ترجمهپردازش چندمدی در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن: مترجمین شفاهی توجه خود را بر مد دیداری بیشتر از شنیداری معطوف می
کنند [Multimodal processing in simultaneous interpreting with
text: Interpreters focus more on the visual than the auditory
modality]
چکیده
مطالعهی پیش رو به مطابقت یا عدم مطابقت داده های ورودی بین دو مد دیداری و شنیداری در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن می پردازد. از بیست و چهار مترجم شفاهی حرفه ای کنفرانس ها درخواست کردیم تا متنی که به صورت شنیداری و دیداری به آن ها ارائه گردیده با وجود عدم مطابقت کنترل شده در سه دسته (اعداد، اسامی و کلمات کنترلی) به صورت شفاهی ترجمه کنند، در این حین صحت ترجمه ی شفاهی و حرکات چشم را مورد بررسی قرار دادیم. نتایج شواهدی مبنی بر غلبه ی مد دیداری فراهم نمود که با استاندارد حرفه ای که در موارد عدم مطابقت پیروی از مد شنیداری را توصیه می کند، مغایرت دارد. اعداد در تمام شرایط از بیشترین صحت برخوردار بودند که احتمالا به دلیل نقشه ی زبانشناسی معنایی ساده ی بین زبانی است. هیچ گونه شواهدی مبنی بر تاثیر تسهیلی برای شرایط مطابقت یافت نگردید، و مشخص شد که وجود متن دیداری اثر بازدارندگی در هنگام ترجمه دارد. این نتایج میتواند شاهدی بر اثر کولاویتا ( که در آن محرک های دیداری بر محرک های شنیداری پیشی می گیرند) یا به عنوان رفتاری استراتژیکی تعبیر گردد که مترجمین شفاهی حرفه ای به جهت اجتناب از ریسک انجام می دهند.
کلمات کلیدی:
۱.مقدمه
گاهی ترجمه ی شفاهی همزمان به شغل یک کنترل کننده ی ترافیک هوایی که در یک فرودگاه بسیار شلوغ مشغول به کار است تشبیه می شود (زیر ۱۹۹۷؛ لیسون ۲۰۰۵). درست همانطور که یک کنترل کننده ی ترافیک هوایی باید بر موقعیت، سرعت و ارتفاع چندین هواپیما در حریم هوایی که به او محول شده و همچنین ارتباط با خلبانان نظارت داشته باشد، مترجم شفاهی نیز باید چندین کار را با هم مدیریت کند. به عنوان مثال گوش دادن به متن زبان مبدا، بیان همان معنی در زبان مقصد و نظارت بر محصول ترجمه ی خود. عملکرد مترجمین شفاهی در اغلب اوقات موجب شگفتی مخاطبینی می شود که پردازش دوزبانه تحت محدودیت های شدید زمانی را می پسندند. گرچه به نظر می رسد ترجمه ی شفاهی همزمان به دلیل چند کارگی و بین زبانی بودن، به خودی خود کاری بسیار دشوار است، مترجمین شفاهی حتی زمانی که لازم است فعالیت های بیشتری نیز بدان بیفزایند کار خود را با موفقیت به انجام می رسانند همچون زمانی که ترجمه ی شفاهی همزمان همراه با متن است. در این نوع از ترجمه ی شفاهی، مترجمین به متن سخنرانی که گوینده از روی آن صحبت می کند، دسترسی دارند. در این مورد، مترجم شفاهی باید سه کانال متفاوت را کنترل کند ـ سخنرانی گوینده که به زبان مبدا است در کانال شنیداری، ترجمه ی شفاهی خود به زبان مقصد در کانال شنیداری، و متن پیش رو به زبان مبدا در کانال دیداری. از آنجا که ممکن است گوینده در حین ایراد سخنرانی خود که باید همزمان ترجمه شود از متن نوشته شده فاصله بگیرد، مترجم شفاهی باید همواره بر هر دو کانال ورودی نظارت داشته باشد. علاوه بر این، در این نوع از ترجمه ی شفاهی، نظارت بر خود نیز اهمیت بسیار می یابد چرا که مترجمین شفاهی باید از مداخله ی زبان مبدا نه تنها از کانال شنیداری بلکه از کانال دیداری (یعنی متن نوشتاری) نیز اجتناب کنند.
بدین ترتیب، ترجمه ی شفاهی همزمان با متن فعالیتی حقیقی است که امکان کشف پردازش بین زبانی و بین مدی را فراهم می کند. این مقاله مطالعه ای اکتشافی را ارائه می دهد که هدف آن آزمودن این است که مترجمین شفاهی، به عنوان افراد متخصص در پردازش داده های ورودی چندحسی، چگونه از عهده ی پردازش چندمدی در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن برمی آیند و علی الخصوص اینکه به هنگام انجام ترجمه ی شفاهی همزمان با متن، چگونه با محرک هایی که در مدهای متفاوت با یکدیگر مطابقت دارند یا نامطابق هستند کنار می آیند؛ منظور از مطابقت یا عدم مطابقت آن است که هنگامی که متن نوشتاری با مطالبی که به گوش مترجم می رسد، همخوانی دارد و هنگامی که این همخوانی وجود ندارد. مترجمین شفاهی استانداردهایی در حرفه ی خود دارند که آن ها را ملزم می کند حتی زمانی که رونوشت سخنرانی را در دست دارند، به داده های ورودی شنیداری اولویت دهند. به این دلیل این گروه از مترجمین برای تحقیق در زمینه ی پردازش گروه جالب توجهی هستند.
محققین حوزه ی مطالعات ترجمه ی شفاهی از نقش حمایتی بالقوه ی رونوشت سخنرانی در فرآیند ترجمه ی شفاهی همزمان آگاهند، به ویژه زمانی که بین آنچه که گفته می شود و آنچه که در رونوشت متن نوشته شده مطابقت کامل وجود ندارد. به همین دلیل آن ها از متن نوشتاری چشم برنمی دارند و «ترجمه ی شفاهی صرف» را به عنوان یک استراتژی کلی انجام نمی دهند (ژیل ۱۹۹۷، ۲۰۴). با این وجود، در مواجهه با عدم هماهنگی احتمالی بین دو داده های مبدا، هم استاندارد نظریه ها و هم استاندارد حرفه ای عقیده ای مشترک دارند: «داده ها ی ورودی معتبر همچنان از طریق کانال شنیداری حاصل می شود» (پوشهکر ۲۰۰۴، ۱۹) و بنابراین مترجمین شفاهی باید اولویت خود را به آن اختصاص دهند (جیمنز آیوارز ۱۹۹۹، ۷۰). کاربرد عملی این قاعده ی کلی (مخصوصا در جنبه ی آموزشی) شاید متفاوت باشد. به برخی از مترجمین شفاهی آینده «آموزش می دهند که به محضی که متوجه شدند که سخنران دیگر طبق متن نوشتاری صحبت نمی کند چشم خود را از روی کاغذ بردارند» (شودا نیکلسون ۱۹۸۹، ۱۷۲)؛ به دیگران نیز توصیه می شود که فقط «توجه خود را بیشتر معطوف شنیدن کنند تا دیدن » (ستون و دورانت ۲۰۱۶، ۲۸۱). به نظر می رسد بیش از پیش این نیاز به رسمیت شناخته می شود که این مهارت باید به طور اختصاصی در برنامه ی آموزشی مترجمین شفاهی گنجانده و تمرین شود (شودا نیکلسون ۱۹۸۹؛ کامون و همکاران ۲۰۰۹؛ آیوانوو، دیویس، و نایموشین ۲۰۱۴)؛ اما گویا کسی این توصیه را به چالش نمی کشد.
این توصیه برخلاف تمایل شناختی افراد است که مؤید این است که افراد در مواجهه با تعارضات، اولویت خود را به کانال دیداری می دهند تا شنیداری (کولاویتا ۱۹۷۴؛ کوپن و اسپنس ۲۰۰۷؛ سینت، اسپنس، و سوتو-فاراکو ۲۰۰۷؛ اسپنس، پرایز، و چن ۲۰۱۲؛ هیرست، کرگ، و الن ۲۰۱۸). مقاله ی حاضر یکی از اولین مقالاتی است که مطابقت در پردازش چندحسی در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن در جایگاه یک فعالیت را مد نظر قرار داده است. همچنین اولین مطالعه ای است که در آن سه نوع مختلف از محرک های نامطابق (اعداد، اسامی خاص و کلمات کنترلی) در پردازش دیداری- شنیداری در ترجمه ی شفاهی مورد بررسی قرار می گیرد و اولین تحقیقی است که به شرح شناختی در زمینه ی پردازش بین مدی می پردازد. بخش های ذیل به طور مختصر طرح کلی تحقیق پیش رو را در پردازش چندمدی در ترجمه ی شفاهی همزمان نشان می دهد. سپس شرح می دهیم که در این مطالعه از مترجمین شفاهی فعال در کنفرانسها درخواست شد که متونی را که به منظور آزمایش مورد دخل و تصرف قرار گرفته بودند به طور همزمان ترجمه نمایند.
