص ۶؛ تأکید من)
همچنین، هفتهنامه کاتولیک عصر جدید شروع به انتشار بخش انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۵ به اینور کرد. در ابتدا، بخش انگلیسیزبان عمدتاً برای کودکان تهیه شده بود، اما در ۱۹۲۸ مخاطبان بالغ را هم مورد خطاب قرار داد. بنابراین، از ۱۹۲۸ تا ۱۹۲۹، هفتهنامه به صورت سریالی ترجمۀ رمان جوسیپ جورسیک را منتشر کرد. در مقدمۀ رمان جورج کوزجاک: سرباز پیاده نظام اسلوونیایی، مترجم، جان مُوِرن، دو دسته از خوانندگان ترجمهاش را توصیف کرد:
ارائۀ ادبیات اسلوونیایی به عموم انگلیسیزبانان، آنان را با هممیهنانم، اسلوونیها، آشناتر خواهد کرد. […] [جورسیک] نمیدانست که قریب به پنجاه سال پس از مرگش، داستان تأثیرگذار و دلنشین « جورج کوزجاک » به انگلیسی برگردانده میشود و به عموم انگلیسیزبانان و به فرزندانِ چه دختر و چه پسر هممیهنانش در ایالات متحده آمریکا ارائه میشود.(مورن ۱۹۲۸، ۴؛ …)
زمانی که جامعۀ در غربت تغییر زبان را تجربه کرد و دیگر نسلهای جدید زبانِ مشترکی را با تازهواردان به کار نمیبرد، این ترجمههای آثار ادبی اسلوونیایی به زبان انگلیسی مکمّلِ تلاشهای گزارشات اشتراکدارندگان در نشریات شد، و به شکلگیری جامعۀ در غربت خیالیای از آمریکاییهای اسلوونیایی کمک کرد.
اولین نویسندگانی که در هر دو نشریه آثارشان منتشر شد بازنمایندۀ ادبیات برجستۀ کلاسیک اسلوونی بودند، مانند نویسندۀ اولین رمان به زبان اسلوونیایی ـ جورسیک در عصر جدید ـ و ارجمندترین نثرنویس مدرنیست معاصر، ایوان کانکار، در روشنگری و عصر جدید. هر دو نشریه با معرفی اثرشان به زبان انگلیسی قصد بزرگنمایی شهرت جهانیشان و تأکید به شهرتشان در اروپا داشتند. برای مثال جوزف ل. میهلیک، دانشجوی شیمی از آیووا که دهمین برادر جورسیک را در عصر جدید ترجمه کرد، اینطور نوشت که جورسیک” در میان برترین نویسندگان جهان در حوزه ادبیات عامیانه قرار میگیرد “ (میهلیک، ۱۹۳۲، ص ۴). همینطور ایوان کانکارِ نویسنده توسط ویراستاران روشنگری تحسین شد:
چندین اثر [از ایوان …] پیشتر در اروپا همانند آمریکا به انگلیسی ترجمه شده است. به ویژه آثار نویسندگان مدرن اهل اسلوونی به اغلب زبانهای اروپایی ترجمه شده است. منتقدان ادبی دیگر ملتها این آثار ترجمهشده را در ردیف بهترین و استادکارانهترین آثار ادبیات مدرن تحسین میکنند.(زاورتنیک و همکاران، ۱۹۲۶، ص ۶)
در حقیقت، اگرچه روشنگری اطلاعاتی از اولین و تنها ترجمۀ صورتگرفته از هر اثر ادبی اسلوونیایی به انگلیسی میداد، سردبیران نویسندۀ اصلی را به عنوان کسی که پیشتر در جهان انگلیسیزبانان از طریق ترجمههایش به زبان انگلیسی شناخته شده بود، تبلیغ کردند. تمرکز هر دو نشریه بر نویسندگانِ برجسته و روشی که این ترجمهها ارائه و حواشی داده میشدند نشان میدهد که نشریات خواستار ارائه آثار ادبی اسلوونیایی هم ردیفِ و هم سطح ادبیات معاصر ایالات متحده و اروپا از نظر کیفیت بودند.1919.دریافت و تحلیلهای ترجمههای آدامیک از رمان کانکار، Yerney’s Justice، و از داستان کوتاه « یک فنجان قهوه » به ترتیب در Kocijančič (1995)Kocijančič, Nike 1995 “On Louis Adamic’s translation of Cankar’s Hlapec Jernej in njegova pravica .” Slovene Studies 15 (1): 139–150. Pokorn (2005)Pokorn, Nike K. 2005 Challenging the Traditional Axioms: Translating into a Non-Mother Tongue. Amsterdam: John Benjamins. و در دسترساند.
٦.نتیجهگیری: ترجمه به مثابۀ عمل درونفرهنگی
بررسی دو نشریۀ دورهای جوامع در غربت با جهتگیریهای ایدئولوژیکی مختلف در فاصلۀ بین دو جنگ جهانی در ایالات متحده نشان میدهد که ترجمههای ادبی نقشهای متعدد اما مهمی در فعل و انفعالات گفتمانی خارجی و داخلی هر دو نشریه ایفا کردند. ترجمههای ادبی از زبانهای مختلف به زبان اصلی جامعۀ در غربت و به زبان حاکم بر کشور میزبان تقریباً در هر شمارۀ هر دو نشریه انتشار یافت.
