et al. موردی از"اَختگی فرهنگی"؟

ترجمه
موردی از"اَختگی فرهنگی"؟: ترجمه پل دومان11.Paul de Man از سرباز یوهان 22. De Soldaat Johan اثر فیلیپ دوپلیسین33.Filip de Pillecyn [A case of “cultural castration”? Paul de Man’s translation of De Soldaat Johan by Filip de Pillecyn]

الکه برمز | دانشگاه علامه | دانشگاه کی. یو لوون
ترجمه شده توسط منیر غلامزاده بازارباش و علیرضا اکبری | دانشگاه علامه | دانشگاه کی. یو لوون

در دوران فعالیتِ کاری پل دومان در بلژیک، در محدوده زمانی جنگ جهانی دوم، این محقق ادبی پرآوازه نه تنها تعداد بی شماری از مقالات بسیار بحث برانگیزش را توسط انتشارات سوسیالیت ملی به چاپ رساند، بلکه به عنوان یک مترجم ادبی هم فعالیت می‌کرد. آثاری که دو مان ترجمه کرده است، برخلاف دیگر تألیفاتش، توجه علمی اندکی را به خود جلب کرده اند. مقاله حاضر، بر فعالیت دومان، به عنوان مترجم در بستری از شرایطِ پیچیده سیاسی-فرهنگی بلژیک در طول جنگ جهانی دوم تمرکز دارد. همچنین، پیوند بین فنون ادبی و سیاست در ترجمه فرانسوی او از رمان هلندیِ سرباز یوهان نوشته نویسنده بلژیکی، فیلیپ دو پلسین (1939)، مورد تحلیل قرار می گیرد. این مقاله به هر دو مقوله‌ی زمینه یابی77.contextualisation جایگاه دومان و تحلیلِ متن ترجمه او می پردازد.

کلیدواژه ها:
  • پل دو مان,
  • جنگ جهانی دوم,
  • ایدئولوژی,
  • سیاست بلژیک,
  • تحلیل ترجمه,
  • زیرساخت ادبی,
  • ملی گرایی,
  • ادبیاتِ جانبدارانه
فهرست

1.مقدمه

« و او زره اش را باز کرد و کار را آغاز کرد.» (1) این جمله ی پرابهت، آخرین جمله از رمان سرباز یوهان، اثری از نویسنده فلاندری فیلیپ دو پلسین (1962–1891) است. این رمان در سال 1939، با تیراژ بالا طی سال های جنگ در فلاندرز منتشر شد. ترجمه فرانسوی این اثر، که عمدتاً مورد بی توجهی قرار گرفته است، توسط پل دومان (1983–1919)، صورت گرفته است که بعدها در سراسر جهان به عنوان محقق ادبی آمریکایی به شهرت رسید. این ترجمه نقطه تلاقی جالب توجهی از فنون ادبی و سیاست است که به ایفای دو نقش کاملاً متفاوت و برجسته می پردازد: یکی مروج بلند آوازه ی ساختارشکنی در آینده و دیگری نویسنده ی هایمات (Heimat)با هواداری از سوسیالم-ملی. اودر اوایل جنگ جهانی دوم، در هر دو نقش خود، بطور مشترک روی این رمان کار کرد، و این ترجمه فضای فرهنگی و سیاسی بلژیک در آن زمان را به طور اخص، و ظرفیت سیاسی ادبیاتِ ترجمه شده را به طور اعم آشکار می سازد.

در کتاب پیش درآمدی بر پل دومان، مارتین مک کیلان88.Martin McQuillan از ژاک دریدا99.Jacques Derrida که دوست نزدیک پل دو مان است، نقل قولی آورده است. دریدا که به دنبال راهی برای تفسیر و توجیه پیشه ی روزنامه نگاری پل دو مان در دوران جنگ است، رهنمود هایی به محققان در زمینه دوره بلژیکی دومان ارائه می دهد. اولین مشوق او از این قرار است: « حتی الامکان تا جایی که ممکن است متن «بلژیک در زمان جنگ» را بازسازی کنید.» در این مقاله، سعی می‌کنم به بازسازی یک پاراگراف از این متن بپردازم.

2.تاریخچه بلژیک

کشور بلژیک از ابتدای بنیان گذاری اش در سال 1830، دو زبانه بوده است. زبان رسمی (جهت انجام امور سیاسی و دیوان عدالت و غیره) در طول قرن نوزدهم در شمال و جنوب کشور، زبانِ فرانسوی بود. ولی زبان روزمره، برای ساکنین شمال در فلاندرز، هلندی، و برای افراد ساکن جنوب در والونیا (یا به‌طور بی طرفانه ای، منطقه فرانسوی زبان بلژیک) فرانسوی بود. تقریباً از همان ابتدا این شرایط به نظر غیرعادلانه می رسید. فلاندری ها نمی توانستند در موقعیت های رسمی به زبان مادری شان صحبت کنند. این امر منجر به ایجاد واکنشی شد که به جنبش فلاندری معروف است، و این جنبش در طی قرن نوزدهم میلادی به شکل یک جنبش فرهنگی به ترویج فرهنگ فلاندری و زبان هلندی می پرداخت. در پایان قرن نوزدهم میلادی، در سال 1898، زبان فرانسوی جایگاه خود را به عنوان تنها زبان رسمی بلژیک از دست داد، ولی توانست تا قرن بیستم میلادی همچنان تسلط خود را حفظ کند.

در جنگ جهانی اول، زمانی که جنبش فلاندری رویکردی سیاسی به خود گرفت، یک تغییر مهم به وقوع پیوست. بخشی از جنبش فلاندری، موسوم به فعالان، با آلمانی ها همکاری کردند تا سلطه زبان فرانسوی را از بین ببرند.

3.فیلیپ دوپلیسین

فیلیپ دوپلسین در سال 1891 در خانواده ای فلاندری و کاتولیک مذهب چشم به جهان گشود. هنگامی که دانش آموز بود، به مرافعه فلاندری علاقه‌مند شد. در طول جنگ جهانی اول، داوطلب اعزام به خط مقدم جنگ (بر علیه آلمان ها) بود. آنجا، همانند بسیاری از سربازان فلاندری دیگر، دستمایه اهانت رهبران نظامی فرانسوی زبان بلژیک بود و این امر موجب بیزاری او از بلژیک شد. خیلی زود، او یکی از رهبران جنبش موسوم به جنبش خط مقدم شد. در عین حال که این جنبش با آلمان ها همکاری نمی کرد، در مقابل رهبری ارتش فرانسوی زبان بلژیک نیز مقاومت می‌کرد. تجربه دو پلسین به عنوان یک سرباز در جنگ جهانی اول، الهام بخش اثر ادبی او بود که در اواخر دهه 1920 نگارش آن را آغاز کرد. کاراکتر این سرباز به طور مرتب در رمان هایش از جمله سرباز یوهان ظاهر می شود.

در سال هایی که منتهی به جنگ جهانی دوم می شد، علایق فیلیپ دوپلسین در مورد مرافعه فلاندرز، بیش از پیش جنبه رادیکال به خود گرفت. به دلیل شور و علاقه ای که به زبان و فرهنگ فلاندری داشت، او به نماینده ای با اهمیت برای همکاری فرهنگی با آلمان ها تبدیل شد. نویسندگان دیگر به مستند سازی و بازسازی رویکرد دوپلسین در ارتباط با سوسیالیسم ملی پرداخته اند، و در تابستان سال 1940 نقطه غیر قابل برگشت را ترسیم کردند، زمانی که دوپلسین آشکارا درخواست کرد که فلاندری‌ها در آلمان جذب شوند. طی ماه ژوئن و سپتامبر سال 1940، روندی از رادیکالیسم و سرسختی در نگرش دوپلسین به وقوع پیوست.

4.سرباز یوهان1010. De soldaat Johan

دوپلسین اثر سرباز یوهان را در سال 1939 نگاشت. دیرک دوخیست1111.Dirk de Geest (2007)، این رمان را نمونه‌ای از رمانِ جانبدارانه خفیف می خواند، و بر این باور است که با در نظر گرفتن همه جوانب، این اثر از لحاظ ایدئولوژیکی یک رمان ضعیف به حساب می آید. دیگر محققین، (همچون هامبیک1212.Humbeeck 2009) مخالفند و بر جهت گیری آشکار این رمان در زمینه سوسیالیسم ملی صحه می گذارند. تعابیر نامتجانس دیگری از این دست، در خوانش های انتقادی ضد و نقیضی که از این کتاب صورت پذیرفته، بازتاب یافته است. در سال 1939، آنتوون دوپوورتیر1313.Antoon de Poortere در روزنامه ملی فلاندری، به نام مردم و کشور 1414.Volk en Staat (People and Nation) چنین نگاشت که این کتاب مصداق ظهور «پتانسیل های خوب، بجا و غنی از ادبیاتی است که بطور هوشیارانه از درونمایه های ملی الهام گرفته است.» بطور مشابه، در هفته نامه هفته1515.De Week (The Week)، برت رنکه1616.Bert Ranke (1939) مهم ترین شخصیت های این رمان را به عنوان «تجلی ظهور یک نژاد مقتدر که ریشه های مستحکم در خاک دارند»، توصیف می کند. هرچند، کمی بعد، او این چنین ادامه می‌نویسد:

در افسوس فرو خواهم رفت اگر آنچه که در بالا درباره ماهیتِ جدید این اثر آورده ام، این مفهوم را در بر داشته که دوپلسین با یورش شخصیتی سوال بر انگیز در شکارگاهِ مقدس، به الهه ی پاک-طینتِ هنر بی حرمتی کرده است. سرباز یوهان یک اثر هنریِ مغرضانه نیست.

جین دوبروین (1942) در مورد تجدید چاپ این اثر، که آن را یک رمان کاملاً سیاسی می نامد: «این کتاب که پیش از جنگ به رشته تحریر در آمده، چشم اندازی را پیش رو گذاشت که با جنگ بزرگ بین کشورهای مختلف به یقین تبدیل شد، و در ابتدا و پیش از هر کسی توسط جنگجویان فلاندری وافن-اس اس1717.Waffen-SS و سپاه فلاندری مورد قبول واقع شد». توسنت فان بولییر1818.Toussaint van Boelaere (1939)، در روزنامه هلندی با عنوان روزنامه کسب و کار عمومی آمستردام1919. Amsterdamsch Algemeen Handelsblad (Amsterdam’s General Business Paper) بیان داشت که «رمان جدید فیلیپ دوپلسین – سرباز یوهان- به دلیل ایجاد حس همبستگی و وحدت با مردم فلاندرز مورد ستایش زیادی قرار گرفته است». سپس با کمی تفصیل بیشتر به محتوای این کتاب می پردازد و چنین نتیجه گیری می کند: «همچون مِیِ کهنه در قدح نوی رمانتیک – آیا قدری تردید ضرورت ندارد؟ حتی اگر چنان قدح های نویی دارای شکل و رنگی باشکوه باشند…» پس از چند سال، وان بولیری2020.Van Boelaere سردمدار سرکوبِ همکاران فعال امور فرهنگی شد (برمز و سینتوبین2121.Brems and Sintobin 2008).

هربرت فان نوفِلِن2222.Herbert van Nuffelen (2006)، محقق وینی-بلژیکی این مسائل را به نحو زیر خلاصه کرده و به مقایسه می‌نشیند:

بدیهی است که شناخت جوانب مختلفِ ایدئولوژیِ سوسیالیسم ملی موجود در سرباز یوهان خیلی سخت نیست. البته این بدان معنی هم نیست که سرباز یوهان یک رمان «خون و خاک»2323.“blood and soil” novel به شمار می رود. اگر در تعریف «خون و خاک»، آن را نوعی ایدئولوژی در نظر بگیریم که شکوفایی یک کشور بر اساس نژاد (خون) آن کشور را به قیمت جان دیگر افراد و ملیت های دیگر و در راستای تضمین فضای زندگی برای مردم خودش مشروعیت بخشد، در این صورت سرباز یوهان یک رمان خون و خاک نیست.