۲.تحقیقات موجود در زمینه ی پردازش چندمدی
۲.۱پردازش چندمدی در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن
در حال حاضر دو نظریه برای ترجمه ی شفاهی همزمان با متن وجود دارد: مدل تلاش (ژیل ۲۰۰۹، ۲۰۱۸) و مدل بار شناختی (سیبر ۲۰۱۷). اما هر دوی این مدل ها توجه خود را بیشتر بر ضرورت حضور متن نوشتاری سخنرانی به هنگام ترجمه ی شفاهی همزمان معطوف می دارند نه به دشواری هایی که با عدم همخوانی احتمالی بین داده های ورودی متنی و گفتاری رخ می دهد. همان طور که ژیل می گوید (۲۰۰۹)، دسترسی به متن نوشتاری عاملی تسهیل کننده است چرا که مشکلات مربوط به حافظه و دشواری های شنیداری را کاهش می دهد و به درک لهجه های نامتعارف کمک می کند. بنابراین تلاش برای خواندن و تلاش برای شنیدن تاثیر تسهیلی مشترکی دارند. اما، علاوه بر این، ژیل بر این مطلب نیز صحه می گذارد که وجود رونوشت می تواند «بار شناختی را که به خاطر نیاز به دنبال کردن هم سخن شنیداری و هم متن نوشتاری ایجاد می گردد» افزایش دهد (ژیل ۲۰۰۹، ۱۸۲).
بر طبق ماتریکس تناقض سیبر ( ۲۰۱۷، ۴۶۹-۴۷۲)، هسته ی مداخله ی کل (مجموع بردارهای تقاضا و ضرایب تعارض برای همه ی مدهای همپوشان) برای ترجمه ی شفاهی همزمان برابر با ۶/۱۱ و برای ترجمه ی شفاهی همزمان با متن ۸/۱۴ است، که نشان می دهد وجود متن، ترجمه ی شفاهی را (به جای آسان تر کردن) توان فرساتر می کند. این یافته با دیگر گمانه زنی های نظری که آیوانوو، دوریس، و نایموشین (۲۰۱۴، ۴۱) آنها را مورد بررسی قرار دادهاند همسو است. آن ها مشاهده کردند اکثر محققین معتقدند در صورت دسترسی به متن سخنرانی در هنگام ترجمه ی شفاهی به دلیل داده های ورودی دوگانه (شنیداری و دیداری)، مداخله ی منفی متن مبدا و ریسک از دست دادن سخن سخنران به هنگام انحراف او از متن نوشتاری، ترجمه دشوارتر می شود.
اما در حقیقت تعدادی از مطالعات تجربی وجود دارند که شواهدی ارائه می دهند که با نقطه نظر سیبر (۲۰۱۷)، که نظر او در نقد کتاب ایوانوو، دیویس، و نایموشین(۲۰۱۴) نیز تایید شده، مغایرت دارد. این مطالعات تاثیر تسهیل کنندگی وجود متن نوشتاری را نشان می دهد. لمبرت (۲۰۰۴) نقش تسهیلی کلی متن نوشتاری را تایید کرد زیرا در مطالعه ی او امتیاز عملکرد در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن در مقایسه با ترجمه ی شفاهی همزمان بدون متن به شدت بالاتر بود. این نتایج ممکن است نامعتبر باشد چرا که به شرکت کنندگان ده دقیقه زمان داده شد تا پیش از ترجمه ی شفاهی واقعی در شرایطی که متن در اختیارشان بود آماده شوند. اما اسپایچالا (۲۰۱۵) در مطالعه ی خود که شامل این آمادگی نبود به نتایج مشابهی دست یافت: او اظهار کرد که صحت و کیفیت ترجمه در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن در مقایسه با ترجمه ی شفاهی معمولی بالاتر بود. در یک مطالعه ی ریزبینانه تر، کورپال و استاکوویاک (۲۰۱۵) به این نتیجه رسیدند که دستیابی به اطلاعات دیداری، ترجمه ی شفاهی اعداد را سهولت می بخشد اما آن ها هیچ ارتباطی بین مدت زمان مشاهده و صحت ترجمه گزارش ندادند. دسمت، وندیرندنک و دفرانک (۲۰۱۸) دریافتند که نمرات صحت ترجمه ی شفاهی اعداد هنگامی که گروه دانشجویان مترجمی شفاهی یک نمونه آزمایشی از یک سیستم فنی پشتیبان در اختیار داشتند به طور میانگین تا ۳۰ درصد افزایش یافت. این سیستم اعداد را استخراج می کرد و به صورت دیداری به طور مجزا و با یک تاخیر جزئی نمایش می داد. این نتایج در ادامه توسط تحقیقی مبنی بر نظرسنجی که با شرکت پنجاه مترجم شفاهی به اجرا درآمد تایید گردید، و این نتیجه حاصل شد که «در ترجمه ی شفاهی همزمان، متن همواره نقش یک دوست همراه را دارد» (کامون و همکاران ۲۰۰۹، ۱۳۰). لمبرگر- فلبر و اشنایدر (۲۰۰۹) توجه خود را بر یک جنبه ی خاص از پردازش چندمدی در ترجمه ی شفاهی همزمان معطوف داشتند و بررسی کردند که آیا وجود متن می تواند به دلیل منتج شدن به مداخله ی بیشتر بر عملکرد فرد تاثیر منفی بگذارد. آن ها هیچ شاهدی بر چنین تاثیر منفی نیافتند چنانچه به هنگام مقایسه ی ترجمه ی شفاهی همزمان با متن و بدون متن هیچ تفاوتی در روی دادن مداخله وجود نداشت.
تمام مطالعات آزمایشی که ذکر آن رفت از متونی استفاده کردند که با کلام گفتاری مطابق بودند. اما، چنانچه پیش از این گفته شد، انجام ترجمه شفاهی در واقعیت به طور کلی متفاوت است، و مسینا (۱۹۹۸، ۱۵۴) نیز آن را مطرح کرده است. او در ترجمه های شفاهی کنفرانس ها، در هر دقیقه بین ۳.۱ تا ۱۴.۷ مورد اضافه کردن و تغییر در رونوشت متونی یافت که توسط گویشور بومی تولید شده بودند، و بین ۱.۰۱ تا ۳.۷ مورد نیز توسط گویشور غیربومی صورت گرفته بودند. اما تاکنون تنها یک مطالعه برروی تاثیر اطلاعات دیداری مطابق و نامطابق با داده های شنیداری بر عملکرد مترجمین در ترجمه ی شفاهی همزمان انجام شده است. کورپال و استاکوویاک (۲۰۱۵) داده های ورودی دیداری را به شکل اسلایدهایی حاوی اعداد مطابق و نامطابق با داده های ورودی شنیداری در اختیار مترجمین شفاهی خود قرار دادند. به طور کلی، آن ها هیچ تاثیر تسهیلی به هنگام حضور ابزارهای دیداری برای متخصصین این حرفه و همچنین کاهش عملکرد کارآموزان به هنگام رویارویی با اطلاعات مطابق و نامطابق نیافتند. مترجمین شفاهی به طور یکسان به اعداد نگاه می کردند بدون توجه به اینکه آیا با داده های ورودی شنیداری مطابقت دارند یا خیر، حال آنکه کارآموزان به آیتم های نامطابق کمتر نگاه می انداختند. توضیح احتمالی برای این یافته مهارت بیشتر مترجمین شفاهی حرفه ای در مواجهه با چندین داده ی ورودی نامطابق است.