اگرچه ترجمههای ادبی به زبان اسلوونیایی به عنوان وسیلهای برای اجرایی کردن هدف مشخص هر دو نشریه که آموزش دادن و سرگرم کردن خوانندگانشان بود به کاربسته شد، ترجمههای صورتگرفته به زبان انگلیسی برای دو هدف دیگر بکار گرفته شد. ابتدا، ترجمههای ادبی منتشرشده به زبان انگلیسی در دو روزنامۀ آمریکایی ـ اسلوونیایی با آگاهی دادن راجع به ادبیات اسلوونیایی به نسل دوم و سوم مهاجران اسلوونیایی در ایالات متحده در فاصلۀ بین دو جنگ جهانی، در شکلگیری جامعهای خیالی از آمریکاییهای اسلوونیایی نقش کلیدی داشت. دوم اینکه جامعۀ در غربتِ مهاجر آمریکاییهای اسلوونیایی در ایالات متحده، به وسیلۀ ترجمۀ انگلیسیِ آثار ادبیِ ویژه در جهت ساخت و برقراری ارتباط با جریان فرهنگ ایالات متحده و دیگر جوامع در غربت که قادر به خواندن متون انگلیسیِ بازنمایندۀ فرهنگ اصلیشان که انعکاسدهندۀ ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، و جغرافیاییِ وطنشان بود، تلاش کرد، و جامعۀ در غربت را متعلق به فرهنگی مدرن و مترقی، که با اصول انسانی و مسیحی شکل گرفته بود، اما ریشه در جامعۀ سنتی دهقانی در قلمرو قومی اسلوونیایی داشت، ارائه داد. جامعۀ مهاجر مروّج، مبدع، و دریافتکنندۀ این ترجمهها و همزمان بازنمایندۀ فرهنگهای مبدأ و مقصد بود که علناً مرزهای محصورکنندۀ کشیدهشده به دور واحد فرهنگی مجزایی را کمرنگ میکرد.
گنتزلر (۲۰۰۸، ۲) میگوید ”ترجمه یکی از مهمترین ابزارهایی است که از طریق آن فرهنگ ساخته میشود و بنابراین برای مطالعۀ هر تکامل فرهنگی و شکلگیری هویتی مهم است. “مطالعۀ نقش ترجمه در دو نشریۀ جامعه در غربت بین دو جنگ جهانی نشان میدهد، در حقیقت، ترجمههای انگلیسی از نویسندگان کلاسیک اسلوونیایی توسط جامعۀ در غربت اسلوونیایی در ایالات متحده نه تنها همزمان به صادرات و واردات ادبیات پرداخت، بلکه در ابتدا تلاشی بود در جهت شلکگیری هویت این جامعۀ در غربت که خودش را جدای از، اما با این حال بخشی از فرهنگ ایالات متحده میدید. بنابراین ترجمه وسیلهای نه برای پایهگذاری ارتباط میانفرهنگی، بلکه در وهلۀ اول برای ارتباط درونفرهنگی در جامعۀ در غربت، و سپس بین این جامعه و دیگر جوامع زبانی فرهنگی که قادر به فهم و خواندن زبان انگلیسی بودند، و سرانجام، بین جامعۀ در غربت و جامعۀ انگلیسیزبان حاکم در ایالات متحده2020.نظرات راجع به اولین ترجمۀ انگلیسی از یک اثر ادبی اسلوونیایی، Yerney’s Justice، در سه نشریۀ دورهای مختلف آمریکایی ـ اسلوونیایی و فقط یک نشریه اسلوونیایی انتشار داده شد، که نشان میدهد عمدتاً همۀ خوانندگان موردنظر در ایالات متحده بودند. شد. با مشارکت در ساخت تصاویر فرهنگی ملی از آمریکاییهای اسلوونیایی، ترجمهها بخش فعالی از ارتباطات درونفرهنگی پیچیده بین اجتماع زبانی مهاجرِ بهحاشیه راندهشده و پراکنده و جامعۀ حداکثری انگلیسیزبان شد، که هر دو آنها، به علاوۀ دیگر جوامع مهاجر، به ساخت فرهنگ ایالات متحدۀ آن زمان کمک کردند.
توری (۱۹۹۵، ص ۳۱) میگوید که زمانیکه پدیدههای واقعی زندگی در بافتی که در آن رخ میدهند توصیف میشود ”نگرانی زیاد در ارتباط با تعاریف قطعی و انحصاری نتیجۀ عکس دارد. “او اضافه میکند که، به ویژه در مورد ترجمه، که تغییرپذیری: تفاوت میان فرهنگها، نوسان فرهنگ و تغییر آن در طول زمان” (همان) مشخصۀ بارز آن است، اصرار بر ثبات عبارتی با معنی ویژه منجر به ادعای غیرقابلدفاعی میشود. توری درست میگوید ـ ارائه تعاریف قطعی و انحصاری بدون شک نتیجۀ عکس دارند: مطالعۀ ترجمه صورتگرفته توسطِ و برای جامعۀ در غربت که در ایالتی چندفرهنگی میزیید، سیالی عقاید و نظراتی را که به کار میبریم نشان میدهد و همبستگی و تکصدایی فرهنگ را با نشان دادن اینکه ترجمه تنها فعالیتی بینفرهنگی نیست بلکه ممکن است نمایانگر درونفرهنگی که درست جزئی از همان فرهنگی که به آن تعلق دارد باشد، به پرسش میگیرد.