فان نوفِلِن نیز مدعی است که در اصل دیدگاه سوسیالیسم ملی گرا، آثار دوپلسین را با تردید بررسی می کند، چرا که این آثار بسیار انتزاعی هستند و به قدر کفایت و صریحاً آلمانی نیستند.

فیلیپ دوپلسین خود نیز در مورد اهداف و نیاتش بطور مبهمی برخورد کرده است. در مصاحبه ای به مناسبت جشن تولد پنجاه سالگی‌اش به روزنامه فلاندری با عنوان آخرین اخبار2424. Het Laatste Nieuws (The Latest News) که در روز 1 آوریل سال 1941 برگزار می شد، چنین گفت:

شاید با رمان سرباز یوهان من وارد قلمرو واقعیت شده ام. این یک رمان تاریخی نیست (…) این کتاب با بی اقبالی از سوی عده ای مواجه شده است. آنها چنین می پندارند که من نیاز به پند و اندرز دارم تا خود را در برابر یک ایدئولوژی منفور حفظ نمایم….(دو ماخت2525.De Maegt 1941)

مصاحبه کننده بیش از این وارد جزییات نمی شود و دوپلسین نه تایید و نه رد می کند. در همان مراسم جشن سالروز، مصاحبه ای با این نویسنده که درروزنامه مردم و کشور هم به چاپ رسید، این نویسنده مبهم به نظر می‌رسد و چنین می‌گوید: «آیا این اثر اخیر (سرباز یوهان) وجودش را مدیون شرایط خاصی نیست که پیدایش آن را به ارمغان آورده است؟ دکتر دوپلسین در حالی که لبخند مرموزی به لب دارد، می گوید: -امکان پذیر است.» (دو پوورتیر1941)

علیرغم انکار دوپلسین، دو ویژگی قابل ملاحضه سرباز یوهان از این قرارند: جایگاه آن به عنوان یک "رمان تاریخی" – که خیلی واقع‌بینانه نیست- و استفاده از تعدادی موضوعات اساطیری از تاریخ نگاری بلژیک (بورگاندی2626.Burgundy، آمیختگی فرهنگی شمال و جنوب، اشغال پی در پی سرزمین توسط نیروهای خارجی). ارجاعاتی از این دست و بینامتنی با مجموعه آثار ادبی ملی گرا (در کنار آثاری چون افسانه یولن اشپیگل 2727.Légende d’Ulenspiegel (The Legend of Eulenspiegel) از چارلز دو کوستر2828.Charles De Coster، وشیرمرد فلاندر2929.Leeuw van Vlaanderen (The Lion of Flanders)ز اثر هنری کانشنس3030.Henri Conscience ) بطور ضمنی در این اثر وجود دارند. چنین شالوده فرهنگی-تاریخی، به واقع از جاذبه های این روایتِ نسبتاً تمثیلی برای خواننده آگاهِ بلژیکی به شمار رفته است.

5.ترجمه سرباز یوهان

با تمام این اوصاف، این رمان در سال 1941 به زبان آلمانی ترجمه شد. سیاست های ترجمه در بخش تبلیغاتی3131.Propaganda Abteilung (Propaganda Division) آلمان بسیار سخت گیرانه عمل می کرد. در سپتامبر سال 1941، لیستی از کتب ادبیِ ممنوعه، «علیه تحریک و هرج و مرج»، که شامل 1456 عنوان کتاب بود به چاپ رسیدند (فینکور3232.Fincoeur 1998 ). در مقدمه این مجموعه بیان شده است که زندگی روشنفکری در بلژیک تحت تاثیر فرانسه و نفوذ فرهنگی و مخرب زبان فرانسوی است که بایستی به نفع آلمان و نفوذ بیشتر این کشور، کنار گذاشته شود. طبق نظر میشل فینکور (1998: 53)، «سیاست گذاری های آلمان در مورد صنعت چاپ و نشر با تاسیس انتشاراتی های جدید وارد مرحله اجرایی می شدند، که نه تنها ترویج نویسندگان بلژیکی، بلکه جایگزین کردن نویسندگان فرانسوی و آنگلو-ساکسون با نویسندگان آلمانی یا نویسندگان اروپای شمالی در زمره اهدفشان بود،.» ترجمه هایی که از زبان آلمانی یا یکی از زبان های اروپای شمالی انجام می گرفتند، با سرعت بیشتری مجوز دریافت می کردند، و در صورتیکه یک پروژه ترجمه مربوط به ترجمه ی کتاب بود که قبلا به آلمانی ترجمه شده بود، بصورت خودکار مجوز دریافت می کرد.

این سیاست در مورد رمان سرباز یوهان هم صدق می کرد. ترجمه این کتاب نزد انتشاراتی لا توسون دور3333.La Toison d’Or به چاپ رسید، که به تازگی توسط یک تیم دونفره زن و شوهری، بنام دیدییر3434.Didier، همراه با ریموند دو بِکر3535.Raymond de Becker و پییر دای3636.Pierre Daye تاسیس شده بود. این انتشاراتی به موسسه چاپ موندوس وابسته بود ، که متشکل از گروهی بود که تحت اختیار دفتر امور خارجه آلمان و زیر نظر وان ریبنتراپ3737.Von Ribbentrop بود. طبق نظر فینکور (1998: 65)، انتخاب عنوان برای انتشاراتیِ جدید اهمیت بالایی داشت: « این نام یاد آورِ شوالیه‌گری ای بود که فیلیپِ نیکو3838.Philip the Good در قرن پانزدهم آن را بنیان نهاده بود، ولی با سلسله پادشاهی هبزبورگ3939.Habsburg dynasty و ایده امپراطوری هم ارتباط داشت.» (2)

6.پل دو مان و فضایِ لا توسون دور

دیدییرها شخصیت های اجتماعی سرشناسی به حساب می آمدند. ادوارد دیدییر4040.Edouard Didier که در مهد جنبش اروپای جوان4141.Jeune Europe movement در سال 1932 حضور داشت، به همراه همسرش یک سالن هنری در اختیار داشتند که محل رفت و آمد نخبه ها و روشنفکران و هنرمندان بلژیکی بود. الس دو بنس4242.Els de Bens (1989: 90) در مورد این سالن می‌‌نویسد:

سالن دیدییر اغلب به عنوان یک گروهِ ملاقات اولیه و پیش از آغاز همکاری توصیف می شود. با اینکه بازدیدکنندگان از نظر سیاسی عقاید ناهمگونی داشتند، ولی همگی در نفرت از ساختار سیاسی «فاسد» بلژیک با هم اتفاق نظر داشتند. آنها رویای یک «اروپای جدید» را در سر می پروراندند، و خواستار یک کشور بی طرف برای بلژیک بودند. آنچه به قدر کافی واضح است این است که برخی از بازدیدکنندگان سالن دیدییر به صورت تفننی به فاشیسم و سوسیالیسم ملی گرا می‌پرداختند.

یکی از بازدیدکنندگان سرشناس سالن دیدییر، هنریک دومان4343.Hendrik de Man، عموی پل دو مان بود. هنریک دو مان از رجال مهم سیاسی بلژیک در آن دوران به حساب می‌آمد. او رهبر حزب سوسیالیسم بلژیک بود که در سال هایی که منتهی به جنگ جهانی دوم می شد، موقعیت مناسبی در سوسیالیسم ملی گرا دید تا به یاری آن در برابر سیستم دولتی که با شدت تمام در برابرش مقاومت می کرد، بایستد. در عین حال، خیلی زود مشخص شد که ایده های او در ناسازگاری با سیستم جدیدِ4444.New Orderسوسیالیسم ملی است و پس ازآنکه مدتی توسط آلمان ها مورد استقبال قرار گرفت، کنار گذاشته شد.

پل دو مان، برادرزاده هنریک در آن زمان هنوز جوان بود. او در سال 1919 در خانواده ای متمول در آنتورپ4545.Antwerp به دنیا آمد. با این که اهل فلاندرز بود، بخش اعظم تحصیلاتش به زبان فرانسوی بود و به دانشگاه آزاد بروکسل4646.Free University of Brussels (ULB) که فرانسوی زبان بود راه یافت. در سال 1936، برادرش را که در حال عبور از ریل راه آهن بود، از دست داد. مادرش یک سال بعد از این حادثه خودکشی کرد. پس از این وقایع غم انگیز، هنریک، عموی پرنفوذ پلِ جوان، او را زیر بال و پر گرفت. در دانشگاه آزاد بروکسل، پل دو مان درگیر همکاری با نشریات حزب چپی سازمان دانشجویی پرسش آزاد4747.Le Libre Examen (The Free Inquiry) شد. هرچند، این نشریات در آغاز جنگ جهانی دوم به تعطیلی کشیده شدند. بلافاصله پس از آن، در دسامبر سال 1940، پل دو مان کارش را به عنوان روزنامه نگار ادبی برای روزنامه شامگاه4848.Le Soir (The Evening) ، آغاز کرد. این روزنامه که به دست آلمان ها افتاده بود (و در نتیجه با عنوان شامگاهِ ربوده شده4949.Le Soir volé, The Stolen Evening هم شناخته می شد)، و تحت تأثیر استراتژی یکنواختی نگرش5050.Gleichschaltung (uniformity of attitude) قرار گرفته بود: محتویات رسانه می‌بایست تا جای ممکن یکدست و یکنواخت می بود تا در خدمتِ تنها حقیقت واحدِ سوسیالیسم ملی گرا باشد. در مقاله ای که الس دو بنس در مورد پل دو مان و همکاری اش با مطبوعات نوشته و در بالا هم ذکر شده، توضیح می‌دهد که چگونه شخصی همچون پل دو مان با سابقه ی سوسیالیستی ممکن است با چنین سرعتی به همکاری در حیطه روزنامه نگاری راوآورد. او خاطر نشان می‌کند که گرایشی کلی بین روزنامه نگاران بلژیکی به نوشتن مقاله برای مطبوعات مرتبط با جنگ وجود دارد و محافل روشنفکری که دو مان به واسطه عمویش با آنها رفت و آمد می کرد، اولین مواردی بودند که این گرایش را نشان می‌دادند. دو بنس (1989: 92) می نویسد: «آشکار است که پل دو مان، حداقل تا حدی، به ایدئولوژی سیستم جدید علاقه مند شده بود (…) او احتمالا از نظر فکری با اشخاصی که در محفل دیدییر ملاقات می‌کرد، همسو شده بود، به ویژه با شخصیت جذاب عمویش» (دو بنس 1989: 92). همچنین، این همان چیزی است که منجر به همکاری او با شامگاه شد:

مقدمه ای که پل دو مان برای شامگاه نوشت، به زمانی بر می گردد که لا توسون دور تاسیس شده بود. عمویش هنریک دو مان، او را در ارتباط با روشنفکرانی قرار داد که در سالن دیدییرها همدیگر را ملاقات می کردند. (…) او توسط ر. دو بِکِر5151.R. De Becker به کار گماشته شد تا بطور هفتگی یک نوشته ادبی5252.“Chronique littéraire” به رشته تحریر در آورد.