به طور خلاصه، بر طبق نظریات و تحقیقات آزمایشی (آیوانوو، دیویس، و نایموشین ۲۰۱۴؛ سیبر ۲۰۱۷؛ ژیل ۲۰۱۸)، به دلیل داده های ورودی چندحسی و مداخله ی دیداری، دسترسی به متن دیداری در ترجمه ی شفاهی همزمان می تواند این کار را دشوارتر یا در خوش بینانه ترین حالت قابل قیاس با ترجمه ی شفاهی همزمان کند. مطالعات تجربی تصویر متفاوتی ارائه می دهد: هنگامی که متن وجود دارد مداخله افزایش نمی یابد (لمبرگر-فلبر و اشنایدر ۲۰۰۹) در حالی که این صحت ترجمه است که بیشتر می شود (لمبرت ۲۰۰۴؛ اسپایچالا ۲۰۱۵؛ کورپال و استاکوویاک ۲۰۱۷). تاثیر تسهیلی این همکوشی بین تولید ترجمه و شنیدن نیز در مدل ژیل (۲۰۰۹) تایید گردید. تا به حال، تنها یک مطالعه به تحقیق در زمینه ی مطابقت در فعالیتی که شامل ترجمه ی شفاهی با متن باشد پرداخته و هیچ مشکلی در تلفیق داده های ورودی چندمدی مطابق با یکدیگر در مترجمین شفاهی حرفه ای نیافته است (کورپال و استاکوویاک ۲۰۱۵). بنابراین مطالعه ی ما این محدوده ی تحقیقاتی را بسط می دهد تا دریابد که متن نوشتاری تا چه حد می تواند یاری رسان یا مانعی در ترجمه ی شفاهی همزمان باشد.
۲.۲ابعاد شناختی پردازش چندمدی
چنانچه پیش از این گفته شد، ترجمه ی شفاهی همزمان با متن شامل پردازش داده های ورودی در دو کانال حسی متفاوت می باشد و دستورالعمل های حرفه ای مترجمین شفاهی را، به هنگام مواجهه با تناقض بین کانال شنیداری و متن، به توجه به کانال شنیداری توصیه می کنند نه به داده های دیداری. در مقابل، تحقیقات موجود در زمینه ی ابعاد شناختی پردازش داده های چندحسی در افراد بزرگسال نشان داده است که در جاهایی که محرک های بین مدی وجود دارند، افراد شرکت کننده در فعالیتها به طور کلی رفتارهایی مبنی بر غلبه ی مد دیداری را بروز می دهند (ر. ک. به اسپنس، پرایز، و چن ۲۰۱۲).
مطالعاتی که به مقایسه ی پردازش محرک های دیداری- شنیداری که همزمان به اجرا در آمده نشان می دهد که افراد از پاسخ به محرک های دیداری بازمی مانند (کوپن، آلسیوس، و اسپنس ۲۰۰۸). این غلبه ی بعد دیداری به طور مکرر در فعالیت های موسوم به کولاویتا که شرکت کنندگان با تاکید عمده بر اهداف تک مدی (فلش های نور یا بوق های کوتاه) و محرک های دومدی (فلش های نور همراه با بوق های کوتاه) پاسخ می دهند، مشاهده شده است (کولاویتا ۱۹۷۴؛ کوپن، آلسیوس، و اسپنس ۲۰۰۸؛ اسپنس ۲۰۰۹). اما تاثیر غلبه ی دیداری کولاویتا در آزمایشاتی که شامل محرک های پیچیده تر از جمله گفتار می شوند نیز مشاهده شده است (سینت، اسپنس، و سوتو-فاراکو۲۰۰۷؛ کوپن، آلسیوس، و اسپنس ۲۰۰۸؛ سینت، سوتو-فاراکو، و اسپنس ۲۰۰۸؛ وایل و ابرسباخ ۲۰۱۶). این تاثیر به وسیله ی شدت محرک یا مقتضیات پاسخ تغییر نمی کند. حتی اگر محرک شنیداری دو برابر شدت محرک دیداری گردد و بدون توجه به نوع عکس العملی که در آزمایش ها از شرکت کنندگان خواسته شده است باز شرکت کنندگان در این تحقیق این عدم تغییر را به اثبات رساندند. مهمتر از آن اینکه، اگر توجه شرکت کنندگان به کانال شنیداری جلب شود باز هم تاثیر غلبه ی دیداری کولاویتا عوض نمی شود. هنگامی که به روشنی از شرکت کنندگان درخواست شد که به کانال شنیداری توجه کنند، رفتار آن ها همچنان نشان دهنده ی غلبه ی دیداری بود یا اینکه نشانی از هیچ غلبه ای مشخص نشد (ر. ک. به اسپنس، پرایز، و چن ۲۰۱۲). تمایل به توجه به مد دیداری، یا تاثیرات نامتقارن محرک فرعی بین مدی، یا فراموشی محرک شنیداری تاثیر کولاویتا را تبیین می کند (اسپنس ۲۰۰۹). بدون در نظر گرفتن اصل و منشا آن، اگر غلبه ی دیداری بر دستورالعمل های حرفه ای برای ترجمه ی شفاهی مقدم شود ( یعنی اگر مترجمین شفاهی تمایل به ترجمه ی متن نوشتاری داشته باشند و در صورت عدم مطابقت با متن از آنچه که می شنوند چشم پوشی نمایند)، تاثیر کولاویتا میتواند یکی از توضیحات احتمالی چنین نتیجه ای در مطالعه ی تجربی اخیر باشد.
در این زمینه جالب است بدانیم که هنگامی که محرکها با یکدیگر مطابقت دارند، یا به عبارت دیگر هنگامی که محرک اضافی در بین مدها وجود دارد، چه اتفاقی در پردازش بین مدی می افتد. ماتیوز و همکارانش (۲۰۱۵، ۱۵۷) اظهار می دارند که «چندین منبع اطلاعات مطابق با هم در یک درک چندحسی یکپارچه تلفیق می شوند که پاسخهای بهبود یافته ی عصبی یا رفتاری را تقویت می کند». چنین گزارشی در مطالعه ی لورینتی و همکارانش (۲۰۰۴) نیز تایید می گردد. فعالیت آن ها در مورد تفاوت ویژگی های محرک های مطابق یا نامطابق بود که در یک الگوی بین مدی ارائه شد. از شرکت کنندگان در این تحقیق خواسته شد که به هر دو روند عرضه ی اطلاعات توجه نمایند. لورینتی و همکارانش (۲۰۰۴) پاسخهای سریعتری برای محرک هایی که از لحاظ معنایی مطابقت داشتند و پاسخ های کندتری برای محرک های نامطابق به دست آوردند. در تحقیقاتی دیگر، تاثیر تسهیلی مشابهی در ارائه ی دومدی محرک های مطابق باهم یافت گردید (به عنوان مثال، استابلفیلد و همکارانش ۲۰۱۳، اما ر. ک. به کوپن، آلسیوس، و اسپنس ۲۰۰۸).
از تلفیق علائم بین مدی می توان به مزیتی در محرکهای بین مدی دست یافت که با یکدیگر مطابقت دارند. چنین محرک هایی میتوانند به شکل مؤثرتری پردازش شوند چرا که اطلاعات تکمیلی فراهم می نمایند، که منجر به تلفیق عصبی و به دنبال آن ایجاد پردازش تسهیلی می گردد (دورمن و ناومر ۲۰۰۸). این مطلب می تواند به عنوان پایه و اساس شناختی در نظر گرفته شود زیرا ژیل (۲۰۰۹) در زمینه ی همکاری و تاثیر تسهیلی تولید و تلاش برای شنیدن در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن اظهار عقیده می نماید (ر. ک. به بخش ۲.۱). جالب است بدانیم که به رغم این که تحقیقات موجود نشان داده است که مطابقت، عملکرد را بهبود می بخشد، غلبه ی دیداری در شرکت کنندگان بزرگسال باعث می شود که از تاثیرات تطابق معنایی در امان بماند. به عبارت دیگر، افراد بزرگسال هم در آزمایش هایی که تطابق معنایی در آن ها وجود دارد و هم در آزمایشات عدم تطابق معنایی رفتار غلبه ی دیداری را از خود بروز می دهند (کوپن، آلسیوس، و اسپنس ۲۰۰۸؛ وایل و ابرسباخ ۲۰۱۶).
بدین ترتیب به نظر می رسد که محرک های چندحسی مطابق با هم، با یکدیگر تلفیق می گردند تا باعث افزایش پردازش خود گردند در حالی که محرک های نامطابق نیازمند کنترل شناختی بیشتری (دورمن و ناومر ۲۰۰۸) به جهت رفع تناقض هستند. گرچه، تاثیرات دیداری غالب همواره رخ می دهند حتی زمانی که تطابق معنایی در آن فعالیت به کار گرفته شود. اما، باید خاطر نشان کرد که اکثر مطالعات در زمینه ی شناختی که پیش از این ذکر آن رفت از محرک های مجزا و فعالیت های به نسبت غیرطبیعی استفاده کردند (به عنوان مثال، فشردن دکمه در پاسخ به فلش های نور و بوق های کوتاه)، حال آن که تحقیق ما به بررسی فعالیت ترجمه شفاهی واقعی و، بنابراین بسیار پیچیده تر، می پردازد. این مسئله باعث می شود که استفاده از نظریات شناختی درعمل ترجمه شفاهی ما را از حقیقت موضوع منحرف سازد.
۳.مطالعه ی حاضر
هدف از مطالعه ی پیش رو بررسی این مطلب است که چگونه مترجمین کنفرانسها از عهده ی داده های ورودی چندحسی در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن برمی آیند و به طور دقیق تر، آیا هنگامی که مترجمین شفاهی با محرک هایی روبرو می شوند که بین کانال های ورودی شنیداری و دیداری مطابقت یا عدم مطابقت وجود دارد، متون نوشتاری هرگونه تاثیر تسهیلی را نمایان می سازند یا اثر بازدارندگی دارند. از گروهی از مترجمین شفاهی حرفه ای کنفرانس ها درخواست شد که شفاها و همزمان یک متن گفتاری را با دسترسی به متن نوشتاری مربوط به آن از زبان انگلیسی (زبان دوم آن ها 2L) به لهستانی ( زبان اول آن ها 1L) ترجمه کنند. در مقایسه با متنی که سخنران ایراد کرده بود، متن نوشتاری شامل موارد عدم مطابقت در اسامی خاص، داده های عددی و آیتم های واژگانی می شد. متغیرهای وابسته ی ما صحت ترجمه ی شفاهی و توجه به طول مدت زمانی بود که داده ها را با چشم دنبال می کنند. در زمینه ی صحت ترجمه، دخل و تصرفی که در اینجا معرفی می کنیم بر اساس تطابق معنایی است و بنابراین انتظار ما از ترجمه ی شفاهی صحیح تر، همان آیتم های تطابقی بین مدی ارائه شده است و ترجمه ی شفاهی که از صحت کمتری برخوردار است نیز شامل آیتم های نامطابق در راستای مطالعات لورینتی و همکارانش (۲۰۰۴)؛ دورمن و ناومر (۲۰۰۸) و تئوری ژیل (۲۰۰۹) می باشد.
بر اساس ماهیت ویژه ی نوع آیتم های به کار گرفته در این مطالعه (اعداد، اسامی خاص و کلمات کنترلی) در چگونگی پردازش آن ها انتظار داریم که شاهد تفاوت هایی باشیم. در ترجمه ی شفاهی هم اعداد و هم اسامی جزو اطلاعات غیرمتنی هستند (کمیل ۲۰۱۵). از آنجایی که پی بردن به آن ها از طریق بافت متن دشوار است، مترجم باید بر روش های مستقیم انتقال تکیه کند. بنابراین، احیانا پردازش آن ها دشوارتر است و انتظار می رود که میزان صحت ترجمه ی کمتر و مدت زمان نگاه انداختن طولانی تری نسبت به آیتم های واژگانی به کار گرفته به عنوان آیتم های کنترلی ایجاد کند. از آنجا که اعداد متفاوت از حروف پردازش می شوند (دیهان و کوهن ۲۰۰۷) و آغازگر مشکلات رایج در ترجمه ی شفاهی هستند (براون و کلاریکی ۱۹۹۶؛ پینوچی ۲۰۰۹)، انتظار می رود که این آیتم ها، یعنی هر سه نوع آیتم مورد نظر در این مقاله، با صحت کمتری پردازش شوند و احتمال می رود که موجب طولانی تر شدن زمان نگاه انداختن به متن گردد، به ویژه در شرایطی که بین داده های شنیداری و دیداری مطابقت وجود ندارد.
در خصوص دنبال کردن چشمی داده ها، انتظار تاثیر شرایط در تغییر زمان نگاه انداختن را داریم. اگر زمان نگاه انداختن به آیتم های نامطابق کمتر از زمان آیتم های مطابق باشد، می توانیم نتیجه بگیریم مترجمین شفاهی متوجه تناقض بین محرک های ناهمخوان می شوند و به هدف اجتناب از مداخله ی دیداری نگاه خود را برمی دارند. اما، اگر طولانی تر باشد، دلیل آن می تواند حل تعارضات (دوچ و بنتین ۲۰۰۱؛ همچنین ر. ک. به سولیوان و همکارانش ۲۰۱۶) یا احیانا یک انتخاب استراتژیک باشد: مترجمین شفاهی می خواهند زمانی که نمی توانند پا به پای داده های ورودی شنیداری پیش روند، به متن نوشتاری متوسل گردند که یک استراتژی برای اجتناب از ریسک است (پیم ۲۰۰۴).
۳.۱شرکت کنندگان در تحقیق
شرکت کنندگان در این تحقیق بیست و چهار مترجم شفاهی مستقل کنفرانسها (سیزده زن و یازده مرد)، با میانگین سنی سی و هشت سال (SD = 8.37) و میانگین تجربه ی کاری یازده سال (SD = 8.12) بودند. میانگین تعداد روزهای کاری آن ها در ماه ۵.۹۴ بود (SD = 4.2). برای تشکیل گروه آزمایشی، شرکت کنندگان باید حداقل چهار سال تجربه ی ترجمه ی شفاهی حرفه ای کنفرانسی می داشتند و باید در بازار ترجمه ی شفاهی کنفرانس های لهستان مشغول به کار می بودند. آن ها از طریق یک آژانس ترجمه جذب این تحقیق شدند و برای شرکتشان در این تحقیق مبلغی به آن ها پرداخت شد. زبان کاری A آن ها (1L) لهستانی و زبان B آن ها (2L) انگلیسی بود. برخی از این مترجمین از زبان دیگری (s3 L) همچون فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، روسی و اسپانیایی نیز برخوردار بودند و مهارت انگلیسی بالایی داشتند، چنانچه نمره LexTale11.انحراف معیار تست واژگانی برای زبان آموزان سطح پیشرفته انگلیسی. در این تست دانش واژگانی افرادی که در سطح متوسط تا پیشرفته به زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم خود صحبت می کنند مورد سنجش قرار می گیرد. آن ها (لمهوفر و برورسما ۲۰۱۲) ۸۹.۳۱ بود (SD = 9.31). طبق آنچه که خود بیان داشتند، آن ها ۵۰٪ از زمان کاریشان به ترجمه ی شفاهی به زبان A (لهستانی) می گذشت. آن ها پیش از این تحقیق فرم رضایت گزارش را امضا کردند.
۳.۲ابزارهای تحقیق
متن سخنرانی بکار رفته برای انجام ترجمه ی شفاهی همزمان بر اساس سخنرانی واقعی بود که در سال ۲۰۱۴ به وسیله ی فردی به نام فیل هوگان ایرلندی، کمیسیونر اروپایی در زمینه کشاورزی ایراد گردیده بود. در مورد مد شنیداری، سخنان به صورت ضبط شده به کار گرفته شد. این سخنرانی به وسیله ی یک شخص ایرلندی که به زبان انگلیسی با لهجه ایرلندی سخن می گفت صورت گرفت تا مترجمین شفاهی را ترغیب کند که به متن نگاه کنند. اگر لهجه ی آشناتری به کار برده می شد برای شرکت کنندگان چالشی مازاد بر درک سخنان را به آن ها تحمیل نمی کرد و ممکن بود شرکت کنندگان کمتر به متن نوشتاری تکیه کنند.