دو بکر، که سردبیر شامگاه بود، یکی از مشتریان ثابت سالن دیدییر بود. در بررسی پرونده ی همکاری ادوارد دیدییر در آرشیو پرونده های دیوان عدالت در بروکسل، شرحی از بازجویی پل دو مان به تاریخ 30 ام جولای 1946 یافتم. در این اظهارات، دو مان بیان می دارد که او در اواسط سال 1941 برای انتشاراتی لا توسون شروع به کار خواندن و ترجمه کرده است.5353.“A partir de la mi 1941 je faisais en même temps un travail de lectorat et de traduction pour les Editions de la Toison d’Or”. او همچنین اشاره دارد که نویسندگان و مترجمانی که با او روابط دوستانه ای داشتند، او را به عنوان مترجم از آلمانی و هلندی (فلاندری) شایسته دانسته‌اند.5454.“Par des amis qui y étaient édités ou qui y travaillaient comme traducteurs et qui m’ont recommandé comme traducteur de l’allemand et du flamand” (Procès-Verbal 1946).

از آن زمان که محقق بلژیکی اورتوین دو گراف5555.Ortwin de Graef از مشارکت دو مان در زیرساخت های ملی-سوسیالیستی در اوایل جنگ جهانی دوم پرده برداشت، مطالب بیشماری در مورد نوشته های پل دو مان برای روزنامه

شامگاه (و تا حد کمتری در مورد نوشته هایش برای کشور فلاندرز5656.Het Vlaamsche Land (Flemish Country) و کتابشناسی دِشِن5757.Bibliographie Dechenne (Dechenne Bibliography) ) نوشته شده است. کتاب پاسخ ها: درباره روزنامه نگاری دوران جنگ پل دو مان5858.Responses. On Paul de Man’s Wartime Journalism (Hamacher et al. 1989) (هاماشر و دیگران، 1989)، تقریبا 500 صفحه دارد و محتاوسی و هشت مقاله است که به تحلیل متون روزنامه نگاری دو مان در «دوران بلژیک» اش می پردازد. یک رویکرد مهم در این تحلیل تعریف ارتباط بین پل دو مانِ بلژیکی و آمریکایی است. برخی از مهم ترین محققان ادبی مجذوب تولیدات ادبی بلژیک آن سال ها شده اند: به موجب ارتباط پل دو مان با بلژیک، این کشور ناگهان به موضوعی برای مطالعه تبدیل شد.

برخلاف همه نوشته های دیگرِ پل دو مان، فعالیت او به عنوان مترجم به نحو تعجب آوری، خیلی کم مورد توجه واقع شده است. طوری به نظر می رسد که گویی ترجمه های او در حقیقت نوشته های خود دو مان نیستند. در عین حال، در آنچه که در ادامه می آید، تمایل دارم که خاطر نشان سازم ترجمه های نادیده گرفته شده دومان، انتخاب های ائدلوژیک او را برملا می سازد و می تواند بر موقعیت بسیار پرمناقشه ی دومانِ جوان در سال های جنگ جهانی دوم پرتو افکند. تا جایی که مشخص است، دو مان دو رمان با نشر لا توسون دور، و هر دو در سال 1942، منتشر کرد. یکی از آنها چهره دوگانه5959.Das Zwiegesicht (The Double Face) اثری از نویسنده آلمانی پل آلواردِز6060.Paul Alverdes که در سال 1937 نوشته شد و دیگری سرباز یوهان، از فیلیپ دو پلسین که در سال 1939 نگاشته شد. (3)

بین سال های 1941 و 1944، انتشارات لا توسون دور چند صد کتاب، که بیشترشان آثار ادبی بودند را به چاپ رساند. دو بنس (1989: 91) می نویسد: « این انتشاراتی اغلب نویسندگانی را بر می گزید که با ایدئولوژی سیستم جدید مشترکات زیادی داشتند.» در همین حال، فینکور با احتیاط عمل می کند و این انتشاراتی را بطور قابل توجهی مستقل از نظارت آلمانی می داند. او کتب انتشار یافته توسط لا توسون را تحت پنج موضوع طبقه بندی می کند: فرار از حقایق روزمره، روایت های جنگ، رمان تاریخی، مخالفت با کشیشان، کیفرخواست علیه سیستم بورژوازی. این کتاب ها به صورت مجموعه به چاپ می رسید. خاویر دِهان6161.Xavier Dehan (226: 1995)، به نقل از دو بِکِر، ادعا دارد که نشر لا توسون دور برای این تاسیس شد که به خوانندگانِ فرانسوی زبان این امکان را بدهد که از طریق ترجمه با آثار مهمِ فرهنگی آلمان و اسکاندیناوی آشنایی حاصل کنند.

در سال 1942، تنها یک کتاب از طریق لا توسون از زبان هلندی ترجمه شد، و آن هم رمان دو پلسین بود. من نتوانستم بیابم که چه کسی این کتاب را برگزیده بود، دِبِکِر، دیدییر یا خود دو مان. (4) همچنین ما نمی دانیم که آیا دو مان و دو پلیسین در مورد ترجمه این کتاب یا در هر موقعیت دیگری یکدیگر را ملاقات کرده اند یا خیر. در سوم جولای 1940، فیلیپ دو پلسین در سخنرانی هنریک دو مان شرکت کرد، ولی ما نمی دانیم که آیا در این جلسه پل دو مانِ بیست ساله هم حضور داشته است یا خیر. این دوره همان فاصله انتشار این رمان و ترجمه آن را شامل می شود.

7.نقطه نظر دو مان در مورد ادبیات بلژیک

پل دو مان، به واسطه فعالیتش به عنوان روزنامه نگار ادبی، با ادبیات فلاندرز (که به هلندی نوشته می شد) دوره ی خودش آشنا شد، و در مورد آن کاملا پراشتیاق بود. اوعقیده داشت که برخی از نویسندگان در فلاندرز، روح ملی فلاندرز را ابراز می کردند، و این در حالی بود که این نوع ادبیات در بخش فرانسوی زبان بلژیک وجود نداشت. رمان های فرانسوی زبان بلژیک یا بی اندازه بومی بودند و یا به میزان زیادی تحت تاثیر فرانسه و ادبیات آن بودند. او سعی داشت خوانندگان شامگاه را قانع سازد که بهتر است ادبیات فرانسوی زبان بلژیک تحت تاثیر ادبیات فلاندرز باشد. «نتایج بدست آمده در فلاندرز کوشش های مشابهی را در بخش والوون کشور ایجاد کرده است (…) این مجاهدات می تواند تاثیر شگرفی برشکوفایی حس راستین فرهنگ در والونیا6262.Wallonia ایجاد کند.» (دو مان 1942 الف)

اوخواستار احیای ادبیات مستقل "والونیا" بود، به دور از تاثیرات فرانسوی. در حقیقت، او «تفاوتی بنیادین درخاستگاه این دو می دید، واضح تر از همه آن که بخش اعظم – و بهترِ- شاعران و رمان نویسان بلژیکی از فلاندرز برخاسته بودند.» (5) او در تحلیل رمانی از فرانس هلنز نشان می‌دهد که ادبیات "والوون" به ادبیات فلاندرز نزدیک‌تر است تا ادبیات فرانسه. این یک رمان روانشناختی است، ولی نه آنگونه که فرانسوی ها آن را تعریف می کنند. بلکه، این رمان به نوعی از اثر می ماند که توسط نویسندگان فلاندرز به عنوان رمان روانشناختی شناخته می شود.

من از این واهمه ندارم که کلی گویی کنم و با اطمینان بگویم که تعریفِ تفاوتی از روانشناسی که ما سعی در شناسایی آن در استفاده فرانسوی ها یا والوونی ها داریم، را می توان برای همه نویسندگان کشورمان اعمال کنیم. این وجه تمایز باعث ایجاد شکافی ماندگار بین این دو ادبیات که از یک زبان واحد هستند، می شود. در اصل این مطلب را این گونه می توان بیان کرد که بلژیکی ها به معنای واقعی کلمه روانشناس نیستند، بلکه از روانشناسی به این دلیل استفاده کرده اند که عناصر دراماتیک را برایشان مهیا سازد. این طرز فکر همان چیزی است که یک فلاندری اغلب همین مسیر را، البته با کمی وضوح بیشتر، طی کرده است.(دو مان 1942 ب)

دو مان و شامگاه در حقیقت بلژیکی های ملی گرا بودند. ترجمه سرباز یوهان برای بازار کتابخوانان فرانسوی زبان بلژیک به خوبی هماهنگ بود. به همین ترتیب، پل دومان در حقیقت خوانندگان فرانسوی زبان بلژیک را با نوعی از رمان که توسط نویسندگان فرانسوی زبان به قدر کافی نوشته نشده بود، آشنا ساخت. این کتابی از نویسنده برجسته فلاندری بود که هویت ملی فلاندری را به تصویر کشیده بود. (6) ادبیات فرانسوی زبان آشکارا به عنوان یک سیستم ضعیف طبقه بندی می شد که توسط یک سیستم قوی‌ترکه به آن نزدیک بود یعنی ادبیات فرانسه تحت سلطه قرار گرفته بود. سیستم فرانسوی زبان، به منظور گردآوری مجموعه آثار ادبی، و برای اینکه به قدر کافی قوی شود تا بتواند در برابر تاثیرات فرانسه مقاومت کند، می توانست از ترجمه کمک بگیرد، در این مورد از ادبیات فلاندرز. بنابراین، خلأهای (موقت) موجود در گردهم آوری این مجموعه را می توانستند پر کنند. در هر صورت، پل دو مان، توانست چنین خلایی را در ادبیات فرانسوی زبان شناسایی کند، و آن هم فقدان رمان هایی بود که به توصیف هویت ملی بلژیکی های فرانسوی زبان بپردازد. و اما دقیقا همان رمان ها در آن سوی کشور به وفور وجود داشتند.

ولی جوانب دیگری در این مورد دخیل هستند. این ترجمه به منزله ایجاد مقایسه یا تبادل بین دو سیستم مختلف انجام نگرفته بود. دو مان علاقه داشته سیستم فرانسوی زبان و فلاندری را به عنوان یک سیستم واحد در نظر بگیرد. در نتیجه، ترجمه او یک ترجمه بین فرهنگی نیست بلکه ترجمه درون فرهنگی به شمار می رود. این ترجمه حتی بدین معنی انجام گرفته بود که اثبات کند تنها یک فرهنگ واحد و نه دو فرهنگ موجود است: یک فرهنگ که در آن به دو زبان صحبت می شود. این فرهنگ متفاوت از فرانسه است، همانگونه که متفاوت از هلند و آلمان هم هست. دو مان در پایان مقاله اش در مورد فرانز هلنز و ادبیات فرانسوی زبان بلژیک (1942 ب)، می نویسد: «اعمال تغییر در زبان به قدری مهم نبوده است که بتواند هویت هنری یک ملت را تغییر دهد.» بدین ترتیب، هویت ملی فلاندری و هویت ملی فرانسوی، هر دو به عنوان هویت ملی بلژیکی در نظر گرفته می شدند.

تردیدی نیست که عقاید دو پلسین در این موضوع بسیار متفاوت است. او به شدت در برابر ایده بلژیک مقاومت نشان می داد. در نسخه مورخ 22 نوامبر، 1941 روزنامه مردم و دولت، از اونقل کرده است که او درباره «میکروبِ مرموزی6363.“mystic microbe”» به نام «روح بلژیکی» مطلبی آورده است. ارجحیت او در یافتن وطن جدیدی برای فلاندری ها در امپراطوری بزرگ آلمان ها بود. «ما مردمان آلمانی هستیم؛ شخصیت زیستی ما این چنین است: نیروی خلاقانه در خونِ ما، بارور بودن آن را ثابت کرده است.» (دو پلسین 1941) نویسندگان اهل فلاندر همچون اشتروول6464.Streuvels، والسخپ6565.Walschap، تیمرمانس6666.Timmermans و دو پلسین، که رمان های بومی می نگاشتند، در طی دوران بین جنگ و در طول جنگ جهانی دوم از محبوبیت بسیاری در آلمان برخوردار بودند. چه آن را می پذیرفتند یا نه، نویسندگان اهل فلاندرز اغلب به عنوان پلی برای شناخت بهتر فرهنگی و سیاسی آداب و رسوم آلمانی در نظر گرفته می شدند. دو پلسین بدون تردید موافق گذشتن از این پل بود. ولی در عین حال، رمان او توسط دو مان و لا توسون دور به منظور عبور از پل دیگری مورد استفاده قرار گرفت. در محفل های ادبی فرانسوی زبانِ بلژیک که دو مان در آنها رفت و آمد می کرد، ترجمه آثار نویسندگان مطرح فلاندری به عنوان راه حلی برای عبور از بحران هویت بلژیکی ها توصیه می‌شد (مِیلییرتز6767.Meylaerts 2004الف و 2004 ب).