سخنرانی هایی که در این مطالعه به کار گرفته شدند یازده دقیقه ای بودند و با سرعت گفتاری ۱۱۵ کلمه در دقیقه ضبط شدند. شصت آیتم که به طور یکنواخت در متن توزیع شده بودند به عنوان محرک انتخاب شدند. آن ها شامل بیست نام خانوادگی افراد ایرلندی یا اسامی مکان هایی که در متن ذکر شده بودند، بیست عدد با ترتیب متفاوت مقدار ( مثلا دهه ی «۱۹۶۰»، «۳۰٪»، «۶۰»، «۱۶۷ هزار»، «۷۰۰ میلیون»، «۱۰۲ میلیارد») و کلمات کنترلی که نه اسامی خاص بودند ، نه اعداد (آن ها کلمات محتوایی در جمله بودند یا اسم یا فعل یا صفت). ورژن نامطابق محرکها بدین شکل فراهم گردید: اسامی نامطابق، نام خانوادگی های واقعی دیگری در ایرلند بودند، اعداد نامطابق اعدادی با ارقام تغییر یافته بودند اما ترتیب اندازه ی آن ها حفظ گردید، کلمات نامطابق کلماتی از دسته ی همان نوع کلمات بودند که از لحاظ طول و دفعات تکرار همخوانی داشتند، و امکان جایگزینی آن ها با کلمات اصلی در جملات وجود داشت. میانگین شباهت بین زبانی آیتم های واژگانی و ترجمه ی آن ها به وسیله ی فاصله ی متعادل لونشتاین ۰.۷۲ (گستردگی بین 0.1 تا 0.2 و SD = 0.21 ) تعیین شد.
برای کنار هم گذاشتن محرک های مطابق و نامطابق توجه زیادی معطوف گردید زیرا آن ها اساس مقایسه ی ما را برای شرایط مطابق و نامطابق تشکیل می دهند. استفاده از جفت آیتم های مقصد این فرصت را در اختیار ما قرار داد تا سطح مطابقت بین مدی را طبق میل خود به کار بگیریم و تمام دیگر مشخصه های زبان شناختی متنی که باید ترجمه شود را ثابت نگه داریم.
دو ورژن از متن مورد نظر برای آزمایش جهت مد دیداری آماده گردید. هر ورژن متنی شامل ده محرک مطابق و ده محرک نامطابق از هر نوع (اسم، عدد، کلمه) بود. اگر محرک مورد نظر در ورژن A مطابق بود، در ورژن B نامطابق بود. بنابراین متن شنیداری ارائه شده همواره یکسان بود در حالی که شرکت کننده یا ورژن A متن نوشتاری را می دید یا ورژن B را. متن نوشتاری در طول تحقیق به نه قسمت برابر جهت پخش در نه صفحه ی نمایش تقسیم شد تا این اطمینان حاصل شود که فونت برای خواندن مناسب است و کیفیت لازم برای دنبال کردن چشمی داده ها را تضمین می کند. متن با فونت آریال، اندازه ی pt۲۱ در مانیتور LSD ۲۱ اینچی نمایش داده شد.
۳.۳روند تحقیق
این آزمایش در Experiment Builder آماده و اجرا گردید. داده های مربوط به دنبال کردن چشمی متن با استفاده از ردیاب چشمی Eyelinke 1000 Plus به ثبت رسید. شرکت کنندگان در مقابل مانیتور نشستند و با هدفون به صدای ضبط شده گوش دادند. از آن ها خواسته شد که ترجمه ی شفاهی همزمان انجام دهند. به آن ها گفته شد که متن سخنرانی بر روی نمایشگر مقابل آن ها نمایش داده خواهد شد. از آن ها درخواست شد که به استانداردهای حرفه ای پایبند باشند که یکی از آن ها مقدم دانستن متن گفتاری به متن نوشتاری در صورت تناقض بین آن هاست. اما این استاندارد به طور واضح به شرکت کنندگان تذکر داده نشد تا توجه خود را معطوف به روبرو شدن احتمالی با موارد نامطابق نکنند. جلسه با روند درجه بندی سیزده امتیازی آغاز گردید. سپس دستورالعمل ها به صورت هم شنیداری و هم دیداری به آن ها عرضه شد. دستورالعمل ها با صدای همان گوینده ای که محتویات متن آزمایشی را ضبط کرده بود، بیان گردید تا شرکت کنندگان به لهجه ی او عادت کنند. دستور العملها شامل خلاصه ای برای مترجم شفاهی بود؛ به عبارت دیگر، گوینده مفاد متن سخنرانی را که باید بصورت شفاهی ترجمه می شد توضیح می داد. هنگامی که مترجم شفاهی ترجمه ی سخنرانی را در هر یک از نه مانیتور به اتمام رساند، آزمون گر نمایشگر را تغییر میداد و بخش بعدی متن نوشتاری نمایان می شد و ضبط صدا ادامه می یافت. آزمون گیرنده کیفیت دنبال کردن چشمی داده ها را نظارت می کرد و در صورت لزوم بین تغییرات نمایشگر، درجه بندی مجدد انجام می گرفت. جلسه ی آزمایش بین پانزده تا بیست دقیقه به طول انجامید.
۴.یافته ها
میزان صحت ترجمه ی شفاهی برای هر یک از آیتم های مورد آزمایش بررسی شد. برگردان ها با آیتم های متن مبدا در داده ورودی شنیداری مقایسه گردید. از آنجا که آن ها کلمات تک یا اعداد بودند، تصمیم در مورد صحت آن ها کاملا واضح بود. اگر ترجمه ی شفاهی با آنچه که مترجم شنیده بود مطابقت داشت به عنوان صحیح دسته بندی می گردید. اگر غیر از این بود، در قسمت ناصحیح دسته بندی می شد و در این دسته ناصحیح به طور دقیق تر به دسته ی تاثیر مداخله ای دیداری (اگر مربوط به آیتم نامطابق در داده ی ورودی دیداری می شد) یا دسته ی ترجمه ی ناصحیح (که شامل حذف ها و برگردان های ناصحیح به جز آن هایی که براساس داده های ورودی دیداری بودند) فرستاده می شد. ما بر این حقیقت واقفیم که حذفها می توانند ریشه در تصمیمات استراتژیک مترجم شفاهی داشته باشند تا از عهده ی سنگینی بار اطلاعات برآید. تصمیم گرفتیم حذفها را در قسمت ترجمه ی شفاهی ناصحیح دسته بندی نماییم، زیرا تجزیه و تحلیل تکمیلی در این تحقیق صرفا به ترجمه ی وفادارانه معطوف گردیده و غیر ممکن است که بتوان بدون هیچ ابهامی حذف هایی را که ناشی از استراتژی فرد هستند از حذفهایی که به دلیل اشتباه و خطا ایجاد شده اند تفکیک کرد. سپس آیتم هایی را که ثبت نشده بودند حذف کردیم. نمودار ۱ جزئیات یافته های مربوط به صحت را با نوع محرک و تطابق برای محرک هایی که مشاهده شدند (طبق داده های مربوط به دنبال کردن چشمی متن) ارائه می دهد.
میزان آیتم های از قلم افتاده به صورت درصدی از آیتم های مورد آزمایش محاسبه گردید. این آیتم های از قلم افتاده آنهایی بودند که در بین تمامی آیتم ها ترجمه نشده بودند. ما آن ها را بر حسب هر نوع از محرک ها تحلیل نمودیم و میزان از قلم افتادگی را این گونه به دست آوردیم: ۱۸٪ برای اسامی، ۲۲٪ برای اعداد و ۲۳٪ برای کلمات کنترلی. تست chi-square هیچ تفاوت چشمگیری در میزان از قلم افتادگی بین این نوع موارد نشان نداد (X2 = 4.50, df = 2 p = 0.16).
جهت بررسی تاثیر شرایط و نوع آیتم بر صحت ترجمه، برای شرکت کنندگان و آیتم ها یک مدل خطی کلی با توقفهای تصادفی در نظر گرفتیم، و در آن تاثیرات شرایط (اعم از مطابق، نامطابق) و نوع (عدد، اسم، کلمه ی کنترلی) ثابت بود. برای شرایط، یک تاثیر چشمگیر از لحاظ آماری یافتیم ( ۰.۰۰۱ > p ، -۱۹.۱۳ = z ، ۰.۱۷ = SD ، -۳.۳۴ = B). آیتم های مطابق (با میانگین میزان صحت ۸۶.۶۹٪ ، ۰.۳۴ = SD) به نسبت آیتم های نامطابق با درجه صحت بیشتری ترجمه شدند (با میانگین میزان صحت ۲۴.۵۱٪ ، ۰.۴۳ = SD ). ما همچنین متوجه تاثیر نوع، با تفاوتی چشمگیر به لحاظ آماری بین اسامی و اعداد ( ۰.۰۵ > p ، ۲.۲۷ = z ، ۰.۳۰ = SD ، ۰.۷۰ = B ) بین کلمات و اعداد ( B = −0.60 , SD = 0.30 , z = −1.098 , p = 0.05 ) شدیم. میانگین میزان صحت برای اعداد بالاترین بود ( ۰.۴۹ = SD ، ۶۰.۲۰٪ = M) ، پس از آن کلمات ( ۰.۴۹ = SD ، ۵۴.۶۴٪ = M ) و اسامی (۰.۵۰٪ = SD ، ۵۲.۰۸٪ = M) قرار داشت.
همچنین متوجه دو تاثیر متقابل شدیم، یکی این که شرایط تاثیرات متفاوتی بر صحت کلمات و اسامی می گذارد (B = −1.48 , SD = 0.35, z = −4.15 , p < 0.001 ) و دیگری این که شرایط، صحت کلمات و اعداد را نیز دگرگون می سازد. (B = −1.71 , SD = 0.38 , z = −4.46 , p < 0.001) . چنانچه در نمودار ۲ نشان داده شده است، در مقایسه با صحت اعداد و اسامی، عدم تطابق کمتر مانعی برای صحت کلمات کنترلی به حساب می آید. نیکویی برازش را بر اساس اندازه های شرایطی و جانبی 2 R (ناکاگاوا و شیلزت ۲۰۱۳) با استفاده از عاملsem.model.fits از پکیج piecewiseSemدر R تخمین زدیم (لفچک و فرکلتون ۲۰۱۶):
R2 GLMM(c) = −0.51 ، R2 GLMM(m) = −0.37
همچنین صحت در شرایط نامطابق را تحلیل نمودیم که شامل سه دسته داده های خروجی می شد: ترجمه های شفاهی صحیح، ترجمه های شفاهی ناصحیح، و ترجمه های شفاهی ناصحیح به دلیل مداخله ی دیداری. تست chi-square تفاوتهای چشمگیری در این دسته داده های خروجی برای اسامی، اعداد و کلمات کنترلی نشان می دهد.
(۰.۲۵ =V s’Cramer ، ۰.۰۰۱ > P ، ۴ =df ، ۳۵.۳ =2X). بیشترین میزان مداخله ی دیداری برای اسامی (۷۱٪ تمام مترجمین شفاهی در شرایط نامطابق)، پس از آن اعداد (۶۲٪) و کلمات کنترلی (۴۳٪) به ثبت رسید.
سپس داده های مربوط به دنبال کردن چشمی متن را بررسی کردیم، مخصوصا طول مدت کلی نگاه کردن برای آن آیتم های مورد آزمایشی که از قلم نیفتاده بودند. پس از وارسی چشمی داده ها، طول زمان های فراتر از ms3000 از تحلیل تکمیلی داده حذف گردید (تقریبا ۱٪ داده ها حذف شد). بعلاوه یک تغییر شکل لگاریتمی بر داده ها اعمال کردیم تا به توزیع نرمالی دست یابیم. اما به جهت افزایش شفافیت ارائه ی این تحقیق، میانگین تغییر شکل نیافته ها را در زیر شرح می دهیم.
ما مدل درهم خطی را با عوامل ثبت شده ی شرایط، نوع و صحت (و تاثیر متقابل آن ها) و توقفهای تصادفی برای آیتم ها و شرکت کنندگان به کار گرفتیم. تحلیل ها تاثیر شرایط را آشکار ساخت (۰.۰۱ > p ، ۲.۸۷= t، ۰.۰۶ SD =، ۰.۱۷ B =) و آیتم های نامطابق به طول مدت بیشتری= 560 ) SD،ms ۷۶۱ M =) نسبت به آیتم های مطابق (۵۰۷ SD =،ms ۷۰۸ M =) دیده شدند. همچنین در مورد تاثیر صحت دریافتیم (۰.۰۵ > p ، ۲.۳۹ t =، ۰.۰۶ SD = ، ۰.۱۵ B =) که آیتم های ترجمه شده ی صحیح به مدت بیشتری (۵۳۸ SD =، ۷۳۹ M=) به نسبت آیتم های ترجمه شده ی ناصحیح (530 SD =، 728 M=) مشاهده گردیدند.
تاثیر متقابل شرایط و صحت آشکار گردید (0.05 > p ،-2.44 = t، 0.12 SD = ، −0.31 B =)، که نشان دهنده ی زمان کوتاهتر نگاه انداختن به آیتم های مطابق ترجمه شده ی ناصحیح می باشد. هیچ گونه تاثیری در مورد نوع یا تاثیر متقابل شرایط و نوع یافت نشد. مدل اندازه گیری های کیفیت مناسب تناسب (ناکاگاوا و شیلزت ۲۰۱۳؛ لفچک و فرکلتون ۲۰۱۶) بدین صورتند:
R2 GLMM(c) = −0.19 ، R2 GLMM(m) = −0.03
جدول شماره ی ۱ طول مدت کلی نگاه کردن را بر حسب شرایط و انواع آیتم ها را نشان می دهد.
انحراف معیار | میانگین (در هر ) | نوع | شرایط |
---|---|---|---|
۴۴۹ | ۶۳۰ | اسامی | مطابق |
۵۷۵ | ۸۵۵ | اعداد | |
۶۳۸ | ۴۵۸ | کلمات کنترلی | |
۷۲۶ | ۵۲۵ | اسامی | نامطابق |
۷۶۴ | ۵۴۷ | اعداد | |
۷۹۶ | ۶۰۸ | کلمات کنترلی |
در نهایت، داده های از قلم افتاده را نیز بررسی کردیم تا ببینیم آیا نگاه انداختن به داده های مورد آزمایش بر صحت ترجمه های شفاهی شرکت کنندگان تاثیر داشته است. بنابراین، ارتباط بین میزان صحت و میزان از قلم افتادگی شرکت کنندگان را (به صورت درصدی از آیتم هایی که ثبت نشده بودند) برای آیتم های مطابق و نامطابق به صورت مجزا محاسبه نمودیم.
هیچ گونه ارتباطی بین میزان از قلم افتادگی و صحت در شرایط مطابق یافت نشد (۰.۷۹ =p ، ۰.۰۵ =r)، اما ارتباط مثبت شدیدی بین میزان از قلم افتادگی و صحت برای آیتم های نامطابق یافتیم (۰.۰۱ > p ، ۰.۶۲ =r)، که نشان می دهد هرچه شرکت کنندگان موارد بیشتری را از قلم بیندازند (یعنی هرچه کمتر به آیتم های مورد آزمایش نگاه کنند)، امتیاز صحت ترجمه شان افزایش می یابد (ر. ک. به نمودار ۳). این بدین معناست که حضور متن نوشتاری (اگر توسط مترجمین شفاهی استفاده و دیده شود) تاثیری بر صحت ترجمه ی آیتم های مطابق نگذاشته و صحت ترجمه ی آیتم های نامطابق را کاهش می دهد. ارتباط بین میانگین طول مدت نگاه انداختن و میزان صحت نیز محاسبه شد، که مشخص شد در شرایط مطابقت، رابطه معناداری وجود ندارد (۰.۳۷ =p ، -۰.۱۹ =r)، اما در شرایط عدم مطابقت، رابطه مستقیم معنادار چندان زیادی وجود ندارد و تا حدی معنادار است (۰.۰۵۱ =p ، -۰.۴۰ =r) (ر. ک. به نمودار ۴). این بدین معناست که دیدن آیتم های نامطابق به مدت طولانی تر به ترجمه هایی با صحت کمتر منتج می گردد.
۵.بحث و بررسی
هدف از تحقیق پیش رو بررسی این مطلب بود که چگونه مترجمین شفاهی کنفرانسها با داده های ورودی چندحسی در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن ارتباط برقرار می کنند. از آنجا که مترجمین شفاهی حرفه ای مکررا اطلاعاتی از مدهای متنوع پردازش می نمایند، از آن ها خواستیم که متنی که حاوی نامطابقت هایی بین ورژن شنیداری و ورژن نوشتاری آن بود به طور همزمان ترجمه شفاهی کنند. ورژن نوشتاری متن در طول کار تحقیقی در اختیار شرکت کنندگان قرار داشت. قصد ما این بود که بررسی کنیم آیا وجود متن نوشتاری پردازش آیتم های مطابق را (در نتیجه ی تلفیق اطلاعات چندحسی) آسان می سازد و یا پردازش آیتم های نامطابق را (به دلیل تاثیر غلبه ی دیداری کولاویتا) دشوارمی کند.