8.پل دو مان و سرباز یوهان

داستان سرباز یوهان خیلی پیچیده نیست. جنبه های پر اهمیت این رمان، هویت دوگانه کشاورز و سرباز است که منجر به شکل گیری انسانی جدید و ایده آل می شود و در عین حال به اهمیتِ برخورداری از زمینی از آنِ خود هم اشاره می شود. لازم است که زمین بارور شود (کشاورز) و در برابر دشمن محافظت شود (سرباز). از عناصر دیگر داستان به تمجید مردانگی و شورش مردم عادی علیه حکومت می توان اشاره کرد. دیرک دو خیست (2005)، از انتخاب فضای تاریخی ابهام آمیز از سوی دو پلسین به عنوان ضد-مدرنیسم یاد می کند که با بدبینی فرهنگی در دوره ی بین دو جنگ جهانی تغذیه می شود. گذشته، به ویژه دوران قرون وسطی، به عنوان دوره ای که ساختار اجتماعی ایده آل دارد و مشخصه اش همبستگی و طبقه بندی است، زیبا ترسیم می‌شود. احساس رسیدن به پایانِ یک دوره ی اجتماعی-سیاسی، همانطور که در این کتاب وصف شده است، بدون تردید هم در هنریک و هم در پل دو مان بطور مشترک وجود داشت، و آغاز جنگ هم چیزی جز قوت بخشیدن به این احساس را به ارمغان نیاورده بود. در سال 1941، پل دو مان در شامگاه نوشت: «تنها راه حل برای یک ملت، که پایه های نهادهایش تضعیف شده و خاکش اشغال شده است و مشکلِ انتخاب بین مرگ و زندگی خود را نمایان ساخته، بازگشت به گذشته است» ( دو مان 1941 ب). دیک پِلز (35: 1991) 6868.Dick Pels این ایده را با شرایط سیاسی آن دوره تطبیق می دهد: «حال که عملِ خطیر تخریب انجام شده بود، این امکان وجود داشت که برای ساختن نظم اجتماعی جدید و منصفانه‌تر اقدام شود. در این سیستم جدید، روحیه فلاندری همگام با آلمانی ها و در مقابله با پسماندهای فردگرایی فرانسوی در تشریک مساعی قرار می‌گرفتند.» شاید پل دو مان این ندای آشنا برای بازگشت به گذشته را در رمان دو پلسین شناسایی کرده بود. به علاوه، او بدون تردید ویژگی هایی در سرباز یوهان یافته بود که بالاخص در ادبیات فلاندری ارزشمند تلقی می شد، چرا که این خصوصیات بطور قابل تاملی غیر-فرانسوی بودند:

وفور عبارات توصیفی، و تمایل به استفاده از موضوعاتی که ازچشم اندازهای طبیعت الهام گرفته اند، بخشی از قابل توجه ترین ویژگی های شاعران و رمان نویسان فلاندری را شکل می دهد. از طرف دیگر، قابل مشاهده است که آنها از تحلیل های روانشناختی و هر گونه حس روشنفکرانه ای که در در ادبیات اخیر فرانسه موج می زند، فاصله گرفته اند.(دو مان 1941 الف)

از سوی دیگر، دو مان «رویکرد روایی» را می‌ستود که از مشخصه های رمان های فلاندری معاصر بود، و در آن جنبه روایت داستان مهم تر از تحلیل و یا ارائه ایده بود. و همین مورد را تا میزان بسیاری در سرباز یوهان دریافت، بنابراین در حقیقت دلایلی برای این وجود داشت که چرا دو مان رمان سرباز یوهان دوپلسین را ارزشمند تلقی می کرد. در عین حال، بُعد فاصله هم وجود دارد؛ و در حقیقت، در ترجمه خود را نشان می‌دهد و به واسطه ترجمه حاصل می شود.

9.ترجمه دو مان: متن و بافت

دو مان با ترجمه‌ی رمان دو پلسین، هم خوانندگانِ ادبی در فرانسه و هم بلژیکِ فرانسوی زبان را مورد خطاب قرار می دهد. این مخاطبینِ هدف بر تصمیم گیری های دومان، تاثیرگذار بودند، همانطور که چارچوب سازمانی لاتوسون دور بر تصمیمات او اثر می گذاشتند.

انتشارات لاتوسون دور، درست به همان ترتیب انتشاراتی های عالی رتبه در پاریس (گالیمار6969.Gallimard، گرَسی7070.Grasset، لا رونسانس دو لیور7171.La Renaissance du Livre…)، کتاب های بسیار خوبی در اختیار طبقه روشنفکرِ جاافتاده قرار می داد. این اعتبار در پشت جلد کتاب بازتاب یافته است، که طبق تصویر 1، نام دو پلسین همراه با جمع عجیبی از نویسندگان و کتاب ها احاطه شده است.

«بافت» داستان سرباز یوهان بین المللی و متنوع است که کتاب را از بستر اصلی فلاندری اش خارج می سازد. این نکته هم قابل تامل است که نام عموی پل دومان، هنری دو مان، همراه با یکی از مقالاتش بر روی جلد این کتاب آمده است، و این می تواند نقش تایید کننده کارِ این مترجم جوان را ایفا کرده باشد. طرح جلدهای نسخه های فلاندری، آلمانی، و فرانسوی تفاوت چشمگیری با هم دارند. (تصویر 2، 3 و 4 را ببینید).

با اینکه طرح روی جلدِ نسخه های فلاندری و آلمانی تصویری از یک سرباز-کشاورز را بطور تمام و کمال به نمایش گزارده اند، طرح روی جلد نسخه فرانسوی در تبعیت از آداب و رسوم انتشاراتی فرانسه، کلاسیک و جدی بود. این "ترجمه‌ی" طرحِ جلد که سنت های فرهنگی و ویراستاری تعیین کننده چگونگی آن هستند، این رمان را کمتر در بستر مبارزه و درگیری ترسیم می‌کند؛ با این رویکرد، طرح جلدِ رمان را برای خوانندگان فرانسوی زبان عادی و خنثی جلوه می‌دهد، و این اثر را اثری ادبی و نه سیاسی، نشان می‌دهد. رسم الخطش هم رمان را از بستری آلمانی به زبان فرانسه «ترجمه» می کند.

تحلیل جهانی سرباز یوهان، نشان می‌دهد که پل دو مان، فراتر از یک مترجم است و به ظرافت های هر دو زبان کاملا واقف است. او این توانایی را دارد که به خوبی کل داستان را با توجه و دقت فراوان برگرداند؛ به لحاظ صحت زبانی از ابتدا تا انتها، نه تنها از زاویه دید جزئی و بلکه با دید کلی هم بطور فوق العاده عمل می کند. بخش بندی های کلی متن به همان میزان موزون است که دو پلسین به انجام رسانده است: در طول سیزده فصل از کتاب، تعداد پاراگراف ها و حتی تعداد جمله های هر پاراگراف به طور دقیقی رعایت شده است. چنین نگرش زبانی، که در ترجمه های نثر فرانسه، در طول دو قرن اخیر تا حدی منحصر به فرد است، می تواند منجر به کاهش ارزش ادبی و انعطاف پذیری روایت شود.(7) ولی دو مان به قدر کافی مهارت های ادبی و روایی در اختیار دارد که خواننده را در مورد قهرمان داستان، احساسات و علایق او علاقمند سازد.

دو مان برخلاف مترجمانِ روایت های داستانی، در برابر اصلاح (افراطی) سبک گفتاری مکالمه ها مقاوت می کرد. این مسئله در بین مترجمان، بویژه مترجمان فرانسوی بسیار رایج است که گفتگوها را از بخش روایی داستان در ترجمه با قدری وضوح بیشتر نسبت به اصل داستان از هم جدا می کنند. هرچند، در این داستان، چنین مداخله هایی به ندرت یافت می شود.

یکی از خصوصیات مورد نظر جهت بازسازی لحن داستان، طرح داستان است. از آنجایی که بخش بندی متن بطور کلی در هر دو نسخه برابر است، هر گونه مداخله در ترجمه از طرف دو مان بسیار قابل توجه است. از قرن هجدهم تا قرن بیستم، بسیاری از مترجمین فرانسوی بطور مرتب متون نثر وارد شده (برای مثال از آلمانی، انگلیسی و اسپانیایی) را در چندین پاراگرافِ اضافی، در ترجمه هایشان از داستان ها ثبت کرده اند. البته در این مورد، مترجم گاهی از اوقات تعداد پاراگراف ها را زیاد و گاهی از اوقات کم می کند، و این عدم هماهنگی را می توان به عدم جانبداری از سوی دومان در مواجهه با کشاکش بین دو نوع متن متفاوت از هم، شرح داد.

در فصل های پایانی این کتاب، تعداد مکالمات بیشتر می شود و ارتباط بین شخصیت ها شدت و هیجان بیشتری پیدا می کنند. سرباز یوهان (فرانسوی) درست همانند سرباز یوهان (هلندی)، (همچون بیشتر رمان ها، به ویژه رمان های تاریخی)، به تدریج از چشم اندازی رو به گذشته به روزنه ای آینده نگر در پیشِ رو می رسد. با این جابجایی، به سمتِ فرجامی نسبتاً خیالی و پیشگویانه، که در آن سرباز، که اکنون یک پدر است، پیغامش را به پسرش و – بنابراین- به نسل های آینده منتقل می کند، و این در انطباق با تغییر زمان فعل است: به ناگهان، زمان گذشته و حال جایگزین یکدیگر می شوند.7272.(“A présent, le soldat Johan traverse le village” De Pillecyn 1942: 258; “Nu gaat de soldaat Johan door het dorp” De Pillecyn 1939: 221).

در فصل پایانی، شدت یافتن وقایع، با جابجاییِ پی در پی پاراگراف های روایی و پاراگراف های گفتگو، نشان داده می‌شود و این زمینه را برای پایان حزن انگیز داستان مهیا می‌سازد جایی که پدر-سرباز-کشاورز رسالت خود در قبال فرزندش را به انجام می رساند. ساختار پاراگراف ها و بخش بندی ها، بازتاب دهنده شدت گرفتن روابط اجتماعی و عواطف هستند. در این شدت یافتنِ رو به پیشرفت، پل دو مان از همان تکنیک های مورد استفاده ی دو پلسین در مورد ساختار روایی، البته با اندکی تغییر، استفاده می کند. نوعی تغییر مجزا ولی قابل مشاهده در سبک روایی و زبانی مترجم وجود دارد که تا انتهای رمان ادامه دارد. دو مان در نهایت دنیای سرباز یوهان را با کمک فواصل بزرگ تر در بین پاراگراف ها با الهام چشم اندازی وسیع تر بر دنیاهایی پهناور و پیشِ رو می گستراند. این گشودگی در بُعد فضایی، مقارن با نوعی کاویدنِ جهان بینی سرباز، یعنی چکیده ای از ارزش هایی که او به پسرش منتقل می کند، همراه می شود. در انتها، دو مان، گویی با ایجاد نوعی گفتار پایانی، چهار صفحه انتهایی را از هسته اصلی داستان مجزا می کند.