در راستای انتظارات ما، مترجمین شفاهی از عهده ی آیتم های مطابق بهتر برمی آیند و میزان صحت ترجمه هایشان در مورد آیتم های مطابق بالاتر بوده که می تواند تاییدی بر یافته های لورینتی و همکارانش (۲۰۰۴) و دورمن و ناومر (۲۰۰۸) باشد. ما دریافتیم که در صورتی که محرک های نامطابق دومدی به مترجمین شفاهی عرضه گردد، آن ها عمدتا فقط بر یک مد تمرکز می کنند چرا که اکثر ترجمه های ناصحیح در شرایط نامطابق به دلیل مداخله ی دیداری بود (در ۷۱٪ موارد برای اسامی، ۶۲٪ برای اعداد، و ۴۳٪ برای کلمات کنترلی). علت آن را می توان در پیامد یک عکس العمل استراتژیک یا پاسخ غیرارادی جست. در ابتدا شاید مترجمین شفاهی تکیه بر متن را انتخاب کنند چرا که اطلاعاتی را که از ورودی شنیداری به آن ها رسیده از دست داده اند (جیمنز ایوارز ۱۹۹۹؛ سایل ۲۰۰۳؛ ژیل ۲۰۰۹). از آنجا که همچون هر نوع ترجمه ای، مترجمین شفاهی می کوشیدند تا ترجمه ای بدون نقص تولید نمایند، از استراتژی اجتناب از ریسک بهره بردند (پیم ۲۰۰۴) و هنگامی که با دشواری هایی در پردازش هر دو داده های ورودی مواجه شدند بر متن نوشتاری که در اختیار خود داشتند تکیه کردند. توضیح احتمالی دیگر به علل شناختی در زمینه ی پردازش چندحسی مربوط می شود. در این مورد ممکن است که در راستای تاثیر کولاویتا (کولاویتا ۱۹۷۴؛ اسپنس، پرایز، و چن ۲۰۱۲) بدون تصمیم آگاهانه ی مترجم شفاهی برای تمرکز مطلق بر کانال داده های ورودی دیداری، محرک های دیداری از محرک های شنیداری پیشی گرفته باشند.
مبرهن است که طراحی این تحقیق نمی تواند این دو مورد را از یکدیگر متمایز کند: مواردی که در آن مداخله ی دیداری در هنگام ترجمه ی شفاهی آیتم های نامطابق به دلیل اثر کولاویتا بوده و مواردی که در آن شرکت کنندگان متوجه ی عدم مطابقت شدند اما از لحاظ استراتژیکی تصمیم گرفتند که به عنوان یک استراتژی اجتناب از ریسک بنای ترجمه ی شفاهی خود را بر مد دیداری بگذارند (یعنی حافظه ی آن ها از محرک شنیداری بازماند و در عوض از متن نوشتاری بهره بردند). برای گشودن گره این تاثیرات نیاز به تحقیقات بیشتر وجود دارد. محدودیت دیگر و راهی برای تحقیق بیشتر بررسی تاثیر دشواری داده های ورودی شنیداری بر مداخله ی دیداری در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن است. در طراحی تحقیق ما، تصمیم گرفتیم که فقط تاثیر کاربرد بیش از حد یک لهجه ی بسیار مشکل را مورد آزمایش قرار دهیم. همچنان باید دید که اگر گویندگان لهجه هایی داشته باشند که چالش کمتری به همراه دارد، الگوهای مشاهده شده به همین شکل باقی خواهند ماند یا نه.
در یک سطح جزئی تر، تغییراتی در نوع محرک های مطابق و نامطابق دادیم و پیش بینی کردیم که به لحاظ ویژگی هر یک، ابتدا اعداد با صحت کمتری ترجمه می شوند، سپس اسامی و در آخر کلمات. علی رغم انتظاراتمان، دریافتیم که بالاترین صحت مربوط به اعداد بود، و به لحاظ آماری با صحت ترجمه ی اسامی و کلمات کنترلی تفاوت داشت. این یافته ی به نظر دور از انتظار را میتوان به آسانی توضیح داد. از آنجایی که اعداد به مشکل ساز بودن برای مترجمین شفاهی شهرت یافته اند (ژیل ۲۰۰۹)، مترجمین شفاهی احتمالا تلاش و توجهی مازاد به پردازش آن ها اختصاص داده اند. بعلاوه، اعداد از یک معادل سازی معنایی نسبتا ساده ای بین زبان ها برخوردارند. ترجمه ی یک به یک بین جفت زبانی مورد نظر، انتخاب واژگانی را بسیار ساده می سازد، که این امر می تواند به شکل مؤثری ضرورتهای پردازشی بیشتر را در شرایط مطابق از بین ببرد (پرایر و همکارانش ۲۰۱۵). در شرایطی که مطابقت بین محرک ها وجود ندارد دسترسی سریع و روشن به واحدهای مربوط در واژگان ذهنی مترجم می تواند برای او زمان بیشتری فراهم کند تا تناقض های به وجود آمده را حل نماید و بدین ترتیب تاثیر منفی این عدم مطابقت بر صحت ترجمه را کاهش دهد.
در تجزیه و تحلیل داده های مربوط به صحت به شرایط جالبی در مورد تاثیر متقابل نوع با دیگر آیتم ها دست یافتیم، که نشان می داد عدم مطابقت تاثیر کمتری بر کاهش صحت ترجمه ی کلمات کنترلی نسبت به صحت ترجمه ی اعداد داشت. این یافته ی جالب را شاید تا حدی بتوان با وابستگی متنی بیشتردر مورد پردازش کلمات کنترلی در مقایسه با اعداد و اسامی توضیح داد. هنگامی که نسخه ی پشتیبان دیداری (رونوشت سخنرانی) مطابق با داده های شنیداری نباشد و تناقض جایگزین آن گردد، در مورد کلمات کنترلی، بافت متنی جمله پیش رو می تواند به نفع مترجم شفاهی عمل کند حتی در مرحله ی تقویت بازیابی حافظه ی کوتاه مدت (ر. ک. به یودایس و همکارانش ۲۰۱۸ برای تاثیرات بافت متنی بر یادآوری). اعداد و اسامی از طریق بافت متن بسیار کمتر قابل استنباط هستند و بنابراین در شرایط عدم مطابقت آسیب بیشتری می بینند.
تجزیه و تحلیل ما از داده های مربوط به دنبال کردن چشمی داده ها تاثیر شرایطی را که پیش بینی کرده بودیم تایید کرد. یافته ها نشان می دهد که آیتم های نامطابق به مدت بیشتری نسبت به آیتم های مطابق دیده شدند. این بدین معناست که هنگامی که تناقض بین محرک های ناهمخوان ظاهر شد، مترجمین شفاهی چشم از متن برنداشتند تا از مداخله ی دیداری اجتناب کنند بلکه توجه بیشتری بر محرک های دیداری معطوف کردند تا تلاش کنند بر تناقض بین مدها فائق آیند. جالب توجه است که آیتم هایی که در بین شرایط با صحت ترجمه شدند به مدت بیشتری به نسبت آیتم های ترجمه شده ی ناصحیح دیده شدند. این مطلب می تواند به سادگی گواهی بر پردازشی سطحی تر باشد که به انتخاب های خطا منتج می گردد. می توانیم فرض کنیم که دست کم بخشی از این ترجمه های ناصحیح در گستره ی بررسی بصری کلمه پیش از در نظر گرفتن معنای آن قرار گرفته باشد (زیر ms۳۰۰-۴۰۰؛ وایتینگ، شتایرو، و مارسلن-ویلسون ۲۰۱۵؛ ر. ک. به جدول ۱). این مسئله چندان دور از ذهن نیست. مخصوصا که باید به خاطر داشته باشیم که اکثر پردازش صورت گرفته در تحقیق ما تحت بار شناختی سنگینی انجام گرفت که تلاش مستمر در هر یک از قسمتهای آن را می طلبید. بنابراین، کاهش بررسی بصری داده های ورودی و محدود کردن آن فقط به جنبه های ظاهری می تواند یک استراتژی برای برآمدن از عهده آن فعالیت باشد که تاثیری که گفته شد را ایجاد کرده باشد. گرچه این تنها یک توضیح احتمالی است که نیازمند تحقیقات تجربی بیشتر است.
رابطه ی بین صحت و میزان از قلم افتادگی برای هر دو شرایط می تواند کمک کند تا تاثیر مثبت و منفی دسترسی به متن نوشتاری در ترجمه ی شفاهی همزمان را دریابیم. ما هیچ رابطه ای بین صحت و میزان از قلم افتادگی در شرایط مطابق نیافتیم. این بدین معناست که صحت تحت تاثیر دیدن متن یا از قلم انداختن آیتم های مورد آزمایش قرار نداشته است. از این رو، هیچ گواهی مبنی بر تاثیر تسهیلی دسترسی به متن به هنگام ترجمه ی شفاهی آیتم های انتخابی مورد آزمایش یافت نشد. این یافته با یافته های اسپایچالا (۲۰۱۵) و کورپال و اسکوویاک (۲۰۱۵) مغایرت دارد. این مغایرت ها شاید بدین دلیل باشد که مطالعه ی اسپایچالا شامل کارآموزان بود و در مطالعه ی کوپال و استاکوویاک تنها سه مترجم شفاهی حرفه ای به عنوان شرکت کننده حضور داشتند. در شرایط عدم مطابقت، رابطه ی بسیار مثبتی یافتیم که نشان می دهد که از قلم افتادگی بیشتر (یا دیدن کمتر متن) به صحت ترجمه ی بیشتری منتج می گردد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که هنگامی که متن نوشتاری با داده های ورودی شنیداری مطابقت کامل ندارد دسترسی به متن در ترجمه ی شفاهی همزمان اثر بازدارندگی بر ترجمه می گذارد زیرا به خاطر رفع تعارض، بار پردازشی بیشتری بر مترجم تحمیل می کند (ژیل ۲۰۰۹).
در نتیجه، این یافته ها در مورد پردازش چندمدی در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن به ما چه می گویند؟ مترجمین شفاهی در رویارویی با داده های ورودی چندمدی بیش از اندازه، توجه خود را بر مد دیداری غالب معطوف می کنند و در دام محرک های ناصحیح ترجمه ی شفاهی می افتند که با متن شنیداری مطابقت ندارند. همان طور ژیل (۲۰۰۹) اظهار می کند، مترجمین شفاهی به دفعات تقریبا در سطح کامل شناختی ترجمه می کنند و به خاطر فشار بار کاری دچار خطا می شوند. مطالعه ی ما نشان می دهد این موضوع در واقع به هنگام پردازش محرک های دومدی نامطابق پیش رو رخ می دهد.
ما هیچ تاثیر تسهیلی، حتی در شرایط تطابق نیافتیم. این یافته را می توان این گونه توضیح داد که «تاثیر تسهیلی چندمدی در طول ترجمه ی شفاهی همزمان با متن منوط است به تقارن همزمان دو سیگنال (به عنوان مثال متن و گفتار)» در حالی که «انتظار می رود عدم تقارن زمانی سیگنالها موجب افزایش بار شناختی گردد» (سیبر ۲۰۱۶). بررسی های این مطالعه اجازه نداد تا مشخص گردد که درک این دو سیگنال تا چه اندازه همزمان بوده است (در مرحله ی دوم این پروژه ی تحقیقاتی، بررسی های بیشتری در زمینه ی میزان تاخیرهای زمانی خواهیم داشت همچون فاصله ی زمانی چشم-گوش، یعنی وقفه ی بین دیدن و شنیدن آیتم های مورد نظر؛ فاصله ی زمانی گوش-صدا؛ و فاصله ی زمانی چشم-صدا)(جانیکووسکی کمیل، ولیجوسکا، در دست انجام). در واقع می توان تصور کرد که مترجمین شفاهی قطعا در مقایسه با داده های ورودی شنیداری، در دیدن متن تاخیر داشتند و از آنجا که میزان مداخله ی دیداری بالا بود (بیش از ۷۰٪ برای اسامی و ۶۰٪ برای اعداد) و در شرایط عدم مطابقت زمان نگاه کردن طولانی بود، به عنوان یک استراتژی برای کاهش احتمال این که از عهده ترجمه برنیایند تصمیم گرفتند متن نوشتاری را دنبال کنند (پیم ۲۰۰۴). اگر درک همزمان دو کانال به وسیله ی فاصله ی زمانی چشم-گوش تایید گردد، می توانیم به توضیحاتی در حیطه ی تئوری های پردازش شناختی پناه ببریم و اظهار کنیم که در راستای اثر دیداری غالب کولاویتا، مد دیداری بر مد شنیداری مقدم است (کولاویتا ۱۹۷۴) و این برخلاف استانداردهای حرفه ای است که مترجمین شفاهی را ملزم می دارد از آن چه که گوینده می گوید تبعیت کند و نه از رونوشت متن سخنرانی.
۶.نتیجه گیری
مترجمین شفاهی کنفرانسها به هنگام انجام ترجمه ی شفاهی همزمان با متن در شرایط واقعی، بالاجبار با داده های ورودی چندحسی روبرو می شوند. از آنجایی که ترجمه ی شفاهی همزمان، کاری دشوار و همراه با بار شناختی بسیار زیاد است، افزودن داده های ورودی دیگر با مد متفاوت پیامدهای جدی بر عملکرد مترجمین شفاهی دارد که البته این پیامدها به یک شکل نیستند. شرکت کنندگان در این تحقیق به هنگام ترجمه ی شفاهی آیتم هایی که با یکدیگر مطابقت داشتند ترجمه را صحیح تر انجام دادند و توجه اصلی خود را بر مد نوشتاری معطوف کردند که در شرایط عدم مطابقت به مداخله ی دیداری منتج گردید. در تحقیق ما، مترجمین شفاهی به هنگام مواجهه با اطلاعاتی از منابع چندحسی، گرایش به پیروی از مد نوشتاری داشتند. هنگامی که اطلاعات با مد شنیداری به اندازه ی کافی پردازش نشدند، پیروی از نوشتار می تواند انتخابی استراتژیکی برای اجتناب از احتمال شکست در ترجمه یا بر اساس اثر دیداری غالب کولاویتا می تواند مکانیسمی غیرارادی باشد. برای اطمینان از اینکه آیا محرک های بین مدی به طور همزمان توسط شرکت کنندگان درک می شوند تحقیقات بیشتری مورد نیاز است تا تایید گردد که در حقیقت مکانیسم کولاویتا به هنگام ترجمه ی شفاهی همزمان با متن دخیل است.
در بررسی رابطه ی بین دیدن متن و صحت ترجمه، هیچ تاثیر تسهیلی برای آیتم های مطابق و هیچ رابطه ای برای آیتم های نامطابق یافت نشد. این بدین معناست که ما هیچ گواهی مبنی بر تاثیر تسهیلی وجود متن نوشتاری به هنگام ترجمه ی شفاهی محرک های مطابق و گواهی بر تاثیر منفی وجود متن نوشتاری برای محرک های نامطابق نیافتیم – که البته این یافته با نظریه ی سیبر (۲۰۱۷) و تا حدی با مدل ژیل (۲۰۰۹) همسو است. روشن است که این مطالعه به محرک های غیر بافت متنی (اعداد و اسامی) و کلمات کنترلی محدود شده بود. جهت بررسی این که چگونه وجود متن بر قواعد زبانی و کیفیت کلی ترجمه ی شفاهی مؤثر است نیاز به تحقیق بیشتر است. در مطالعه ی ما، مشخص گردید که در شرایط مطابق، اعداد، به دلیل نقشه ی معنایی ساده ی بین زبانیشان، صحیح ترین آیتم های ترجمه شده بودند، در حالی که در شرایط نامطابق کلمات کنترلی صحیح ترین آیتم های ترجمه شده بودند زیرا از بافت متنی جمله بهره می بردند. ناهمخوانی دومدی به نگاه کردن به متن با مدت زمان طولانی تر منتج گردید چرا که شرکت کنندگان سعی در رفع تناقض بین مد شنیداری و مد دیداری داشتند. امیدواریم که در زمینه ی بهره برداری تحقیقاتی در ترجمه ی شفاهی همزمان با متن به شفاف سازی هر چه بیشتر در زمینه ی پیچیدگی های پردازش چندحسی به متخصصینی که با چنین داده های دومدی همواره سر و کار دارند کمک کرده باشیم.