برخلاف بسیاری از نویسندگان اصلی اهل فلاندر در سال های بین جنگ (اشتروول، والسخپ، تیمرمنز)، دو پلسین از کاربرد زبان محلی (و شفاهی)، یعنی در این مورد زبان فلاندری (نوعی گویش محاوره ای بومی هلندی)، به عنوان ابزاری جدال آمیز بر علیه یکپارچگی زبانی و متعارف سازی، اجتناب می کرد. آنچه برخی نویسندگان فرانسوی زبان در سوئیس «حق بد نوشتن» (میزوز7373.Meizoz 1996)، نامیده اند، کاملا با سبک ادبی او غریب است. از آنجایی که دو پلسین از گویش بومی استفاده نمی کند، دو مان در تنگنای انتخاب بین دو گویش فرانسوی بلژیکی و فرانسوی بین المللی که بین طرفداران فرانسوی زبانِ رمان هلندی فاصله ایجاد می کرد، قرار نمی گیرد. نادیده گرفتن این مباحثات در راستای سیاست های کلی لا توسون دور بود که به دنبال دستیابی به موقعیتی جهانی برای آثار ادبی شان بودند و در نتیجه از چشم اندازهای منطقه ای اجتناب می کردند.

در آنچه که در ادامه خواهد آمد، ترجمه سرباز یوهان را با جزییات بیشتری تحلیل می کنم تا به مشخص کردن برخی گرایشات و عواقب ایدئولوژیکی آنها بپردازم.

10.سبک شناسی سرباز یوهان

یکی از قابل توجه ترین ویژگی های سرباز یوهان سبک بسیار الهام بخش و انتزاعی آن است که به این کتاب ماهیتی حماسی، جهان شمول، و مثال زدنی می‌بخشد و این در سازگاری کامل با گفتمان استبدادی است. مثالی که در ذیل آمده، گفتمانی که دو پلسین به کار می برد را نشان می دهد: (دو پلسین 1939: 30–31).

شامگاه، دیگر فرا رسیده بود. اینجا مردی بود، که یک کلبه و یک گاو داشت. زن به مرد نگاه کرد. مرد با صدا نفس می کشید.

مرد گفت، بیا تو.

داخل به قدری تاریک بود که فقط بوی حیوانات، مکانی را که آنها در آن ایستاده بودند مشخص می کرد. آنجا بوی زندگی و باروری می داد. سگ در حالی که به زن تنه می‌زد، به آرامی می‌غرّید.

آنها مقابل کلبه، در سکوت جنگل و بوته‌زار، نان خوردند و شیر نوشیدند.

یوهان گفت: آن طرف، رودخانه است.

و در را بست. و بدین ترتیب سرباز یوهان همسرش را به دست آورد.(8)

البته که یک گزیده کوتاه نمی تواند همه ویژگی های سبکی رمان را نمایان کند، ولی تعدادی از آن ویژگی ها در این قطعه موجود اند. همانطور که در بالا نشان داده شد، مشخصه گفتمان این رمان، مفاهیم انتزاعی، فردیت زدایی، و لحن خنثی و حماسی است.

انتزاعی بودن می تواند از استراتژی های زیر حاصل شود:

  • استفاده از اسمی سازی، مانند عبارت « آنجا بوی زندگی و باروری می داد»، به طریقی که فرآیندِ زندگی و خصوصیتِ بارور بودن مانند موجود نشان داده می‌شوند.

  • استفاده از فراشمول، مثلاً «حیوان» به جای زیرشمول، به عنوان مثال «بُز»، یا «زن» به جای «گریت». تاثیر آن این است که یک مقوله و نه یک موجود خاص مورد تاکید قرار می گیرد.

  • همواره اسامی خاص با اسم ذات مربوطه توصیف می شود. یوهان تقریبا همیشه «سرباز یوهان» و نیکلاس7474.Niklaas همه جا «نیکلاسِ کشاورز» است. این همان تأثیر استراتژی بالا را داراست: شخصیت ها به واسطه مقوله‌ای که به آن تعلق دارند، شناخته می شوند. قابل توجه است که این یک مقوله حرفه ای برای مردان و مقوله جنسیتی برای گریت است.

  • استفاده از عبارات مبهم و اغواکننده: «سپس به ستارگان نگریست و به شمال رفت، از جایی که آمده بود» (دو پلسین 1939: 7).

فردیت زدایی می تواند به کمک موارد زیر حاصل شود:

  • استفاده مکرر از حرف تعریفِ معرفه (the). این به وضوح در عبارت «سرباز یوهان» “The Soldier Johan”:، که صدها بار استفاده می‌شود، صدق می کند. فردیت زداییِ یوهان از طریق طبقه‌بندی مکرر اوبه عنوان «سرباز»، بُعدِ اضافی دیگری به واسطه‌ی استفاده از حرف تعریف معرفه “the” پیش از اسم او به دست می آورد.

  • استفاده مکرر از اسامی خاص جایی که می شود از ضمیر شخصی استفاده کرد. این مانع از ایجاد حس همدلی و صمیمیت با شخصیت داستان می شود: سبب ایجاد فاصله می شود. (9)

  • استفاده از غیرجانداران به عنوان شخصیت اصلی، برای مثال: «چماق خیلی زود روی بدن سخت نیکلاس شکست و بعد صدای جِزجِز کلیدِ داغِ قرمز بر پیشانی اش را می شد، شنید.» (دو پلسین 1939: 121) در این صحنه ی شکنجه، چماق (که می شکند) و کلید (که جزجز می کند)، فعال هستند، و این در حالی است که اشاره ای به عکس العمل های نیکلاس کشاورز نشده است.

یک لحن خنثی اینگونه ساخته می شود:

  • به کار بردن افعال کلی و خنثی همچون «بودن» و «اتفاق افتادن». برای مثال: «غلیظ و شیرین، (…) شیری که در دهانش بود.» (دو پلسین 1939: 17). و یا در این گزیده: « یوهان گفت: آن طرف رودخانه است.»

  • استفاده از واژگانِ ساده و محدود: بوته‌زار، علفزار، پرچم، صلیب، درّه، ساعت ها، زمین، رودخانه، کلبه، محصول. این تکنیک، نوعی تاثیر افسون‌گر و کلیشه‌ای ایجاد می‌کند، برای مثال جمله‌ی «اینجا مردی ایستاده بود، که یک کلبه و یک گاو داشت.»

  • تکرار در همه سطوح، برای مثال در استفاده از حروف ربط. بارزترین مثال استفاده مکرّر از «و» در ابتدای جمله است، مثلاً در جمله‌ی « و او سگ را لمس می‌کرد» یا «و او در را بست».

  • علایم نقطه گذاریِ معمول

  • استفاده فراوان از همپایگی، برای مثال، همانگونه که قبلا به آن اشاره شد، استفاده از «و» در ابتدای جمله. این گزیده مثال خوبی از این تکنیک روایی است که به سختی از حرف ربط های وابسته بین جملات استفاده می شود.

حس حماسی به این شکل ایجاد می شود:

  • آوردن نام شخصیتِ اصلی: سرباز یوهان، که عنوان رمان هم هست.

  • جان بخشی، بدین ترتیب که نه تنها افراد بلکه زمین، بوته‌زار و رودخانه هم به شخصیت های حماسی تبدیل می‌شوند که روند وقایع را تعیین می کنند. برای مثال: «چنان می‌نمود که گویی زندگی بیرون برای برفِ سخت و یخ زده، قابل تحمل نبود.»

  • ترتیب کلمات، که اغلب ایجاد شکوه و ابهت می کند. «یک زنِ خوب بود، گریت». به علاوه، در این مثال، این تکنیک منجر به پیشی گرفتن مقوله (زن) از شخص (گریت) می شود.

  • کاربرد مَثَل ها، که بیان می دارد جریان وقایع شکل تثبیت شده و از پیش تعیین شده دارند. این همچنین نوعی اختیار را به او می دهد که برای مثال بتواند بگوید: «یک سخنِ خوب، بهتر از یک عهد است».

11.سبک ترجمه: بازنویسی با/ و جزئیات

چگونه پل دومان همه این ویژگی های سبکی را ترجمه کرد؟ اول از همه باید تاکید کرد که ترجمه او به متن اصلی خیلی نزدیک است: او به سختی چیزی را جا می اندازد یا اضافاتی به متن وارد می کند. ولی اگر چنانچه دو متن با جزییات بیشتری با هم مقایسه شوند، خصوصیات قابل توجهی از آن آشکار می شود. داستان نویسی دو مان متفاوت از دو پلسین است که بی‌آنکه به چشم بیاید، آن را بازنویسی می کند. گزیده ی زیر از ترجمه دو مان است که روی آن تمرکز کرده ایم:

Le soir était complètement venu. Il y avait un homme près d’elle qui possédait une cabane et une vache.

Elle leva les yeux sur lui. Il respirait bruyamment, comme elle.

- Entre, dit-il.

A l’intérieur, l’obscurité était telle que l’odeur des bêtes seule révélait l’endroit oú ils se trouvaient. Cela sentait la vie, une vie féconde. Et le chien vint la flairer en grognant doucement.

Ils mangèrent du pain et burent du lait, devant la hutte dans le silence du bois et de la bruyère.

- La rivière est là-bas, dit Johan.

Et il ferma la porte.

C’est ainsi que le soldat Johan conquit sa femme. (De Pillecyn 1942 : 33–34)

در این گزیده‌ی کوتاه، دو مان فعل بی اثرِ «داشتن (یک کلبه و یک گاو)» را با فعل خاص‌ترِ «مالک بودن» جایگزین می کند. او با تغییر «اینجا یک مرد هست» به «آنجا مردی نزدیک به او (مونث) بود»، و با جابجایی «او (مذکر) با صدا نفس می کشید» با «او (مذکر) با سر و صدا نفس می کشید، درست مثل او (مونث)»، لحن شخصی تری را ایجاد می کند. قابل توجه است که ترجمه دو مان دو بار به زن اشاره می کند درحالی که متن اصلی به او اشاره نمی کند. در انتها، دو مان «آنجا بوی زندگی و باروری می دهد» را به «آنجا بوی زندگی می داد، یک زندگی باروَر» ترجمه می کند، و بنابراین یک اسم انتزاعی را با صفت جایگزین می کند.

با استفاده از مقوله هایی که در توصیف سبک متون اصلی مورد استفاده قرار داده ایم، این امکان وجود دارد که بتوان نمونه هایی از تغییر را در ترجمه شناسایی کرد:

انتزاعی بودن:

  • پل دو مان برخی از متن ها را صریح‌تر بیان می کند. برای مثال، در صورت وجود عدم وضوح در یک مکالمه، او ممکن است «اوگفت» را اضافه کند. یا «[او (مذکر)] فهمید» (دو پلسین 66: 1939) به «(او) این زیبایی را درک کرد» (دو پلسین 1942: 76) تبدیل شود.

  • او برخی از اسامی ذات را به صفت تبدیل می کند، برای مثال: «برهنگی» به «برهنه» و «باروری» به «بارور» تبدیل می شوند.

  • در برخی موارد، او زیر شمول را جایگزین فرا شمول می کند. برای مثال، او نام گریت را چندین بار به کار می برد، در حالیکه دو پلسین او را «آن زن» خطاب می کند. « زن گفت دنیا بزرگ است،» (دو پلسین 1939: 67) به « گریت گفت دنیا بزرگ است » تبدیل می شود.

فردیت زدایی

  • انتخاب واژگان پل دومان اغلب جملات دو پلسین را شخصی تر می کند: «فکرِ یک زن به ذهن او (مرد) آمد.» به «او گاهی اوقات مصاحبت یک زن را آرزو می‌کرد» و «اینجا یک گاو هست» به «من یک گاو دارم» تبدیل می شوند.

خنثی بودن

  • پل دو مان گاهی اوقات برای جلب توجه به عواطف و آنچه گفته شده، علامت تعجب به متن اضافه می کند.

  • با اینکه از «و» در ابتدای تعدادی از جملات استفاده می کند، اغلب این حرف ربط را حذف می کند. برای مثال: «و سپس بار دیگر شب، کلبه را فراگرفت (…)» (دو پلسین 1939: 19) به « بار دیگر شب کلبه را فراگرفت (…)» (دو پلسین 1942: 21) و یا «و یک روز صبح، یوهان جلوی درش در بوته‌زار یک گاو دید» (دو پلسین 1939: 24) به «یک روز صبح، یوهان جلوی درش در بوته‌زار یک گاو دید» (دو پلسین 1942: 26).

  • دو مان کاربرد حرف ربط را دگرگون می سازد و استفاده بیشتری از آن نسبت به دو پلسین انجام می دهد.

  • دو مان از تکرارهای کمتری استفاده می کند. برای مثال، پرچم کشاورزان در این داستان اغلب به «پرچم با طرح مشعل و زمینِ شخم زده» توصیف می شود. دو مان گاهی اوقات این را به کلمه «پرچم» کوتاه می کند.

  • در هلندی تفاوت بین نقل قول مستقیم و غیر مستقیم اغلب با گیومه مشخص نمی شود. در نسخه فرانسوی، علامت نقل قول اضافه شده است. با اینکه مشخص نیست این تصمیم دو مان است یا خیر، ولی بر روایتِ داستان تاثیر می گذارد، چرا که صداهای مختلف با وضوح بیشتری مشخص شده اند، و این سرزندگیِ خاصی به سبک می بخشد.

حس حماسی

  • گاهی اوقات پل دو مان ترتیبِ مشخصِ جمله را خنثی می کند: «اینجا می خواهم زندگی کنم» تبدیل می شود به «می خواهم اینجا زندگی کنم».

  • مداخله مهمی که دو مان انجام داده، این است که همیشه از فرمول «سرباز یوهان» استفاده نمی کند، بلکه گاهی اوقات «یوهان» یا «او» را به کار می برد. برای مثال: «ولی اکنون سرباز یوهان زمین را کشف کرد» (دو پلسین 1939: 15) تبدیل می شود به «ولی اکنون او زمین را کشف کرد». (دو پلسین 1942: 16).

  • دومان همیشه گفته های اخلاقی دو پلسین را حفظ نمی کند. برای مثال، «یک کشاورز بدون زن، یک کشاورز واقعی نیست» (دو پلسین 1939: 19) تبدیل می‌شود به «آیا یک کشاورز می تواند بدون داشتن یک زن، یک کشاورز واقعی باشد؟» (دو پلسین 1939: 21).

مقایسه من از ترجمه دو مان با متن اصلی دو یافته مهم را در بر داشته است. اول اینکه، قابل توجه است که پل دو مان متن هایی که دارای بار معنایی جنسی هستند را در کمترین حد ممکن معنی می کند. برای مثال: «اعتراف شهوت‌ زده‌ی سوگواری و خود تباهی» (دو پلسین 1939: 30 ) به «تمایل او به نفس کشی» (دو پلسین 1942: 32) و «(یوهان) سپس دستش را روی شانه او قرار داد و با بالا آوردن انگشتانش سینه‌های او را احاطه کرد.» (دو پلسین 1939: 40)، تبدیل می‌شود به «این فکر منجر شد او شانه یا سینه گریت را با خوشحالی به آغوش کشد» (دو پلسین 1942: 45). دوم اینکه، به نظر می رسد دو مان در برخی از موارد «اصلاحات جنسیتی» انجام داده است. قبلا اشاره کرده ام که اواغلب از نام «گریت» به جای «زن» استفاده می کند و اینکه او بیشتر از متن اصلی نام اورا به کار می برد. به علاوه، عبارتِ «قبل از اینکه زن بگیرد» (دو پلسین 1939: 45) با شیوه ای کمتر مردسالارانه به «پیش از آنکه با همسرش ملاقات کند» (دو پلسین 1942: 45) ترجمه شده است، و «زن (مونث) به سوی او دوید» (دو پلسین 1939: 67) به «او (مذکر) به سوی او (مونث) دوید» (دو پلسین 1942: 77)، ترجمه شده اند، او (مذکر) برای ملاقات او(مونث) می‌آید. از همه جالب توجه تر، شاید این باشد که «زاده شده از آدم» (دو پلسین 1939: 98)، به «زاده شده از آدم و حوا» (دو پلسین 1942: 113) ترجمه شده است.

همه این مداخلات جزئی در نگاه ریزبینانه به متن دارای این اثرگذاری است که سبب تفاوت گفتمان پل دو مان از گفتمان دو پلسین در سطوح بالاتر می شود. به دلیل برگزیدن روش ترجمه که در بالا به آن اشاره شد، لحن ترجمه پل دو مان، حالت انتزاعی کم‌تری دارد، شخصی‌تر است و خنثی بودن، و جنبه حماسی کمتری دارد. اگر چنانچه این رمان هلندی را می توانستیم نوع خفیفی از ادبیات جانبدارانه بنامیم، این نگرش نه تنها به دلیل موضوع سرباز/جنگجو آن، بلکه به خاطر سبک روایی آن بود. با تضعیف این سبک روایی مغرضانه، پل دو مان، ماهیت ایدئولوژیکی و مضمون رمان را محو کرده است. طرح داستان تغییری نیافته است، ولی لحن جهانی، غیرشخصی، و یکپارچه آن به لحنی شخصی تر، عاطفی تر، گونه گون تر، و ملموس‌تر تبدیل شده است. در نتیجه این رمان کمتر به درد هدفِ تبلیغاتی می خورد. البته که، از دیدگاه ادبی، این سبب تضعیف نقاط قوّت و منحصر به فرد بودن رمان می شود. دیگر این سبک، به طور کامل با محتوا هماهنگ نیست. شاید این یکی از دلایلی است که ترجمه این رمان موفقیت زیادی نداشته است.

12.پذیرش سرباز یوهان

ترجمه فرانسوی سرباز یوهان به هیچ عنوان جزء رمان های پرفروش نیست. طبق اطلاعات جزئی در پرونده دیدییر و لا توسون دور، 860 نسخه از این کتاب در 24 ام جولای 1942 فروخته شد.

مطبوعات فرانسوی زبان توجه اندکی به ترجمه سرباز یوهان نشان دادند. کاساندره 7575.Cassandre، هفته نامه ای که پل کالین7676.Paul Colin سردبیرش بود و برای آن می نوشت، نقدی به این کتاب اختصاص داد. «بیایید انتشارات لا توسون دور را بستاییم، چون به خوانندگان فرانسوی زبان این امکان را می دهد که از این رمان های بزرگ بهره مند شوند، و بهترین نویسندگان فلاندری مان را کشف کنند.» منتقدی با اختصار جِی. اِل.7777.J.L. (1942 ب) هم ترجمه دو مان را به خاطر «ارزش گزاردن به یکپارچگی و همینطور توازن ادبی این اثر فوق العاده» ستود. نقدِ مفصل تر دیگری در شامگاه (ال. اف. 1942)7878.Le Soir (L.F. 1942) که همواره توجه فراوان به کتب انتشار یافته از لا توسون دورنشان می داد، ظاهر شد. این نقد بالاخص در نوع خود جالب توجه است. نقد با این جمله شروع می شود که غنای ادبیات بلژیک در ماهیت دوگانه آن است، که در حقیقت اشاره به این دارد که ادبیات بلژیک هم هلندی و هم فرانسوی زبان است. این نقد ادامه می دهد که متاسفانه همه افراد از این ماهیت دوگانه لذت نمی برند چرا که با اینکه خوانندگان فلاندری به زبان فرانسه مطالعه می کنند، ولی خوانندگان فرانسوی زبان اغلب به زبان هلندی مطالعه نمی کنند. بنابراین: «لازم است که به ترجمه متوسل شوند». شامگاه بیان می دارد که از زمان آغاز جنگ، نگرش بلژیکی های فرانسوی زبان بهتر شده است. در عین حال، این منتقد اعتراف می‌کند که فیلیپ دو پلسین « متاسفانه نامی آشنا برای خواننده فرانسوی زبان نیست». در این مقاله، ترجمه (تحسین شده) این کتاب (10) این‌گونه تعبیر می‌شود که، این اثر گامی مهم در راستای رشد آگاهی بلژیکی های فرانسوی زبان در این مورد که فلاندرز، و نه فرانسه، شریک «طبیعی» آنهاست.

خواننده ای که عادت به خواندن آثاری با الهام بخشی از فرانسه، یا آثار ترجمه شده از کشورهای خارجی، و آداب و رسوم و سنّت هایشان که متفاوت از ماست، دارد، از یافتن تصویری چنین واقع بینانه از کشور خودش در یک اثر ترجمه شده، متحیر می شود. او از قرابت بسیار نزدیک شخصیت های داستان که به زبانی متفاوت از زبان آنها خود را ابراز می کنند، شگفت زده می شود.

و دست آخر، منتقد نتیجه گیری می کند: «هیچ بلژیکی نمی تواند کتابی از این دست را نادیده بگیرد.» این می تواند به این معنی باشد که هیچ بلژیکی نباید این کتاب را نادیده بگیرد، بلکه این معنی را دارد که در صورتی که شما این رمان را نادیده بگیرید، نمی توانید یک بلژیکی باشید. بدین ترتیب، شامگاه این کتاب را به شکل نمادینی بلژیکی به حساب می آورد، و با همه تأکیدی که بر شباهت های بین زبان های هلندی و فرانسوی دارد، حداقل این همان ترتیبی است که شامگاه دوست دارد بلژیک را این چنین در نظر بگیرد. (11)

در این چشم انداز، تفاوت های بین دو زبان در این کشور، به حداقل می‌رسد، و به نظر می رسد که این نگرش موجب بیزاری بسیار دو پلسین بوده است. به عقیده وی، زبان و فرهنگ یکی هستند:

از آنجا که عناصری که در انظار مردم غریب و خصمانه بودند، بایستی ابتدا به واسطه زبان، تطهیر می‌شدند؛ زبان هم‌مسیر با عقاید و پندارها پیش می‌رفت. و هنوز هم چنین است. اگر زبان مکالمه در یک شهر فلاندری فرانسه است، با صد درصد قطعیت می توان این را بیان کرد: این مردم شیفته انگلیس هستند، عکس العمل این خواهد بود. زبان منطقه ما عقاید و پندارها را تحت پوشش قرار می دهد. از آنجایی که زبان، توصیف کننده سرشت آدمی است (…) همه ما از این که بدانیم چگونه زبانمان، که ذهن و دلمان، و در نتیجه فرهنگمان را گویا می کند، با مردممان پیوند دارد. (…) احساس خرسندی خواهیم کرد، این مسئله در ارتباط با باروری فرهنگی یا اَختگی فرهنگی است.(دو پلسین 1942) (12)

این جملات دو پلسین در سوم ژوئن 1942 در روزنامه ای فلاندری، آخرین اخبار7979.Het Laatste Nieuws (The latest News) ، درست زمانی که ترجمه فرانسوی کتابش در دفاع از نقطه نظرات مخالف در مورد سیاست فرهنگی وارد صحنه شده بود، به چاپ رسیدند. اگر عبارت اختگی فرهنگی را از او اقتباس کنیم، سرباز یوهان موردی از اختگی فرهنگی است. با بسط دادن استعاره می توان دریافت که دو مان بطور متفاوتی می اندیشید و به باروری متقابل اعتقاد داشت. اورتوین دو گراف، نوعی «ملی گرایی مکمّل» را به اونسبت می دهد: «دو مان به طور مرتب این تکلیف دوگانه را مورد تاکید قرار می دهد: ادبیات ملل مختلف (…) بایستی در عین حال که امکان باروری متقابل را تامین می کنند، لازم است در برابر میراث ملی شان درست و دقیق باشند» (دو گراف 1989: 118). (13)

در این بخش، تمایل دارم به جزییاتی برگردم که در مقایسه ام از ترجمه و متن اصلی انجام داده ام، و در سایه مباحث مطرح شده در بالا، مرتبط هستند. دو پلسین می نویسد: «منطقه ای که در آن به آلمانی تکلم می کنند.» پل دو مان آن را اینگونه ترجمه می کند: «کشور آلمان». بنابراین، دو مان «آلمان» را با بار معنایی متفاوتی به کار می برد: نه به عنوان یک زبان بلکه به عنوان یک ویژگی. ایده ی ارتباط بین خاک و زبان بطور قابل توجهی از این ترجمه رخت بر می بندد. این تغییر جزئی ایدئولوژی زیربنایی، مسئله ی «یک کشور واحد – مردم واحد- زبان واحد» را سست می کند، که در پروژه سیاسی دو پلسین نقش مهمی دارد، در حالی که این امر در مورد دو مان صدق نمی کند. (14)

13.نتیجه گیری

می توان گفت که هر دو، پل دو مان و فیلیپ دو پلسین خواستار یک فرهنگ دو زبانی بودند که در آن فلاندرز می توانست نقش خود را ایفا کند. فیلیپ دو پلسین به امپراطوری بزرگ آلمان می اندیشید که در آن فلاندری و آلمانی، دو زبان مرتبط با هم از لحاظ تاریخی، می توانستند دو زبان تعیین کننده در توصیف هویت ملّی واحد نقش ایفا کنند. این در حالی است که، پل دو مان، شکلی از بلژیک را در نظر داشت که در آن فرانسه و هلندی به عنوان دو روش برای ابراز هویت ملیِ واحد عمل کنند. برای پل دو مان، ترجمه یک کتاب فلاندری برای خوانندگان بلژیکی فرانسوی زبان، جنبه درون-فرهنگی داشت. برای دو پلسین، چنین ترجمه ای کاملا بین-فرهنگی بود. هر یک برنامه سیاسی متفاوتی دنبال می کردند، و رمانی که بیانگر هویت ملی باشد، می‌توانست در آن نقش ایفا کند. در عین حال، پل دو مان با دستکاری سبک این اثر، وجهه سیاسی اش را تضعیف می کند. با ترجمه این رمان هلندی به فرانسوی، پل دو مان نه تنها نوعی «اَختگی فرهنگی» انجام می دهد: ارتباط بین زبان و هویت ملی که به عقیده دو پلسین جنبه حیاتی دارد، را سست می کند. طبق بیانات دو پلسین، هر ترجمه ای می تواند به اَختگی فرهنگی تعبیر شود. بلکه دو مان علاوه بر این به اَختگی سبک شناسی هم دست می زند، و ارتباط بین محتوا و شکل را در رمان اصلی تضعیف می کند و این متن را به سمت گفتمان دیکتاتوری می برد.

در این مقاله نشان داده ام که آثار ترجمه دو مان به نحوی غیر عادلانه نادیده گرفته شده اند. ترجمه های او را می توان و بایستی به عنوان نوشتجاتی منحصر به فرد مطالعه کرد. این ترجمه ها به پاراگراف کلیدی و مرتبط از متن «بلژیک در طول جنگ» در ارتباط است که سعی داریم بطبق توصیه های دریدا آنها را بازسازی کنیم. این مورد خاص هم نمونه ای از کارِ فرهنگی در زمان و مکانی پر آشوب همچون بلژیک درگیرِ جنگ است، که در آن حضور ایدئولوژی های مختلف اوضاع را وخیم کرده بود. یک تحلیل دقیق و بررسیِ بافتیِ این کارِ فرهنگی می تواند نکات ظریف، تفاوت ها، و حتی تناقضات مربوط به مواضع ایدئولوژیکی را آشکار سازد. پیش پا افتادگی هم موضوعی است که باید در این تحلیل مورد توجه قرار بگیرد: ریموند دو بکر، که با دومان اختلاف عقیده داشت، در 12 ام دسامبر 1942 اعلام می دارد: «فرانسه دومان رضایت بخش نیست»8080.son travail est absolument nul. آیا این تنها یک افترا از سوی کسی است که قصد بیرون کردن او از این مرکز انتشاراتی را داشت، یا ادعای نداشتن دانش کافی دومان از زبان فرانسه ارتباطی با این ترجمه بی طرفانه دارد؟ به هر حال، ترجمه ی او تاثیر گذار نبود، زیرا نتوانست بلژیکی های فرانسوی زبان را که دارای هویت مشترکی با فلاندری ها بودند را متقاعد سازد. این مورد به وضوح نشان می دهد که سیاست و فنون ادبی در ارتباط تنگاتنگ هستند و اینکه ترجمه می تواند در تغییر هر دو آنها نقش داشته باشد. این نقش ممکن است ناموفق باشد، همان‌گونه که در این مورد اتفاق افتاد، البته این سببِ کاهش جذابیت اثر یا کاهشِ ارزش آن برای مطالعه نمی‌شود.

توضیحات

(1)

ترجمه نقل قول های هلندی و فرانسویِ این مقاله را خودم انجام داده‌ام، البته با کمک های بسیار ارزشمند هرلیندا وِکِمنز و کرستن مالمایر. در جاهایی که نقل قول ها مفصل هستند، نسخه اصلی فرانسوی و هلندی را هم خواهم آورد. همچنین، لازم می دانم از پروفسور ام. خوزه لمبرت جهت ارائه نقطه نظراتش در مورد نسخه اولیه این متن تشکر کنم.

(2)

ریموند دو بکر علاوه بر این برنامه ریزی کرده بود که به انتشار ژورنالی ادبی بپردازد که در آن نویسندگان جوان از بروکسل و والونیا با همکارانِ اسکاندیناویایی و آلمانی خود ملاقات و تبادل نظر کنند: «تنها چنین مواجهه ای می تواند آثار جدیدی را بپروراند که این نگرش جدید در آنها موج بزند»8181.“Ce n’est que par cette confrontation que des oeuvres impregnées de la nouvelle conception de vie pourront surgir parmi eux.”. پل دو مان قرار بود عضو بخش تحریریه شود (منشی)، ولی این ژورنال هرگز وجود خارجی پیدا نکرد. در سال 1942، دکتر تسکه8282.Dr. Teske از تبلیغات آبتیلانگ8383.Propaganda-Abteilung، که از دیدییر بیزار بود، پیشنهاد داد که گروه موندوس، پل دو مان را جایگزینِ دیدییر کنند. موندوس این پیشنهاد را رد کرد (دِهان 1995: 232).

(3)

عنوان کتاب ترجمه شده آلواردز Le double visage بود. علاوه بر این، پل دو مان از کتاب ِ اصلی روح ملل: ایتالیایی-فرانسوی-آلمانی8484.Geist der Nationen: Italiener-Franzosen-Deutsche ، که توسط اِی. ای. برینکمان8585.A.E. Brinckmann در 1938 نوشته شده بود، به ترجمه کتاب روح ملل8686.Esprit des Nations کمک کرد. در سال 1945، او ترجمه ای هلندی از اثر موبی دیک8787.Moby Dick نوشته ملویل8888.Melville را به چاپ رساند. متاسفانه موفق به یافتن هیچ مکاتبه ای در ارتباط با ترجمه این اثر برای لا توسون دور نشدم.

(4)

طبقِ نظرِ دِهان (228: 1995)، دو بِکِر مسئول رسیدگی به مقالات و دیدییر مسئول رمان ها بودند. در صورت جلسه دادگاه در مورد بازجویی از دو مان، او بیان می دارد که گاهی اوقات کتاب هایی برای نشر پیشنهاد کرده است. برای مثال او به رمان ماکس هاولار 8989.Max Havelaarکه توسط نویسنده هلندی مولتاتولی9090.Multatuli نوشته شده، و به لحاظ استراتژیک پاسخ خوبی در این بازجویی به شمار می رفت، اشاره می کند. ماکس هاولار رمانی در مورد استعمار اندونزی توسط هلند است که مربوط به سال 1860 است و از لحاظ سیاسی در آن شرایط، شبهه آمیز به شمار نمی رفت.

(5)

دو پلسین همان عقیده را داشت: «و آیا آثار برجسته ادبیات فرانسه در کشورمان توسط نویسندگانی با اصل و نسب فلاندری-آلمانی تولید نشده اند؟» (دو پلسین 1941).

(6)

در سال 1941 دو پلسین توسط برت رنکه به عنوان تجلی هویت ملی فلاندری معرفی شد. « به سختی می توان تجسم بهتری از همه خصوصیات مربوط به هویت ملی مرد فلاندری را- که دو کوستر9191.De Coster به دو قطب تییل9292.Tijl و لامه9393.Lamme تقسیم نموده، را فراتر از شخصیت تنومند این مرد اجتماعی تصور کرد که از خندیدن لذت می برد، پشت میز دورهمی شلوغ نشسته، و با پاسخی زیرکانه از یک طرف و یک شوخی دوستانه از سوی دیگر، به فضایل یک نوشیدنی خنک می اندیشد» (رنکه 1941).

(7)

ترجمه این رمان در فرانسه بین قرن 18 ام و نیمه دوم قرن20 ام در تعدادی از پایان نامه های کارشناسی ارشد در دانشگاه کی. یو لوون مطالعه شده است. برای مثال، دو بیوره9494.De Bièvre 2003. همچنین لمبرت9595.Lambert 1982–1979 و رابینز9696.Robyns 1990.

(8)

همه نقل قول ها از فیلیپ دو پلسین ، اثر سرباز یوهان (هلندی) هستند. آمستردام، وان کمپن، 1939 و فیلیپ دو پلسین سرباز یوهان (فرانسه). بروکسل انتشارات لاتوسون دور، 1942. در ترجمه ام از متون هلندی و فرانسه، سعی بر این داشته ام که همه ویژگی هایی که قصد تاکید بر آنها داشته ام را به درستی تمام به انگلیسی برگردانم.

(9)

جمله پایانی، که در ابتدای این مقاله نقل قول کرده ام، یک استثنای جالب توجه است.

(10)

«ترجمه پل دو مان لحن حماسی‌ای را که به واسطه زبان بسیار ساده حاصل می آید، حفظ می کند.»

(11)

در سال 1942، کاساندره، مقاله ای از رمان دیگری که پل دو مان از نویسنده آلمانی پل آلوارز، به نام تصویر دوگانه ترجمه کرده بود، به چاپ می رساند. در این کتاب باز هم بلژیک به عنوان محل تلاقی دو فرهنگ معرفی می شود9797.“Ceux qui, depuis longtemps, ont compris la vocation de la Belgique et sa mission de “soudure” des deux grandes cultures d’Europe – la latinité et la germanité à concilier et à réconcilier – ont souffert de ses partis pris de silence envers l’art et la littérature de la jeune Allemagne (…).”. این منتقد ادعا دارد، یکی از آن کتاب ها را اکنون پل دو مان آماده کرده است.9898.“une traduction presque impeccable de P. de Man.” (J.L. 1942a)

(12)

عبارت «شیفته انگلیس» ممکن است کمی اینجا غیرعادی باشد. شاید به این حقیقت اشاره دارد که دولت (فرانسوی زبان) بلژیک در ابتدای جنگ به لندن فرار کرد.

(13)

پل دو مان نگرش مثبتی نسبت به نفوذ هنری داشت: «وقتی در یک کشور یک دستور العمل سبکی شکل بگیرد، این دستور العمل دوباره با تولدی دیگر ظاهر می شود و بطور معجزه آسایی تغییر شکل می یابد. این نشانی از عدم اعتبار و نشاط در استفاده از گنجینه های کشورهای مجاور نیست، بلکه دقیقا معکوس آن است» ( دو مان 1942ج).

(14)

در حقیقت ترجمه این نکته کوچکِ قابل!ِ توجه سخت است. در هلندی واژه “Diets”مورد استفاده قرار می گیرد.9999.“(H)etgebied waar ze Dietsch spraken” is translated by Paul de Man as “le pays thiois”.

یادداشت

1.Paul de Man
2. De Soldaat Johan
3.Filip de Pillecyn
4.H. U. Brussels/ K. U. Leuven
5.Monir Gholamzadeh Bazarbash, Allame Tabataba’ei University, Iran
6.Alireza Akbari, KU Leuven, Belgium
7.contextualisation
8.Martin McQuillan
9.Jacques Derrida
10. De soldaat Johan
11.Dirk de Geest
12.Humbeeck
13.Antoon de Poortere
14.Volk en Staat (People and Nation)
15.De Week (The Week)
16.Bert Ranke
17.Waffen-SS
18.Toussaint van Boelaere
19. Amsterdamsch Algemeen Handelsblad (Amsterdam’s General Business Paper)
20.Van Boelaere
21.Brems and Sintobin
22.Herbert van Nuffelen
23.“blood and soil” novel
24. Het Laatste Nieuws (The Latest News)
25.De Maegt
26.Burgundy
27.Légende d’Ulenspiegel (The Legend of Eulenspiegel)
28.Charles De Coster
29.Leeuw van Vlaanderen (The Lion of Flanders)
30.Henri Conscience
31.Propaganda Abteilung (Propaganda Division)
32.Fincoeur
33.La Toison d’Or
34.Didier
35.Raymond de Becker
36.Pierre Daye
37.Von Ribbentrop
38.Philip the Good
39.Habsburg dynasty
40.Edouard Didier
41.Jeune Europe movement
42.Els de Bens
43.Hendrik de Man
44.New Order
45.Antwerp
46.Free University of Brussels (ULB)
47.Le Libre Examen (The Free Inquiry)
48.Le Soir (The Evening)
49.Le Soir volé, The Stolen Evening
50.Gleichschaltung (uniformity of attitude)
51.R. De Becker
52.“Chronique littéraire”
53.“A partir de la mi 1941 je faisais en même temps un travail de lectorat et de traduction pour les Editions de la Toison d’Or”.
54.“Par des amis qui y étaient édités ou qui y travaillaient comme traducteurs et qui m’ont recommandé comme traducteur de l’allemand et du flamand” (Procès-Verbal 1946).
55.Ortwin de Graef
56.Het Vlaamsche Land (Flemish Country)
57.Bibliographie Dechenne (Dechenne Bibliography)
58.Responses. On Paul de Man’s Wartime Journalism (Hamacher et al. 1989)
59.Das Zwiegesicht (The Double Face)
60.Paul Alverdes
61.Xavier Dehan
62.Wallonia
63.“mystic microbe”
64.Streuvels
65.Walschap
66.Timmermans
67.Meylaerts
68.Dick Pels
69.Gallimard
70.Grasset
71.La Renaissance du Livre
72.(“A présent, le soldat Johan traverse le village” De Pillecyn 1942: 258; “Nu gaat de soldaat Johan door het dorp” De Pillecyn 1939: 221).
73.Meizoz
74.Niklaas
75.Cassandre
76.Paul Colin
77.J.L.
78.Le Soir (L.F. 1942)
79.Het Laatste Nieuws (The latest News)
80.son travail est absolument nul
81.“Ce n’est que par cette confrontation que des oeuvres impregnées de la nouvelle conception de vie pourront surgir parmi eux.”
82.Dr. Teske
83.Propaganda-Abteilung
84.Geist der Nationen: Italiener-Franzosen-Deutsche
85.A.E. Brinckmann
86.Esprit des Nations
87.Moby Dick
88.Melville
89.Max Havelaar
90.Multatuli
91.De Coster
92.Tijl
93.Lamme
94.De Bièvre
95.Lambert
96.Robyns
97.“Ceux qui, depuis longtemps, ont compris la vocation de la Belgique et sa mission de “soudure” des deux grandes cultures d’Europe – la latinité et la germanité à concilier et à réconcilier – ont souffert de ses partis pris de silence envers l’art et la littérature de la jeune Allemagne (…).”
98.“une traduction presque impeccable de P. de Man.” (J.L. 1942a)
99.“(H)etgebied waar ze Dietsch spraken” is translated by Paul de Man as “le pays thiois”.

منابع:

A.D.P.
1939 “Filip de Pillecyn en zijn werk”. Volk en Staat. May 29.
Anonymous
1941 “De Walen willen niet mee”. Volk en Staat. November 22.
Brems, Elke Tom Sintobin
ed. 2008De goudsmid en de klein-inquisiteur. Essays over F.V. Toussaint van Boelaere. Gent: KANTL.
Cetra
2004 “La traduction littéraire comme problème belge ou la littérature comme traduction”. Dirk de Geest and Reine Meylaerts, eds. Littératures en Belgique/ Literaturen in België. Brussels: P.I.E.-Peter Lang. 105–135.
De Bens, Els
1989 “Paul de Man and the Collaborationist Press”. Werner Hamacher, Neil Hertz and Thomas Keenan, eds. Responses. On Paul de Man’s Wartime Journalism. Lincoln and London: University of Nebraska Press. 85–94.
De Bièvre, Laurence
2003Un moment-clef dans les lettres du XXe siècle: Maurice-Edgar Coindreau, traducteur du roman américain. Mémoire de licence KULeuven.
De Bruyn, Jeanne
1942 [no title]. Volk en Staat. February 26.
De Geest, Dirk
2005 “Filip De Pillecyn: toch (niet) van gisteren?”. Filip De Pillecyn Studies I. 7–17.
2007 ““Ik wil een vrije boer zijn”. De soldaat Johan herlezen”. Filip De Pillecyn Studies III. 85–103.
De Graef, Ortwin
1989 “Aspects of the Context of Paul de Man’s Earliest Publications followed by Notes on Paul de Man’s Flemish Writings”. Werner Hamacher et al., eds. Responses. On Paul de Man’s Wartime Journalism. Lincoln and London: University of Nebraska Press. 96–126.
Dehan, Xavier
1995 “Jeune Europe, le Salon Didier et les Editions de la Toison d”Or (1933–1945) ”. Cahiers CREHSGM 17. 203–236.
De Maegt, Joris
1941 “Interview met een vijftigjarige. Dr Filip de Pillecijn over de jeugd, de literatuur en de toekomst”. Het Laatste Nieuws. April 1.
De Man, Paul
1941a “Le destin de la Flandre. Après les journées culturelles germano- flamandes”. Le Soir. September 1.
1941b “Chronique littéraire. “Trois épreuves” par Daniel Halévy”. Le Soir. October 14.
1942a “Pour que le peuple lise. Les initiatives de l’agence Dechenne”. Le Soir. January 20.
1942b “Sur les caractéristiques du roman belge d’expression française”. Le Soir, February 24.
1942c “Noord- en Zuid-Nederlandsche Letterkunde van heden”. Bibliographie Dechenne. July.
De Pillecyn, Filip
1939De soldaat Johan. Amsterdam: Van Kampen.
De Pillecijn, Filip
1941 “Een nieuwe richting in ons Geestesleven”. Het Laatste Nieuws. January 16.
De Pillecyn, Filip tr. Paul de Man
1942Le soldat Johan. Bruxelles: Editions de la Toison d’Or.
De Pillecyn, Filip
1942 “Lof van den Taalstrijd”. Het Laatste Nieuws. June 3.
De Poortere, A.
1941 “Dr. F. De Pillecijn vijftig Jaar. Een interview met den Letterkundige”. Volk en Staat. March. 23–24.
Fincoeur, Michel B.
1998 “De uitgeverswereld in België tijdens de Tweede Wereldoorlog. Het voorbeeld van de “Editions de la Toison d’ Or””. Dirk de Geest et al., eds. Hun kleine oorlog. De invloed van de Tweede Wereldoorlog op het literaire leven in België. Leuven: Peeters. 49–79.
Hamacher, Werner
et al. eds. 1989Responses. On Paul de Man’s Wartime Journalism. Lincoln and London: University of Nebraska Press.
Humbeeck, Kris
2009 “Manhaftigheid, arbeid en gemeenschap in de romans Houtekiet en De soldaat Johan .” Filip De Pillecyn Studies III. 27–47.
J.L.
1942a “Le double visage de Paul Alverdes”. Cassandre. April 5.
1942b “Le soldat Johan par Filip de Pillecyn”. Cassandre. June 21.
L.F.
1942 “Le Soldat Johan”. Le Soir. June 24.
Lambert, José
ed. 1979–1982E.T.A.Hoffmann, Contes fantastiques. Traduction de Loève- Veimars. Chronologie, Introduction, Notes. Paris: Flammarion.
Meizoz, J
1996 “Le droit de “mal écrire”. Mises en scène de l’écart linguistique chez les écrivains francophones non hexagonaux: trois cas helvétiques (XVIIIe-XXe siècle)”. Actes de la Recherche en Sciences Sociales 111–112. 94–111.
Meylaerts, Reine
2004a “La traduction dans la culture multilingue: à la recherche des sources, des cibles et des territoires”. Target 16:2. 289–317.  https://​doi​.org​/10​.1075​/target​.16​.2​.05mey
2004bL’aventure flamande de la Revue belge: langues, littératures et cultures dans l’entre-deux-guerres. Documents pour l’histoire des francophonies. Europe, 5. Brussels: Editions Archives et Musée de la Littérature – P.I.E. Peter Lang.
Pels, Dick
1991 “Treason of the Intellectuals: Paul de Man and Hendrik de Man”. Theory Culture Society 8. 21–56.  https://​doi​.org​/10​.1177​/026327691008001003
Procès-Verbal d’interrogatoire. 30 juillet
1946, 15h. Paul-Adolf-Michel De Man, né Anvers le 6 décembre 1919 (domicile: Anvers, Longue Rue d’Argile, n°2). Interrogé par Roger Vinçotte. (4196–4199/46 – Kr Brussel).
Ranke, Bert
1939 “De Soldaat Johan van Filip de Pillecyn”. De Week 1:5.
1941Filip de Pillecyn. Een proeve van synthese der persoonlijkheid. Antwerpen: De Nederlandsche Boekhandel.
Robyns, C.
1990 “The Normative Model of Twentieth Century Belles Infidèles: Detective Novels in French Translation”. Target 2:1. 23–42.  https://​doi​.org​/10​.1075​/target​.2​.1​.03rob
Toussaint van Boelaere, F.V.
1939 “Filip de Pillecyn: De soldaat Johan”. Amsterdamsche Algemeen Handelsblad. August 25.
Van Uffelen, Herbert
2006 “Over de receptie van het werk van Filip de Pillecyn in het Duitse taalgebied”. Filip de Pillecyn Studies II. 15–36.

Address for correspondence

Elke Brems

Oude Baan 45

B-3360 KORBEEK-LO

Belgium

[email protected]